مخالفت با جنگ علیه ایران، کشوری که در ایالات متحده بسیار غیرمحبوب است به این ایده اعتبار میبخشد که خودداری تازه جمهوریخواهان ممکن است فراتر از یک جانبداری فرصتطلبانه باشد. این تصور با اظهارات دیگر جمهوریخواهان تأثیرگذار مانند البریج کلبی، مقام سابق ارشد پنتاگون و نامزد قوی برای مشاور امنیت ملی ترامپ که خود را پایان دهنده ایده سیاست خارجی فوقالعاده تهاجمی و به شدت گسترشیافتهای معرفی کرده که ما را به جنگهای زیادی میکشاند، تقویت میشود.
جیدی ونس، سناتور جمهوریخواه و معاون اول دونالد ترامپ، نامزد جمهوری خواهان در ۲۶ اکتبر در یک برنامه تلویزیونی حق اسرائیل برای دفاع از خود مورد تأیید قرار داد، اما هشدار داد که «منافع آمریکا گاهی اوقات از منافع اسرائیل متفاوت است. گاهی اوقات با هم تداخل دارند و گاهی اوقات نیز پای منافع مشترک در میان است.» او در بخشهای دیگری از سخنان خود تصریح کرد که «منافع آمریکا قطعا در جنگ نکردن با ایران است. او در همین بخش از سخنانش تاکید کرد که «چنین جنگی مشکل بزرگی برای منابع آمریکایی خواهد بود و برای این کشور گران تمام خواهدشد.»
به گزارش جماران، The American Conservative در این باره مینویسد: این اظهارات به چند دلیل قابل توجه است. اولاً، این سخنان در میانه یک رقابت انتخابات ریاست جمهوری شدید با اکثر نظرسنجیها که نشان میدهند رویارویی هریس-ترامپ در مرحله خطرناکی است رخ داده است. بهویژه در زمان انتخابات، چیزی که اغلب سیاستمداران آمریکایی معمولاً ارائه میکنند، تعهد آهنین و غیرقابل تغییر به تأمین امنیت اسرائیل و رقابت با یکدیگر در طرح ادعاها درباره سختگیری بر ایران است.
در مورد مناظره بین ونس و «تیم والز» فرماندار ایالت مینهسوتا، معاون اول معرفی شده از سوی کامالا هریس، تلاش برای برتری جستن بر یک رقیب دموکرات در زمینه لفاظی بیشتر علیه ایران، کاری است که یک کاندیدای جمهوریخواه با رویکرد جنگطلبانهتر، مانند نیکی هیلی، در جایگاه ونس انجام میداد.
درست است که ونس در آن مناظره برخی از خطوط متعارف را بیان کرد، مانند نیاز به ایستادن در کنار اسرائیل، اما آنچه قابل توجه است این است که او از فرصت استفاده نکرد تا اعتبار تهاجمی خود را برجسته کند؛ حتی زمانی که مارگارت برنان، مجری شبکه سی بی اس با طرح تنها موضوع سیاست خارجی به عنوان این پرسش که آیا نامزدها آماده حمله پیشگیرانه به ایران هستند یا خیر فرصت را برای او مهیا کرد.
جیدی ونس ادعاهای مربوط به تسهیل پرداخت حدود ۱۰۰ میلیارد دلار به ایران توسط دولت بایدن-هریس را تکرار کرد؛ اما زمانی که رقیبش او را به یاد خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای با ایران در سال ۲۰۱۸ انداخت، او گفت که «دیپلماسی یک کلمه زشت نیست»، که این اشاره نشاندهنده احتمال باز بودن باب گفتگو با تهران بود.
دوم، کسانی که به تغییر سیاست خارجی حزب جمهوریخواه به سمت محدودیتهای بیشتر مشکوک هستند، اغلب ادعا کردهاند که این تغییر فرصتطلبانه و گزیشنی است؛ بهویژه اینکه تنها جنگی که جمهوریخواهان دوست نداشتند، جنگ در اوکراین بوده است، زیرا این جنگ به عنوان جنگ مطلوب دموکراتها برای اهداف «لیبرال» دیده میشود.
درست است که ونس از تمایل برخی «رهبران آمریکایی» به شناسایی یک «آدم خوب» و یک «آدم بد» در آن جنگ ابراز تأسف کرد، که منجر به طوفانی از اتهامات دلپذیری به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه شد – با نادیده گرفتن این واقعیت؛ که ونس تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم کرد. نکتهای که او به آن اشاره میکرد این بود که جنگ هر دو کشور را خسته کرده است و اکنون «زمان توقف کشتار» فرا رسیده است.
این درست است که ونس از تمایل برخی از رهبران آمریکایی برای شناسایی یک طرف خوب و یک طرف بد در آن جنگ ابراز تأسف کرد، که منجر به طوفانی از اتهامات در مورد نزدیکی به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه شد، غافل از اینکه ونس واقعاً حمله روسیه به اوکراین را محکوم کرده بود. با این حال، نکتهای که او مطرح میکرد این بود که جنگ هر دو کشور را خسته کرده و اکنون زمان توقف کشتار است.
مخالفت با جنگ علیه ایران، کشوری که در ایالات متحده بسیار غیرمحبوب است به این ایده اعتبار میبخشد که خودداری تازه جمهوریخواهان ممکن است فراتر از یک جانبداری فرصتطلبانه باشد. این تصور با اظهارات دیگر جمهوریخواهان تأثیرگذار مانند البریج کلبی، مقام سابق ارشد پنتاگون و نامزد قوی برای مشاور امنیت ملی ترامپ که خود را پایان دهنده ایده سیاست خارجی فوقالعاده تهاجمی و به شدت گسترشیافتهای معرفی کرده که ما را به جنگهای زیادی میکشاند، تقویت میشود.
در نتیجه چهرههای سرشناس نومحافظهکار مانند ویلیام کریستول و رابرت کاگان که از هیئت مدیره واشنگتن پست به دلیل عدم تایید کامالا هریس برای ریاستجمهوری استعفا دادند، به حزب دموکرات مهاجرت میکنند. هم کریستول و هم کاگان از تشویق کنندگان حمله به عراق در حدود ۲۰ سال پیش هستند و هریس با یکی از معماران اصلی آن جنگ - معاون سابق رئیس جمهور دیک چنی و دختر تندروی او یعنی لیز چنی یک هدف مشترک پیدا کرد.
البته هیچ کدام از اینها به این معنی نیست که اکنون یک شکاف واضح بین یک حزب جمهوری خواه ظاهراً طرفدار خویشتن داری و دموکراتهای طرفدار جنگ وجود دارد. مسأله پیچیدهتر از این است. برخی از جمهوریخواهان تندرو مانند ریک گرنل، سفیر سابق در آلمان و سرپرست مدیر اطلاعات ملی، سناتور تام کاتن، سناتور آرکانزاس، و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه پیشین برای پستهای کلیدی امنیت ملی در دولت فرضی جدید ترامپ مطرح هستند.
در عین حال، دموکراتهایی که از جنگ پرهیز میکنند مانند فیلیپ گوردون، مشاور سیاست خارجی معاون رئیسجمهور هریس، وجود دارند که در صورت پیروزی هریس، برای مشاغل مهم امنیت ملی معرفی میشوند. گوردون با تکیه بر تجربه اجرایی گسترده خود، کتاب معقولی درباره بیهودگی جنگهای تغییر رژیم در خاورمیانه نوشت.
با این حال آنچه اهمیت دارد، مسیر حرکت است. اینکه جمهوریخواهان بانفوذی مانند ونس با «جنگهای همیشگی» مخالفند، در حالی که دموکراتها از جنگطلبی استقبال میکنند، نشاندهنده این است که هر دو حزب ممکن است از نظر سیاست خارجی به کدام سمت حرکت کنند.
این وضعیت ممکن است بعد از ۵ نوامبر تفاوتی ایجاد کند. همانطور که دولت مستعفی بایدن سیستم دفاع ضد موشکی THAAD را در اسرائیل مستقر کرد و آمریکاییها را برای عملیاتی کردن آن برای جلوگیری از حملات احتمالی ایران - بدون مهار اقدامات تشدید کننده خود اسرائیل - فرستاد، ما شاهد یک قمار بزرگ هستیم.
تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی هشدار میدهد که این قمار با زندگی آمریکاییها به گونهای است که ممکن است تعداد زیادی در اثر حمله تلافی جویانه ایران یا شبه نظامیان عراقی کشته شوند. اگر بلیت ترامپ و ونس در انتخابات برنده شود، این فرصت را خواهد داشت که با پیگیری اظهارات ونس در مورد اسرائیل و ایران، رهبری خود را نشان داده و ثابت کند که ضرورتی ندارد هیچ سرباز آمریکایی در جنگی که مستقیما برای آمریکا نیست و مجوز کنگره را ندارد، کشته شود.