یک کارشناس اقتصادی، گفت: از ۱۶۵ میلیون هکتار مساحت ایران تقریبا ۵۰ میلیون هکتار آن قابل کشاورزی است که از آن ۵۰ میلیون هکتار حدود ۱۸ میلیون هکتار را به زیر کشت بردیم و از این ۱۸ میلیون هکتار، تقریبا ۱۳ میلیون هکتار آن به طور مستمر زیر کشت است.
سرشماری عمومی کشاورزی از ۱۲ آبان در سراسر کشور آغاز شده است. این سرشماری که بعد از سرشماری عمومی نفوس و مسکن، دومین سرشماری بزرگ و مهم کشور است پس از ۱۰ سال و به صورت میدانی انجام میشود.
به گزارش اقتصادآنلاین، با این حال برخی از کارشناسان نگاه انتقادی به سرشماری در کشوری که توسعه در آن اتفاق نیفتاده است دارند. به عقیده آنان وجود آمارهای صرفا دولتی نمیتواند خسارتهای ناشی از سیاستگذاریهای اشتباه را برآورد کند. آن هم در کشوری که هر بخش از آن مستعد کشت یک محصول خاص است، اما عدم بهرهوری و کشت سنتی پایههای آماری برای یک برنامهریزی اصولی را سست کرده است.
آنگونه که در سایت آمار ایران آمده است، مطابق توصیه سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (FAO) سرشماری کشاورزی باید در بازههای زمانی حداکثر ده ساله انجام شود. در برخی از کشورها مانند آمریکا، ژاپن، چین و کانادا، سرشماری کشاورزی هر ۵ سال یکبار انجام میشود. اطلاعات حاصل از این سرشماری، تأمین کننده نیازهای چارچوبی و آمار پایه این بخش در سطح کوچکترین واحد جغرافیایی مورد نیاز مرکز آمار ایران، وزارت جهاد کشاورزی، سازمانهای متولی تنظیم بازار، برنامه ریزان، پژوهشگران و ... است.
با این حال آمارهای کشاورزی چه کمکی میتوانند به بهبود برنامهریزی و سیاستگذاریهای حوزه کشاورزی کنند؟ سیاستگذاران چقدر برای تدوین اسناد توسعه به آن اعتنا میکنند؟ و آیا آمارها متضمن کاهش تصمیم سازیهای نادرست در سرنوشت و آینده بخشهای مختلف اقتصادی کشور هستند؟
سالها است که در ایران چیزی به نام توسعه کشاورزی به کناری نهاده شد و خاک میخورد. بهانه هم مباحثی، چون کم آبی و خشکسالی است، اما تجربه جهانی چیزی غیر از این میگوید. آنجا که برخی از کشورها به سمت توسعه کشاورزی با فناوریهای نوین رفتند و موضوع امنیت غذایی و افزایش تولید در سطح را جدا از توسعه ندانستند.
در این رابطه عباسعلی ابونوری، کارشناس اقتصاد کشاورزی، گفت: اعتقادی به آمارگیری کشاورزی یا سرشماری کشاورزی به شکل موجود ندارم. خصوصا که آمارها نتوانستهاند کمکی به توسعه اقتصادی کنند. در ایران چه کسی آمار را تولید میکند؟ از مرکز آمار ایران گرفته تا بانک مرکزی و... همه دولتی هستند و تمام این آمارهایی که اصولا مطرح میشود فقط یک بازی اعداد است. من به هیچ کدام از آمارها اعتقادی ندارم. زیرا مثلا میزان تولید گندم در ایران را اگر شما از سه جا بپرسید؛ از وزارت جهاد کشاورزی از مرکز آمار ایران و از بانک مرکزی هم بپرسید که مثلاً در سال ۱۴۰۲ یا ۱۴۰۱ میزان تولید گندم در ایران چقدر بوده است؟ به عنوان مثال وزارت جهاد کشاورزی اعلام میکند ۱۳ میلیون تن در سال ما گندم تولید کردیم، مرکز آمار میگوید ۱۱ میلیون تن و بانک مرکزی هم عددی دیگر. فکر میکنند که یک میلیون تن گندم چیزی نیست که بخواهیم اینقدر دقیق بگوییم. این وضعیت و روند موجود است؛ بنابراین وقتی آمار دقیق وجود ندارد و نمیتوانیم سیاستگذاری درست داشته باشیم عملا آمارگیری بیاثر است. به عنوان مثال وقتی نمیتوانیم از قابلیت ایران در حوزه پرورش دام استفاده کنیم و مجبور به واردات گوشت از روسیه میشویم ما چطور میتوانیم امنیت غذایی خود را تامین کنیم و صحبت از برنامهریزی در حوزه کشاورزی ایران کنیم. مگر کشورهایی مثل روسیه چقدر قابلیت کشاورزی و دامداری دارند که ما نداریم؟
این کارشناس اقتصادی در خصوص توسعه بخش کشاورزی هم بیان کرد: اصولا کشورها به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم و حتی قبل از آن، کشاورزی را محور توسعه اقتصادی قرار دادند. از آن زمان به بعد تمام کشورهای توسعه یافته و بعضی از کشورهای بزرگ قبل از اینکه به توسعه اقتصادی برسند مثل کشورهای آمریکا، کانادا، دانمارک، استرالیا که به توسعه کشاورزی پرداختند. بر همین اساس میتوانیم ادعا کنیم کشوری که میخواهد به توسعه پایدار برسد مسلما باید کشاورزی را زیر بنای توسعه خود قرار دهد؛ بنابراین برای اینکه بتوانیم کشاورزی کنیم ماده اصلی و اولیه ما به اصطلاح کشاورزی خاک و آب است. اما نیروی انسانی را میتوانیم مکانیزه کنیم.
ابونوری بیان کرد: از ۱۶۵ میلیون هکتار مساحت ایران تقریبا ۵۰ میلیون هکتار آن قابل کشاورزی است که از آن ۵۰ میلیون هکتار حدود ۱۸ میلیون هکتار را به زیر کشت بردیم و از این ۱۸ میلیون هکتار، تقریبا ۱۳ میلیون هکتار آن به طور مستمر زیر کشت است. بیش از ۷۰ درصد سطح زیر کشت مستمر ما یعنی بیش از حدود ۹ الی ۱۰ میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی ما زیر کشت گندم و جو است که مسلما بازدهی مناسبی باید داشته باشد، اما ندارد. متاسفانه گندم و اصولاً بسیاری از محصولاتی که در ایران کاشته میشود به درد خوراک دام میخورد و ما هنوز به آن انقلاب سبز که در هند انجام شد و یکی از قحطیزدهترین کشورهای دنیا را تبدیل به بزرگترینترین صادر کننده گندم در جهان تبدیل شده، نرسیدیم. ما چنین اقداماتی انجام ندادیم. حتی بعد از انقلاب اسلامی هم متاسفانه هیچ انگیزهای برای اینکه کشاورزی را محور توسعه اقتصادی قرار بدهیم ندادیم.
وی اضافه کرد: البته در برنامه اول و دوم پنج ساله توسعه کشور، کشاورزی را محور قرار دادیم، ولی متاسفانه، چون مدیریت ضعیف و کارایی بسیار پایینی انجام گرفته، موفق به تحقق اهداف مد نظر نشدیم. نه تنها در این سالها، بلکه به طور قطع به خودکفایی هیچ محصولی نرسیدیم و حتی در برخی محصولات هم وارد کننده شدیم. به عنوان مثال ما هیچوقت وارد کننده جو نبودیم، اما بزرگترین وارد کننده آن شدیم. در حال حاضر هلند بزرگترین صادرکننده محصولات کشاورزی بدون آب و خاک است. البته من نمیخواهم کشور ایران را با کشور هلند که کشاورزی بدون آب و خاک انجام میدهد مقایسه کنم. اما خاک هلند یک پنجم خاک ایران هم نمیشود. در تمام دورهها به خاطر بازیهای سیاسی، به کشاورزی هدفمند توجهی نکردیم و هر وقت صحبت از کشاورزی میشود بلافاصله میگویند ایران کشور کم آبی است.
ابونوری در ادامه تصریح کرد: اما ایران همیشه بزرگترین و پر آبترین رودخانهها را از غرب ایران از همدان تا خوزستان دارد. پس باید پرسید آیا کشاورزی در این مناطق توسعه و گسترش پیدا کرده یا خیر؟ آیا در این مناطق توانستیم کشاورزی مدرن را توسعه داده و کشاورز تربیت کنیم یا کولبری بیشتر شده است؟ هر بخش از خاک ایران یک مزیت کشت دارد که ما این مزیتها را نشناختیم و نمیتوانیم ایران را به بزرگترین تولیدکننده تبدیل کنم. ما نه تنها هیچ هدف معینی برای توسعه کشاورزی نداریم مسلما هم کار دست کاردان نیست و فرقی نمیکند که اینجا وزیر کشاورزی چه کسی باشد. آیا صادقانه کار میکند یا مساله چای دبش را ایجاد میکند؟ کسی که در این ساختار دلسوزانه کار کند پیدا نمیشود.
این کارشناس اقتصاد کشاورزی اضافه کرد: ما نتوانستیم از منابع موجود استفاده کنیم. واقعا کشوری مثل هلند چکار میکند؟ چگونه بدون آب و خاک به بزرگترین صادرکننده محصولات کشاورزی بدل شده است؟ چند سال قبل کارشناسی از هلند آمده بود و حسرت آب و خاک و گلخانههای ایران را میخورد و میگفت که ایران میتواند یکی از بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده محصول گل رز در دنیا باشد. اما ما چه میکنیم؟ جشن گلاب میگیریم و نوزاد در گل میغلتانیم و به همینها اکتفا میکنیم. دو دهه پیش، دولت هلند برنامهای ملی و جامع را برای توسعهی کشاورزی پایدار در این کشور اجرا کرد. دو برابر شدن تولیدات کشاورزی و کاهش استفاده از منابع به یک دوم بود از جمله اهداف این برنامه بود. اما هلندیها تنها به صادرات محصولات کشاورزی بسنده نکردند و تجهیزات کشاورزی، مواد مصرفی و دانش کشاورزی را هم در جملهی صادرات خود قرار دادند. علاوه بر اینها رشد صادرات فناوری کشاورزی از هلند بسیار سرسامآور است. ماشینآلات، گلخانهها، سیستمهای تابش نور، راهکارهای آبرسانی و بذرهای مقاوم در برابر خشکسالی از جمله مواردی هستند که در بازار جهانی با استقبال خوبی روبهرو شدهاند. اینها همه قابلیتهایی بود که میتواسنیتم در کشور خودمان هم اجرایی کنیم و اما به همین آمارها بسنده کردهایم.