«مهمتر از تعداد، میزان هزینه کرد برای آنان است که گفته میشود از بودجه ۵۰ کشور بیشتر است. یعنی بودجه هر کدام از این کشورها، کمتر از آنی است که ایران برای همین ۶ میلیون افغانستانی هزینه میکند. اگر آمار واقعی بالاتر باشد رقم هزینه هم بالاتر خواهد رفت. در حساب سرانگشتی هم هزینه هر شهروند اتباع از شهروند ایرانی اگر بیشتر نباشد کمتر هم نخواهد بود.»
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی هزینه ای که مهاجران افغانستانی مقیم ایران به کشور تحمیل می کنند را برآورد کرد.
این روزنامه نوشت: جمعیت افغانستانی مقیم ایران از جمعیت خیلی کشورها بیشتر است. به واقع ما شاهدِ یک ملیتِ دیگر در دلِ ملتِ خود هستیم.
این جمعیت به عدد شماری وزیر کشور حداقل ۶ میلیون نفر است. این رقم از جمعیت ۸۵ کشور جهان که شهروندان خود را بشمارند بیشتر است. حتی کشورهای پرآوازهای چون دانمارک و اکراین و نوروژ و سنگاپور و… این را رسانهها اعلام کردهاند اما رقمی که از افواه میشود شنید بالاتر از این رقمهاست. گاه ۵۰ درصد هم بر این جمعیت اضافه میکنند.
مهمتر از تعداد، میزان هزینه کرد برای آنان است که گفته میشود از بودجه ۵۰ کشور بیشتر است. یعنی بودجه هر کدام از این کشورها، کمتر از آنی است که ایران برای همین ۶ میلیون افغانستانی هزینه میکند. اگر آمار واقعی بالاتر باشد رقم هزینه هم بالاتر خواهد رفت. در حساب سرانگشتی هم هزینه هر شهروند اتباع از شهروند ایرانی اگر بیشتر نباشد کمتر هم نخواهد بود. او مثل ایرانی کار میکند، خانه دارد، زندگی دارد. از همه امکانات استفاده میکند و مالیات هم نمیدهد. اگر در حوزهای کمتر برخوردار باشد با حساب مالیاتی که نمیپردازد، سر به سر میشود.
حضوری چنین سنگین درحالی است که کشور ما به اندازه بیشتر از تصور مشکل دارد. وضعیت انرژی و حاملهای انرژی خوب نیست. سفرهمان چنان پر و پیمان نیستند که میهمان بیخبر و بیحساب سر آن بنشیند. محاسبه ناپذیری وضعیتِ اقتصادی به پدیدآمدن مشکلات اجتماعی میانجامد که سهم میهمانان ناخوانده در آن انکار ناپذیر است. بیقراری رفتاری و نزاعهای فردی و جمعی و خشونت زاینده و رو به افزایش و…همگی باصدای رسابه مااطلاع میدهندکه حالمان ناخوش است.
در این حال ناخوش هم اضافه شدن مشکلات مهاجران همسایه، چند قوز بالای قوز است. این صورت ساده ماجراست. با این نگاه که همه چیز را عادی ببینیم اما اگر زیرِ «نیمکاسه» سیلوار آمدن همسایگان، «کاسه» طالبان و جریانات نامطلوب باشد که هزار واویلا خواهد داشت. صورت مسئله چنان تغییر خواهد کرد که پاسخ را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. آن وقت موضوع فراتر از اجتماعی- اقتصادی، جنبه هویتی و امنیتی هم خواهد یافت.
آیا مسئولان محترم دولت امروز حواسشان ششدانگ جمع همه زوایا هست؟ آیا برای جبران چشم بستنهای آگاهانه پیشین، امروز چشمها باز و دستها برای تدبیر امور گشاده است؟ آیا انسداد فیزیکی مرزها چنان قوی پایه است که از آمد و رفتهای مکرر- که اسکندر مؤمنی آن را در شمار مشکلات مسئله میداند- جلوگیری کند؟
امیدواریم چنین باشد و الا اگر تقویم مهاجرپذیری چون سالهای اخیر ورق بخورد، رقم مغلطهای در دفتر شاهد خواهیم بود که شاید برگهای دفتر را به باد دهد. مراقب هستیم آیا؟