bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۱۰۴۴۳

بازخوانی یک توئیت عجیب از مرندی؛ حرف‌های چه کسی را جدی بگیریم؟

بازخوانی یک توئیت عجیب از مرندی؛ حرف‌های چه کسی را جدی بگیریم؟

نباید کسانی مانند مرندی را در این موارد جدی گرفت. ممکن است در مقطع یا موضوعی از اعتباری خاص برخوردار شده باشند و آنچه گفتند، با سیاست‌های هسته اصلی قدرت در ایران هم‌راستا باشد، اما این یک قاعده کلی و دائمی نیست. اما آنچه باید جدی گرفته شود، تفکر جریانی است که به‌دنبال کشاندن ایران به یک جنگ فراگیر در منطقه است. نگرانی از این بابت که امثال مرندی درخدمت جریانی قرار گرفته باشند که تلاش می‌کند ایران را در دام یک جنگ فراگیر منطقه‌ای فرو ببرد؛ دامی که تا آنجا که می‌فهمیم، مجموعه نظام تاکنون نخواسته به آن وارد شود.

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۲۷ آذر ۱۴۰۳

اگر پدری فرزندش تابعیت قهری کشور دیگری را داشته باشد و خود پدر دارای توانمندی برای کمک به حل مسئله کشور باشد، نباید از آن استفاده کرد، اما در مقابل کسی که خودش تابعیت آمریکا را دارد، به خاطر موقعیت پدرش، حق دارد برای ۸۰ میلیون ایرانی نسخه بپیچد.

به گزارش شرق، این داستان نیست، یک روایت واقعی است از وضعیتی که امروز ایران با آن دست به گریبان است. از یک سو کسی مثل ظریف به خاطر فرزندش حق حضور در مناصب دولتی را ندارد. از سوی دیگر، کسی مثل محمد مرندی به خاطر پدرش و با وجود داشتن تابعیت قهری آمریکا، حق دارد نسخه حمله به قطر و به آتش کشیدن منطقه را برای ایران تجویز کند؛ نسخه‌ای خطرناک که رگه‌های آن را در برخی از نمایندگان مجلس و نزدیکان سعید جلیلی می‌توان دید (رجوع کنید به مقاله «آیا جنگ منطقه‌ای جنگ آخرالزمانی است؟ / تلاش افراطی‌ها برای برهم‌زدن آرامش منطقه»، روزنامه شرق، ۳ مهر ۱۴۰۳).

نه‌تنها مرندی، بلکه کسانی دیگر ازجمله روزنامه کیهان با کدام منطق باید سیاست «بستن تنگه هرمز» یا «حمله به امارات» را برای ۸۰ میلیونی ایرانی تجویز کنند؟ کسی مثل کمال خرازی را که این روز‌ها در مصاحبه‌ها سیاست دستیابی به بمب هسته‌ای را مطرح می‌کند که در تقابل با منافع ملی و فتوای رهبری است، چقدر باید جدی گرفت؟

سؤال اینجاست که چرا حرف‌های این افراد با وجود آنکه منصبی رسمی در قدرت ندارند، جدی گرفته می‌شود؟ اعتبار این افراد چگونه شکل می‌بندد؟ چرا هیچ‌کس حرف‌های نمایندگان مجلس را که رسما خواهان آزمایش بمب اتم هستند، در داخل ایران جدی نمی‌گیرد، اما حر‌ف‌های این افراد جدی تلقی می‌شود؟ و سؤال مهم‌تر همان سؤالی است که سال ۹۴ مشاور فرهنگی سپاه در نامه‌ای سرگشاده از حسین شریعتمداری این‌گونه پرسید: «اگر امر دایر باشد که جهت‌گیری پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری را در این مورد بپذیریم یا نوشته جناب‌عالی را، به نظر کدام را باید انتخاب کنیم؟ بهتر نیست به‌گونه‌ای موضع‌گیری کنید که حداکثر مواضع خود را اعلام کنید، نه اینکه از زبان رهبری سخنی بگویید؟».

اعتبارشان چگونه حاصل شد؟

سال‌ها بود که نسخه واحد کیهان برای هر فشار خارجی، بستن تنگه هرمز بود. یک بار هم که از کوره در‌رفت و برای برج‌های دوبی شاخ‌وشانه کشید، با دستور دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برای چند روز توقیف شد. کیهان اعتبار خود را از سال‌های دهه ۷۰ کسب کرده است؛ جایی که موضع‌گیری‌های این روزنامه بسیاری را متقاعد کرده بود حرف‌های او می‌تواند مبتنی بر تمایلات رسمی در ایران باشد. اما رفته‌رفته این وضعیت تغییر کرد. وقتی به برجام رسیدیم و توافق نهایی شد،

کیهان سرمقاله‌ای نوشت که در آن طوری حرف زده بود که گویی رهبری با این موضوع مخالف است. همان‌جا بود که حمیدرضا مقدم‌فر، مشاور فرمانده سپاه، در یادداشتی که تسنیم آن را منتشر کرد، به او توصیه کرد که بهتر است حرف‌های خودش را بزند، به جای آنکه «اصرار کند رهبری هم مانند او فکر می‌کند» یا از «زبان رهبری سخن بگوید». این آفت از همان زمان وجود داشت و بعد‌ها هم درباره افراد دیگری مانند کمال خرازی یا محمد مرندی تکرار شده است. به‌تازگی دو اظهارنظر کمال خرازی درباره احتمال تغییر دکترین هسته‌ای ایران مورد توجه رسانه‌های خارجی قرار گرفته و این‌طور تحلیلی می‌کنند که سیاست ایران در صلح‌آمیز ماندن برنامه هسته‌ای در حال تغییر است.

پاییز تلخ تهران به‌جای زمستان سخت اروپا

هم‌زمان در روز‌های گذشته محمدرضا مرندی در توییتی که به زبان انگلیسی هم منتشر کرد، برای کشور‌های منطقه خط‌ونشان کشید و نوشت: «مشکل جزئی؛ پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر کوچک است. در صورت تجاوز [به سایت‌های هسته‌ای ایران]، تأسیسات و زیرساخت‌های گاز طبیعی در قطر به کلی نابود می‌شود. از این‌رو گاز طبیعی از دوحه وجود نخواهد داشت. از این‌رو قطر وجود نخواهد داشت. همه چیز به همین‌جا ختم نمی‌شود». مرندی ساعتی بعد این توییت را که واکنش‌های زیادی برانگیخت، حذف کرد».

اما مرندی کیست؟ سیدمحمد مرندی، متولد ۱۲ مرداد ۱۳۴۵ ریچموند، ویرجینیای آمریکاست. او تابعیت آمریکا را دارد و تا ۱۳‌سالگی در آمریکا بزرگ شده است. استاد زبان انگلیسی در دانشگاه تهران است. مرندی به واسطه تسلط بر زبان انگلیسی در دوره برجام در رسانه‌های خارجی حضور داشت و از سیاست‌های هسته‌ای ایران دفاع می‌کرد. اما آیا او در سیاست ایران سابقه‌ای داشت؟ یا اینکه در بیان و گفتار‌ها حرف مهمی می‌زد که باید اعتبار ویژه‌ای دریافت کند؟ پاسخ منفی است. او اعتبار خود را به واسطه فرزندی دکتر سیدعلیرضا مرندی، وزیر اسبق بهداشت، دریافت کرده است. بعد‌ها از او با عنوان «مشاور تیم مذاکره کننده هسته‌ای دولت رئیسی» یاد کردند که شاید اولین مقام رسمی سیاسی او بود.

درباره مرندی بیشترین ارجاع به توییت او درباره زمستان سخت اروپا داده می‌شود. در تابستان ۱۴۰۱ در‌حالی‌که کار توافق ایران و آمریکا برای احیای برجام به پایان رسیده و حتی جلسات توجیهی در وزارت خارجه برای خبرنگاران برگزار می‌شد، کیهان از یک سو و مرندی از سوی دیگر نوشتند که نباید توافق کرد و «زمستان سخت اروپا» ورق را به نفع ایران برمی‌گرداند. این‌گونه بود که ورق برای ایران برگشت. نه‌تنها توافق بر‌هم خورد، بلکه بازی‌کردن در پازل روسیه لطمه جبران‌ناپذیری به روابط ایران و اتحادیه اروپا زد که همین هفته گذشته اثرات آن را در تهدید تروئیکای اروپایی برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه در برجام شاهد بودیم. چند ماه بعد هم به‌جای زمستان سخت در اروپا، ایران وارد فاز پاییز تلخ شد.

چه کسی را باید جدی گرفت؟

نباید کسانی مانند مرندی را در این موارد جدی گرفت. ممکن است در مقطع یا موضوعی از اعتباری خاص برخوردار شده باشند و آنچه گفتند، با سیاست‌های هسته اصلی قدرت در ایران هم‌راستا باشد، اما این یک قاعده کلی و دائمی نیست. اتفاقا پاک‌کردن اظهارنظرش هم این مسئله را تأیید می‌کند. درصورتی‌که او قرار بود پیامی را منتقل کند، حتما توییت حذف نمی‌شد. درعین‌حال او تأکید کرده که این توییت اظهارنظر شهروندی عادی است.

اما آنچه باید جدی گرفته شود، تفکر جریانی است که به دنبال کشاندن ایران به یک جنگ فراگیر در منطقه است. نگرانی از این بابت که امثال مرندی درخدمت جریانی قرار گرفته باشند که تلاش می‌کند ایران را در دام یک جنگ فراگیر منطقه‌ای فرو ببرد. دامی که تا آنجا که می‌فهمیم، مجموعه نظام تاکنون نخواسته به آن وارد شود. مختصات و مشخصات این گروه‌ها که خواهان «به آتش کشیدن منطقه» هستند هم برای ما روشن است. همان جریانی که پیش‌تر در آغاز احتمال حمله اسرائیل به ایران مدعی بود اگر پالایشگاهی از ایران مورد حمله قرار گرفت، ایران باید کل منطقه را به آتش بکشد.

همچنان که عضو شورای مرکزی شریان، نماینده مجلس و از نزدیکان جلیلی در مهرماه ۱۴۰۳ نوشته بود: «معادله امنیت ملی ایران می‌گوید اگر عسلویه یا نیروگاه‌های ما را بزنند، آن‌وقت گنبد شمالی قطر، فجیره امارات، آرامکوی عربستان و پالایشگاه‌های عسقلان و حیفای اسرائیل لحظه‌ای امنیت نخواهند داشت».

این جریان خطرناک به دنبال راهی است تا مجموعه نظام و ایران را درگیر یک جنگ فراگیر کند. نگرانی از این بابت است که افراد مختلف با نیت‌های دیگر به این جریان پیوند بخورند.

برچسب ها: محمد مرندی قطر
bato-adv
bato-adv
bato-adv