این موضوع به داستان اجازه میدهد تا به ترسهای تاریخی از ناشناختهها و واقعیتهای خشن زمانه بیشتر نزدیک شود. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای ترسناک که داستانشان در فضای قرون وسطی میگذرد آشنا کنیم.
فیلمهای ترسناک برای خلق وحشت به عناصر زیادی تکیه میکنند، و فضا بخش بزرگی از آن است. برای فیلمهایی که در گذشته روایت میشوند، درست به تصویر کشیدن فضا و دوره زمانی اهمیت زیادی دارد، به خصوص برای فیلمهای تاریخی.
به گزارش روزیاتو، در فیلمهای ترسناکی که در قرون وسطی اتفاق میافتند، یک پسزمینه قرون وسطایی خوش ساخت و دقیق، میتواند لایههایی از تنش، درام و ترس را به فیلم اضافه کند.
این موضوع به داستان اجازه میدهد تا به ترسهای تاریخی از ناشناختهها و واقعیتهای خشن زمانه بیشتر نزدیک شود. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای ترسناک که داستانشان در فضای قرون وسطی میگذرد آشنا کنیم.
داستان فیلم مرگ سیاه به کارگردانی کریستوفر اسمیت در طول شیوع طاعون خیارکی در انگلستان قرن چهاردهم اتفاق میافتد. این فیلم که رئالیسم تاریخی را با عناصر ماوراء الطبیعی ترکیب میکند، داستان راهب جوانی با بازی ادی ردمین، به نام ازموند، را دنبال میکند که به شوالیهای عبوس به نام اولریک میپیوندد تا دهکدهای را بیابند که گفته میشود از این بیماری جان سالم به در برده است. هنگامی که آنها در مناظر طاعون زده پر از مرگ و ناامیدی به پیش میروند، این زوج بعید با خشونت، بیرحمی انسان و جادوی تاریک روبهرو میشوند.
فضای قرون وسطایی فیلم برای ترسناک بودن آن بسیار مهم است، و هر دو ترس روانشناختی و فیزیکی را در طول روایت داستان افزایش میدهد. دنیای طاعون زده، با اجساد در حال پوسیدگی و دهکدههای خالی از سکنه در هر مرحله از سفر این دو، احساس آخرالزمانی و رنج آوری ایجاد میکند. واقعیتهای خشن دوران، مانند قدرت فراگیر خرافات و اعتقادات تندروانه مذهبی، داستان را ترسناکتر کرده و به طرز هوشمندانهای فضایی طاقت فرساتر ایجاد میکند.
علیرغم اینکه از نظر تکنیکی کمی بعدتر از دوران قرون وسطی روایت میشود، اما The Reckoning همچنان لحنی قرون وسطایی داشته و تقلاها و مشکلات ذاتی این دوران را به خوبی نشان میدهد. داستان این فیلم در قرن هفدهم انگلستان و در جریان شکار جادوگران اتفاق میافتد، و در مورد گریس هاورستاک با بازی شارلوت کرک، بیوهای جوان است که پس از مرگ شوهرش، به ناحق به جادوگری متهم میشود. در حالی که یک جادوگریاب سادیست سعی میکند با شکنجه از او اعتراف بگیرد، گریس تلاش میکند تا حسش از واقعیت وجودی خود (و زندگی اش) را حفظ کند.
محیط الهام گرفته شده از قرون وسطی در فیلم حسابرسی برای داستان آن بسیار مهم است و در نهایت به عنوان عنصری ضروری برای روایت عمل میکند. بدون این فضای ظالمانه و هولناک، این فیلم ترسناک اینقدر قدرتمند نمیبود، که نشان میدهد خود این دوران چگونه میتواند به عنوان بخش اساسی در داستان عمل کند. The Reckoning با تمرکز بر مضامین ترس و مذهب، مخاطبان را هم وحشت زده میکند – و هم باعث میشود احساس آسوده خاطری داشته باشند که در چنین دوره بیرحمی از تاریخ زندگی نمیکردند.
اگرچه در اواخر دوران قرون وسطی و شاید کمی بعد از آن اتفاق میافتد، اما جادوگر همان حس وهمآور را در خود دارد که کاملاً یادآور یک فیلم ترسناک با فضای قرون وسطایی است. محیط روستایی دورافتاده و منزوی قرن هفدهمی پیوریتان نیوانگلند، زمان و مکانی که با ترس، خرافات و قوانین سختگیرانه مذهبی شکل گرفته است، کاملاً برای ایجاد حال و هوای وحشتناک مؤثر عمل میکند. لوکیشن و دوران روایت این فیلم در واقع خود از شخصیتهای داستان هستند و ترس و وحشت را بیش از هر عنصر دیگری در فیلم افزایش میدهند.
داستان The Witch یک خانواده پیوریتن را دنبال میکند که به دلیل اختلافات مذهبی از جامعه خود تبعید شدهاند. پس از نقل مکان به مزرعهای دورافتاده در دل جنگل، اتفاقات عجیبی برای این گروه فوق مذهبی رخ میدهد که رفته رفته آنها را به جادوگری مشکوک میکند. کوچکترین دختر خانواده، شخصیت تومازین با بازی آنیا تیلور جوی، کانون پارانویای آنها میشود. پس زمینه الهام گرفته از قرون وسطی، وحشت روانشناختی داستان را حتی قویتر نیز میکند و ترسهای واقعی مردم در آن دوران را با دقت به تصویر میکشد.
یکی از ترسناکترین فیلمهای ترسناک با موضوع دوقلو که تاکنون ساخته شده است، دوقلوهای شیطان یکی دیگر از فیلمهای ترسناک تاریخی است که ترس را دوران تاریخی روایت داستان بیرون میکشد. این فیلم داستان دو خواهر دوقلو به نامهای ماریا و فردریکا (با بازی مادلین کالیسون و مری کالیسون) را دنبال میکند که برای زندگی با عموی سختگیرشان، کنت کارنشتاین با بازی دنیس پرایس، به خانه او فرستاده میشوند. با این حال، او مخفیانه درگیر رسومات تاریک و جادوگری است و خواهران از همه جا بی خبر را به شبکه وحشت خود میکشاند.
قسمت اعظم داستان در قلعه کنت میگذرد. این قلعه با اتاقهای مخفی و راهروهای تاریک خود فضایی عالی برای فعالیتهای شوم او فراهم میکند. علاوه بر این، فضای کلی گوتیک فیلم، از جمله جنگلهای وهمآور و دهکدههای ترسناک، تنش و احساس ناخوشایند واقعی بودن فضا و داستان را تشدید میکند. مناظر قرون وسطایی نیز در نهایت جذابیت وحشتناک بی نقصی را به این داستان ترسناک جادوگری اضافه میکنند.
با توجه به اینکه چگونه این دنباله Evil Dead زمان و دقت زیادی را برای ایجاد ارتش ارواح خود صرف کرده است، جای تعجب نیست که ارتش تاریکی به طور کامل از محیط قرون وسطایی برای تقویت ترس خود استفاده کرده است. به عنوان سومین قسمت از مجموعه فیلمهای مردگان شیطانی، این فیلم با بازی بروس کمپبل در نقش اش ویلیامز، شخصیت او را به قرون وسطی بازمی گرداند. ارتش تاریکی در حالی که از وحشت ناب سلف خود فاصله گرفته و جنبههای احمقانهای را که در Evil Dead II به نمایش گذاشته شد، به کار میگیرد، بدون زحمت فراوان و به شکل بی نقصی، ترس، فانتزی و کمدی را در بحبوحه قرون وسطی در هم میآمیزد.
پس زمینه قرون وسطایی به طرز بی نقص و موثری تضاد بین نگرش مدرن اش و دنیای پر هرج و مرج و خصمانهای که در آن گرفتار شده را تشدید میکند. در حالی که این موضوع شرایط را برای سکانسهای کمدی زیادی فراهم میکند، اما به عنوان یک راه ایدهآل برای قرار دادن اش در برابر دشمن شیطانیاش، رویارویی با ددیت در یک گودال و مقابله با یک ارتش کامل از سربازان مرده عمل میکند. این محیط خشن، عناصر ترسناک را تقویت کرده و همزمان به فیلم اجازه میدهد تا به ترکیب منحصربهفرد خود از طنز مهیج و اکشن دست یابد.
یک فیلم ترسناک فولکلور درخشان که اغلب نادیده گرفته میشود، خون روی پنجه شیطان به طرز ماهرانهای از محیط قرن هفدهمی خود برای تشدید وحشت، ترکیب خرافات، آیینها و انزوا به منظور ایجاد احساس تنش و ترس استفاده میکند. داستان در یک دهکده روستایی انگلیسی اتفاق میافتد که در آن اتفاقات عجیبی رخ میدهد، بعد از اینکه یک کشاورز در حین شخم زدن مزارع خود با یک شیء عجیب و غریب به شکل پنجه برخورد میکند. زمانی که یک قاضی محلی (با بازی پاتریک وایمارک) و یک دختر جوان به نام کاترین (با بازی لیندا هیدن) سعی در حل این معمای شوم دارند، کل شهر تحت تاثیر تاریکی قرار میگیرد.
خود محیط، از مناظر وهم انگیز گرفته تا دهکده دورافتاده، نقش مهمی در تبدیل این وحشت فولکلور به چنین تجربه ناخوشایندی ایفا میکند. کلیت لحن تاریک داستان در ایجاد ترس بسیار موثر است، در حالی که کاوش فیلم در موضوعات جادوگری، شیاطین و جادوی تاریک به طور موثری ترسهای قرون وسطی را منعکس میکند. یک فیلم دست کم گرفته شده و به شدت تاریک، The Blood On Satan’s Claw نشان میدهد که این نوع محیط چقدر میتواند برای ژانر ترسناک موثر باشد.
The Head Hunter در یک دنیای خشن و ناخوشایند قرون وسطایی روایت میشود، که برای بالا بردن وحشت روانشناختی و فیزیکی داستان مورد استفاده قرار گرفت. این فیلم تاریک به کارگردانی جردن داونی، داستان یک جنگجوی تنها (با بازی کریستوفر ریگ) معروف به پدر را دنبال میکند که برای امرار معاش هیولاها را شکار کرده و میکشد. تمام وجود او با درد و وسواس فکری برای انتقام مرگ دخترش که توسط یکی از این موجودات کشته شده است، تعریف میشود. داستان فضا را برای یک پیچش داستانی ترسناک فراهم میکند، در حالی که تلاش پدر برای انتقام یک چرخش غیرمنتظره به خود میگیرد.
دنیای تاریک و عبوس فیلم با فضای قرون وسطایی و برداشت تاریک آن از داستانهای فانتزی کاملاً موثر واقع میشود. از فضای داخلی تاریک و مرموز خانه جنگجو گرفته تا جنگلهای مه آلودی که او در آن پیش میرود، لحن ذاتاً ناخوشایندی را در سراسر فیلم جاری میکند. مناظر خشن و ابزار ساده و قدیمی باعث میشوند که این فیلم ترسناک حسی خام و واقعی داشته باشد. در شرایطی که خشونت در کانون داستان قرار میگیرد، The Head Hunter به پس زمینه خشن قرون وسطایی خود تکیه میکند تا داستانش را به ترسناکترین شکل ممکن روایت نماید.
گولم که در یک دهکده یهودی نشین لیتوانیایی قرن هفدهمی روایت میشود، از موقعیت تاریخی خود به خوبی استفاده میکند تا وحشت را به صفحه نمایش شما بیاورد. این اجتماع روستایی منزوی احاطه شده توسط جنگلهای موهوم و زمینهای خالی، احساس آسیب پذیری را ایجاد میکند که زمینه را برای هرج و مرج آینده داستان فراهم میسازد. خود آدمک داستان (گولم)، موجودی که از خشت و عرفان زاده شده است، احساسی وهم انگیز و غم انگیز دارد. این آدمک نشان دهنده استیصال و درماندگی در آن دوران است.
پسزمینهی قرون وسطایی فیلم فقط برای فضایش نیست که مورد استفاده قرار میگیرد، بلکه باعث میشود داستان واقعی و دقیق به نظر برسد، که این احساس را به آدم میدهد که انگار یک داستان تاریک مانند این واقعاً در چنین دوران خرافی رخ داده است. این دورهای بود که ترس حاکم بود و مردم برای تبیین چیزهای غیرقابل توضیح به شدت به دین و عرفان تکیه میکردند. این فیلم ترکیبی بی نقص از فولکلور، ترس، و ظرافت تاریخی است که گولم را تکان دهنده و فراموش نشدنی میکند.
فیلم کلاسیک Häxan که در قرون وسطی اتفاق میافتد، از فضای تاریخی خود برای انتقال وحشت استفاده میکند، به شکلی که در هیچ فیلم ترسناک دیگری دیده نشده است. این فیلم روایتی به سبک مستند را با بازسازیهای دراماتیک ترکیب میکند و بر محاکمه جادوگران، خرافات و ترس از ناشناخته تمرکز دارد. پس زمینه تاریک و قرون وسطایی، داستان را واقعیتر کرده و محیطی بی نقص برای روایت مضامین جادوگری و آیینهای شیطانی ایجاد میکند.
این فیلم به واقعیت تاریخی شکار جادوگران و هیستری دسته جمعی ناشی از خرافات و شور مذهبی میپردازد. پسزمینه قرون وسطایی، با جلوههای بصری غمانگیز، مناظر سرد، و فضای کلاستروفوبیک، وحشتهای گفته شده را تشدید میکند و به بیننده این احساس را میدهد که انگار شاهد رویدادهایی هستند که در جامعهای واقعاً گرفتار وحشت و پارانویا رخ میدهند. با وجود اینکه Häxan به عنوان یکی از بهترین فیلمهای هالیوود در دهه ۱۹۲۰ شناخته نمیشود، نمونه قدرتمندی از این است که چگونه فضا میتواند یک تجربه ترسناک بدون تاریخ مصرف ایجاد کند.
داستان Mark of the Devil در قرن هفدهم اتفاق میافتد، زمانی که شکار جادوگران و هیستری دسته جمعی در اروپا به اوج خود رسیده بود. داستان در دهکدهای کوچک روایت میشود، و در مورد مرد جوانی به نام کریستین با بازی اودو کایر است که در ابتدا به شکار جادوگران روی میآورد. با این حال، تجربیاتش باعث میشود که روشهای وحشیانه و بیعدالتی محاکمههای جادوگران را زیر سوال ببرد.
پس زمینه قرون وسطایی در این فیلم تحسین شده دهه ۷۰ برای ترس مضاعف آن ضروری است، زیرا بازتاب زمانی است که عدالت با ترس گره خورده بود. علاوه بر این، محیط تاریک و خشن، با مناظر برهنه و قلعههای خیره کننده، تا حدودی ظلمهای صورت گرفته در دوره شکار جادوگران را برجسته میکند. دنیای غم انگیز و قرون وسطایی Mark of the Devil باعث میشود که ترس ملموس شود، زیرا این فضا فقط نقش پس زمینه را ندارد – بلکه نحوه تعامل شخصیتها و پیشرفت داستان را شکل میدهد و ثابت میکند که محیط قرون وسطایی چقدر میتواند برای ژانر ترسناک جذاب باشد.