جیشالعدل در بیانیه تأسیسش خود را ارتش عدالت و برابری میداند و بیان میکند که به عنوان یک جنبش سیاسی، نظامی و فرهنگی برای دفاع از دین اسلام و محافظت از دنیای مردم بنا نهاده شده است.
فرارو- با پیروزی انقلاب اسلامی گروههای سیاسی به دنبال کسب جایگاه در ساختار جدید بودند.
به گزارش فرارو، در روزهایی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود و دولت هنوز نتوانسته بود چارچوب مشخصی داشته باشد، گروههای جامانده از قدرت شروع به ضربهزدن به آن کردند. اقداماتی که توسط این گروهها انجام شد توانست تا مدتی آرامش مردم و دولت را از بین ببرد. اما کدام یک از گروههای سیاسی علیه حکومت اسلامی ایران دست به اقدامات تروریستی و حمله مسلحانه زدند؟ در ادامه، به تحلیل مهمترین گروههای تروریستی که در حال حاضر فعالیت دارند، خواهیم پرداخت.
سازمان مجاهدین خلق معروف به منافقین داستان پر سوز و گذاری دارند و نام آنها همواره با ترور و حمله مسلحانه همراه بوده است. منافقین ۱۳ سال قبل از انقلاب اسلامی بهعنوان یک گروه چپگرا و باهدف نابودی حکومت پهلوی دوم اعلام موجودیت کرد. آنها معتقد بودند که تنها راه نابودی پادشاهی محمدرضا شاه مبارزه مسلحانه است. م
حمد حنیفنژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیکبین جداشدگان از نهضت آزادی بودند به همین دلیل بود که مهندس بازرگان آنها را فرزند خود میدانست. تا سال ۱۳۴۸ زنان هیچ نقشی در این سازمان داشتند؛ اما بعد از آنکه به اهمیت زنان به عنوان پوشش عملیاتشان پی بردند شروع به جذب زنان کردند و یکی از رهبران نیز دستور ازدواج تشکیلاتی را داد و کار برای آنها راحتتر شد.
این گروه نگرش ویژهای به اسلام انقلابی و ارتباط آن با مبارزه مسلحانه داشتند. آنها مفاهیم اسلامی را با الگوهای چپ گرا در دهه ۱۳۴۰ تطبیق کردند که نتیجه این کار، تفسیر متفاوتی از اسلام سیاسی بود که نه مورد تأیید امام قرار گرفت و نه از سوی دیگر گروههای مذهبی پذیرفته شد.
بعد از انقلاب آنها سعی کردند جایگاه خود را در ساختار سیاسی جدید ایران تثبیت کنند و سهم خود را از مبارزه با شاه به دست آورند، اما زمانی که به این هدف نرسیدند و عملاً از صحنه سیاست کنار گذاشته شدند به دنبال یک برنامه جایگزین بودند.
آنها با پیروزی بنیصدر و استفاده از نابسامانیهای حکومت تلاش کردند به اهداف خود برسند و در نهایت وارد ترور و حمله مسلحانه شدند. با انجام سلسله ترورها در سالهای اولیه انقلاب سعی کردند تا جامعه را نا امن نشان دهند و بتوانند جمهوری اسلامی ایران را نابود کنند که مشخصا موفقیتی کسب نکردند.
حزب دموکرات کردستان در سال ۱۳۲۴ به عنوان جانشین حزب رستاخیز کردستان به رهبری قاضی محمد در مهاباد اعلام موجودیت کرد. اعلام خودمختاری کردستان و آموزش به زبان کردی یکی از اهداف حزب دموکرات بود که در بیانیه تاسیسشان نیز تاکید زیادی بر روی آن داشتند.
بعد از خروج شوروی از ایران در سال ۱۳۲۵، ارتش ایران وارد مهاباد شد و رهبران حزب را بازداشت و اعدام کرد. تا زمان انقلاب اسلامی این گروه فعالیت خاصی نداشت و سرنگونی شاه فرصت تاریخی مناسبی بود تا این گروهها به دنبال خواستههای خود باشند. چند روز بعد از انقلاب نمایندگان دولت موقت با رؤسای حزب دموکرات کردستان (شیخ عزالدین حسینی، عبدالرحمن قاسملو) دیدار کردند؛ اما به نتیجه دلخواه نرسیدند و دو گروه سیاسی در مقابل هم صف آرایی کردند.
حزب پس از آشکار شدن فعالیتهایش در سال ۱۳۵۷، شناخته شد. در این راستا، پس از سقوط پادگان مهاباد به دست دموکراتها و دیگر گروههای سیاسی و خروج توپخانه، تانک و سلاح از این پادگان، بحران کردستان وارد مرحله جدیدی شد. به دنبال این تحولات، درگیریهایی در سنندج، بانه و پاوه آغاز گردید. آغاز جنگ در مرزهای غربی این نیرو را گستاخ تر کرد اما چون مردم ایران با آن ها همراه نبودند پایگاهشان را به عراق منتقل کردند. در سالهای اخیر با تحرکاتی تلاش کرده اند در شهرهای مرزی امنیت منطقه را با تهدید کند که با واکنش نیروهای مرزی مواجه شده اند.
سازمان انقلاب زحمتکشان کردستان ایران موسوم به کومله؛ فعالیت این گروهک به سال ۱۳۵۸ بر میگردد که بیشترین حوزه نفوذشان نیز در شهرهای مریوان، سنندج و بوکان بوده است. کومله به دنبال سازماندهی دهقانان برای کسب قدرت سیاسی بود. این گره تضاد زیادی با حزب دموکرات کردستان نیز داشت به نحوی که در درگیریهای صورت گرفته در سال ۱۳۶۵ بیش از ۸۰۰ نفر از هر دو حزب کشته شدند.
حزب کومله فاقد پشتوانه مردمی کردستان بود و تا سال ۱۳۷۰ تقریباً دیگر نامی از آن به میان نیامد. بعد از آن بود که عبدالله مهتدی سعی کرد کومله را احیا کند و پایگاه مبارزاتی خود را به لندن منتقل کرد. در دوران جنگ نیروهای کومله بهعنوان جاسوس و پیشمرگ در راه مبارزه با ایران در کنار عراق بودند. به گزارش روزنامه ایران در سالهای اخیر نیز در ترور دانشمندان هستهای همکاری داشته است.
گروه موسوم به انجمن پادشاهی ایران در دهه ۶۰ شمسی توسط فتح الله منوچهری با نام مستعار فرود فولادوند تشکیل شد. این گروه رویای نظام پادشاهی داشتند. در سال ۱۳۸۵ فرود فولادوند در سفر به ترکیه، ظاهرا ناپدید شد و در همان زمان پسرش ادعا کرد که پدرش ربوده شده است. بعد از چند ماه نیز خواهرش ادعا کرد که پدرش در اسرائیل پنهان شده است.
پجمشید شارمهد نفر دوم این گروهک جایگزین فولادوند شد البته او هم تا سال ۱۳۹۹ دوام آورد. جمشهید شارمهد در همان سال به جرم عملیات تروریستی در حسینیه سیدالشهدا شیراز در کشور آلمان بازداشت شد و تا ۱۴۰۳ در زندان بود نهایتاً هم اعدام شد.
جنبش الحوازیه در سال ۱۳۷۶ اعلام موجودیت کرد و به دنبال جدایی خوزستان و جزایر سهگانه از ایران هستند. آنها حتی مدعی هستند خلیج فارس یک نام جعلی است و نام آن خلیج عربی است. الاحوازیه آشکارا به مخالفت با جمهوری اسلامی ایران میپردازد و معتقد هستند که این دولت منابع خوزستان را استثمار کرده است و عمداً مناطق نفت خیز را در فقر نگه داشته است.
این گروه در آخرین حمله تروریستی خود در سال ۱۳۹۷ در جریان رژه نیروهای مسلح اقدام به حمله مسلحانه کردند که بیش از ۲۵ نفر کشته و زخمی شدند. بعد از این اقدام مسلحانه بود که بازداشت حبیب اسیود (رهبر) این گروه در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و در سال ۱۳۹۹ او را در کشور ترکیه بازداشت. حبیب اسیود به جرم افساد فی الارض بازداشت شد و در دادگاه به اعدام محکوم شد و حکمش در اردیبهشت ۱۴۰۲ اجرا شد.
بعد از دستگیری و اعدام عبدالمالک ریگی رهبر گروه جندالله در سال ۱۳۸۹ این گروه از هم میپاشد. در دوران حمله داعش به سوریه و معطوف شدن انرژی ایران به مرزهای غربی برخی از یاران به جا مانده از عبدالمالک ریگی سعی میکنند جندالله را دوباره احیا کنند؛ اما نتوانستند کاری از پیش ببرند و چند دستگی در بین آنها به وجود آمد. در این میان نیز عبدالرئوف ریگی گروه تروریستی جیش العدل را در سال ۱۳۹۰ تشکیل داد. این گروه توسط ایران، پاکستان و آمریکا یک گروه تروریستی به شمار میرود. عبدالرئوف ریگی نیز در سال ۱۳۹۳ کشته میشود و سرکردگی آن به صلاح الدین فاروقی میرسد که برادرش نیز به اتهام کشتن فرمانده پایگاه بسیج شهرستان سرباز اعدام شد.
گروه جیش العدل، یک گروه سلفی است.