نیاز به انتقام یکی از ذاتی‌ترین انگیزه‌های بشریت است و در دنیای سینما، انتقام به عنوان فرصتی عالی برای تحلیل زوال اخلاقی، جستجوی عدالت و تاوان خشونت عمل می‌کند. در حالی که اقدامات بیرحمانه برای انتقام ممکن است همیشه اخلاقی‌ترین یا خویشتن دارانه‌ترین پاسخ به مورد ظلم قرار گرفتن در زندگی نباشد، مطمئناً انگیزه شخصیتی هیجان‌انگیزی است تا مخاطبان را در داستان قهرمانی عصبانی غرق کند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از شاهکار‌های تاریخ سینما با موضوع انتقام آشنا کنیم.
۱۰- Law Abiding Citizen (۲۰۰۹)
۹- Harry Brown (۲۰۰۹)
۸- Hard Candy (۲۰۰۵)
۷- Promising Young Woman (۲۰۲۰)
۶- Gladiator (۲۰۰۰)
۵- Inglourious Basterds (۲۰۰۹)
۴- John Wick (۲۰۱۴)
۳- Unforgiven (۱۹۹۲)
۲- Kill Bill (۲۰۰۳/۲۰۰۴)
۱- Oldboy (۲۰۰۳)
به گزارش روزیاتو؛ تریلر اکشن آتش به اختیارانه شهروند مطیع قانون ممکن است مورد استقبال منتقدان قرار نگرفته باشد، اما با نگاهی گذشته نگرانه به این فیلم دست کم گرفته شده، می‌توان اعتراف کرد که داستانی جذاب از انتقام و کینه جویی بود. با حضور جرارد باتلر در نقش کلاید شلتون، مردی که همسر و دخترش در جریان سرقت از خانه شان به طرز بی‌رحمانه‌ای در مقابل چشمانش کشته می‌شوند، او ابتدا همه چیز را به سیستم قضایی فیلادلفیا می‌سپارد تا مردان مسئول این جنایت را به خاطر کشتن خانواده او مجازات کند. با این حال، دادستان، نیک رایس (جیمی فاکس) با یکی از قاتلان معامله کرده و او یک حکم سبک و غیرقابل باور دریافت می‌کند.
در حالی که نیک سعی می‌کند کلاید را متقاعد کند که امور در حوزه قضایی ایالات متحده اینگونه انجام می‌شود، کلاید تصمیم می‌گیرد خودش عنان قانون را به دست گرفته و به دنبال انتقام برود. باتلر بازی خارق‌العاده‌ای ارائه می‌کند، در حالی که کلاید نه تنها به دنبال اجرای عدالت در حق مردانی است که خانواده‌اش را به قتل رسانده بودند، بلکه علیه سیستم قضایی که او را ناامید کرده نیز وارد عمل شده و حتی نقشه‌ای برای کشتن برخی از افراد حوزه قضایی نیز می‌کشد. شهروند مطیع قانون داستان جذابی بود که بینندگان را مجبور می‌کرد تا با حس درست و غلط درگیر شده و بپرسند آیا کسی حق دارد فراتر از قانون عمل کند تا عدالت واقعی را اجرا نماید یا نه.
در حالی که بسیاری از بینندگان ممکن است مایکل کین را به عنوان پیشخدمت وفادار بتمن، آلفرد پنی وورث، در سه گانه شوالیه تاریکی ساخته کریستوفر نولان بشناسند، اما او جنبه بسیار خشن‌تر و پرتنش تری از مهارت‌های خود را در فیلم هری براون نشان می‌دهد. این تریلر خشن، کین را در نقش شخصیت اصلی در اختیار دارد، یک کهنه سرباز بیوه نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا که تصمیم می‌گیرد کاری در مورد اداره مسکن لندن انجام دهد، پس از اینکه می‌بیند رفتار‌های تبهکارانه روزافزونی از جانب ساکنان جوان منطقه سر می‌زند. این مستمری بگیر سالخورده به جای اینکه بنشیند و شاهد تباه شدن جامعه خود باشد، به دنبال انتقام از اوباشی می‌رود که محله را به وحشت انداخته‌اند.
هری براون به همان اندازه که خشونت فیزیکی دارد، وزن عاطفی نیز دارد و کین حتی در سن ۷۶ سالگی نیز ثابت می‌کند که انرژی لازم برای هدایت یک فیلم اکشن خشن و پرتنش را دارد. در حالی که مضمون اخلاقی و سیاسی هری براون قابل نقد است، انکار خوشایند بودن تماشای پاک کردن محله توسط هری و نشان دادن خطرات درگیر شدن با یک پیرمرد که تجربیاتش در زندگی بسیار بیشتر از آن هاست، دشوار است. هری براون یک فیلم جنایی بریتانیایی فوق العاده و یک نقش بسیار فوق العاده برای کین در اواخر دوران فعالیت بازیگری اش بود.
تریلر روانشناختی Hard Candy با روایت گفتگوی آنلاین بین هیلی استارک ۱۴ ساله (الیوت پیج) با یک عکاس ۳۲ ساله به نام جف کولور (پاتریک ویلسون) در مورد مسائل جنسی شروع می‌شود. این رویارویی پدوفیلی و عدم توازن قدرت بین دو شخصیت واقعاً تکان دهنده بود، و از آنجایی که این دو در ادامه ملاقات کرده و هیلی به خانه جف می‌رود، سخت است که برای هیلی جوان و ظاهراً معصوم نترسید. با این حال، شکلات سخت انتظارات مخاطب را زیر و رو می‌کند، زیرا داستان به یک داستان انتقام جویانه و تکان دهنده تبدیل می‌شود، در حالی که هیلی خود در نقش مامور قانون فرو رفته و به دنبال اجرای عدالت به شیوه‌ای آتش به اختیار علیه این شکارچی جنسی هیولاوار می‌رود.
به عنوان یک فیلم واقعاً تکان دهنده از ابتدا تا انتهایش، در ادامه فیلم شکلات سخت فاش می‌شود که هیلی بسیار تواناتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می‌رسید، در حالی که جف را با تهدید اخته کردن شکنجه می‌داد. این یک فیلم تلخ، اما تاثیرگذار و قوی بود که ممکن است تماشای ان برای برخی از مخاطبان دشوار باشد، اما برای کسانی که عاشق عدالت آتش به اختیارانه هستند و می‌بینند جنایتکاران شیطان صفت تاوان اعمالشان را پرداخت می‌کنند، Hard Candy بسیار جذاب خواهد بود. شکلات سخت به عنوان یک تریلر انتقامی که همه چیز را به جایی فراتر از حد انتظار هر بیننده‌ای پیش می‌برد، اولین نقش بزرگ و تحسین برانگیز پیج بود که ظهور یک ستاره زن جدید را در دنیای سینمای هالیوود نوید می‌داد.
ماهیت تاریک و ساختارشکنانه فیلم زن جوان آینده دار یک تفسیر اجتماعی فمینیستی تکان دهنده را به وجود آورد که بینندگان را از منطقه امنشان خارج کرده، وادار نمود به رفتار با زنان در دنیای مدرن بپردازند. کری مولیگان در قالب شخصیت قهرمانی ترسناک که گذشته پرآزارش او را رها نمی‌کند، بازی شگفت‌انگیزی را در نقش کاسی توماس ارائه می‌دهد، دانشجوی ترک تحصیل کرده رشته پزشکی که شب‌هایش را با تظاهر به مست بودن می‌گذراند و توسط مردانی در کافه‌ها و کلوب‌های شبانه به عنوان روسپی به خانه برده می‌شود.
در حالی که این روایت خلاصه ممکن است اینطور به نظر برسد که کیسی مورد سوء استفاده جنسی این مردان جوان قرار می‌گیرد، او در عوض از رفتار استثمارگرانه این مردان برای گرفتن انتقامی سخت از طرف زنان مورد ظلم واقع شده در سراسر جهان استفاده می‌کند. Promising Young Woman برداشت تازه‌ای از داستان‌های انتقام‌جویانه ارائه کرده و پس از جریان MeToo و بسیاری از موارد دیگری که مردان از قدرت خود برای سوء استفاده از زنان استفاده می‌کردند، احساس بجا بودن داشت. امرالد فنل، نویسنده و کارگردان فیلم، با فیلمنامه فوق العاده اش، جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال را برای زن جوان آینده دار دریافت کرد.
گلادیاتور فیلم برنده جایزه بهترین فیلم اسکار به مفاهیم خیانت، انتقام و رستگاری می‌پردازد، در حالی که ماکسیموس دسیموس مریدیوس (راسل کرو) تعهد تزلزل ناپذیر خود را برای انتقام قتل خانواده‌اش نشان می‌دهد. پس از اینکه این ژنرال اسپانیایی-رومی مجبور به بردگی کشیده می‌شود، ماکسیموس به دنبال انتقام از امپراتور کومودوس (واکین فینیکس)، پسر بی اخلاق و قدرت طلب مارکوس اورلیوس می‌رود. با سکانس‌های مبارزه حماسی و تصاویر فوق‌العاده حیرت انگیز، این روایت انتقام‌جویانه گلادیاتور بود که احساسات مخاطبان را برانگیخت و به جایگاه آن در میان بهترین فیلم‌های تاریخ سینما کمک کرد.
راسل کرو اسکار بهترین بازیگر مرد را برای بازی پرتنشش در نقش ماکسیموس دریافت کرد، زیرا تماشاگران سختی‌هایی که او متحمل شده بود و خشم شدیدش نسبت به کسانی که به او ظلم کرده بودند را به خوبی در بازی او احساس کردند. به عنوان یک فیلم حماسی به سبک کلاسیک که ما را به یاد جذابیت‌های فیلم‌هایی مانند بن هور و اسپارتاکوس می‌انداخت، تم انتقام در این فیلم، جذابیت و قدرت دکور‌های تماشایی و سبک فیلمسازی خارق العاده کارگردان ریدلی اسکات را دوچندان می‌کرد. به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های انتقام جویانه، گلادیاتور به درستی پس از اکران، مورد تمجید همگان قرار گرفت.
کوئنتین تارانتینو با نویسندگی و کارگردانی Inglourious Basterds یکی از بهترین روایت‌های تاریخ جایگزین را ساخت. این روایت جنگ جهانی دوم به یکی از بهترین شخصیت‌های شرور تاریخ سینما، هانس لاندا (کریستف والتز) را به طرفداران سینما معرفی کرد و داستانی هیجان‌انگیز با طبقه بندی انتقام بود که تماشاگران را تا آخر در حال حدس زدن نگه می‌داشت. با روایت‌های انتقامی دوگانه دشمنی شخصی شوسانا دریفوس (ملانی لوران) نسبت به لاندا به خاطر اعدام خانواده‌اش و ماموریت حرامزاده‌ها برای وادار کردن نازی‌ها به پرداخت هزینه جنایات شان علیه بشریت، انتقام در تمام لایه‌های حرامزاده‌های لعنتی نفوذ کرده است.
این واقعیت که حرامزاده‌های لعنتی با کشته شدن هیتلر و گوبلز و انفجار در سالن سینمایی که نازی‌ها در آن حضور داشتند به پایان رسید، نشان می‌دهد که یک فانتزی انتقام‌جویانه نباید به تاریخ واقعی وفادار بماند، در حالی که تارانتینو داستان واقعی را به میل خود تغییر داد. این بازروایی جسورانه از تاریخ، تأثیر خلع سلاح‌کننده‌ای بر مخاطبان آن زمان داشت، مخاطبانی که فکر می‌کردند می‌دانند داستان هیتلر چگونه به پایان می‌رسد و این نوع انتقامی ممکن نیست. به عنوان گواهی بر قدرت فیلمسازی، حرامزاده‌های لعنتی ثابت کرد که قوانین باید شکسته شوند.
در حالی که فیلم‌های اکشن مبتنی بر انتقام با ستاره‌های بزرگی مانند Taken و The Equalizer مدت‌ها توجه بینندگان را به خود جلب کرده‌اند، جان ویک واقعاً در یک لیگ متفاوت ایستاده است. وقتی کیانو ریوز در نقش یک قاتل بازنشسته در حال سوگواری مرگ همسرش است، زندگی آرام او توسط گروهی از گانگستر‌های روسی که نه تنها وارد خانه اش می‌شوند و دارایی هایش را به سرقت می‌برند، بلکه تنها چیزی که او را به یاد همسرش می‌انداخت را نیز می‌کشند، توله سگ پاکوتاهی که همسرش به او هدیه داده بود تا جان بتواند با مرگش کنار بیاید.
این وقایع تکان دهنده فضا را برای داستان انتقام جویانه نئو نوآر و پرسرعت جان ویک فراهم می‌کند، جایی که ریوز به دنبال انتقام از مافیای روسی شهر نیویورک رفته و مجموعه‌ای از حوادث را آغاز می‌کند که به یک فرانچایز کامل به همین نام منجر می‌شود. جان به عنوان یک آدمکش افسانه‌ای از یک سازمان تبهکار زیرزمینی، یکی از ماهرترین تبهکاران این سازمان بوده و هرکسی را که در مسیر عدالت خواهی او قرار می‌گیرد، بی رحمانه می‌کشد. این داستان انتقامی حماسی یکی از بهترین ضدقهرمانان تاریخ سینما را در خود داشته و تاثیر زیادی بر ژانر اکشن در کلیت آن داشت.
کلینت ایستوود هرگز از داستان‌های انتقام جویانه دوری نکرده است، همانطور که در آثار کلاسیکی مانند The Outlaw Josey Wales یا شیوه‌های غیرقانونی در Dirty Harry دیده می‌شود. در حالی که ایستوود در دهه ۱۹۶۰ در همکاری با سرجیو لئونه نامی برای خود در ژانر وسترن دست و پا کرد، با فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم، نابخشوده، در سال ۱۹۹۲ بود که برداشت قطعی خود را از این ژانر ارائه کرد. به عنوان یک داستان انتقامی هیجان انگیز که افسانه غرب وحشی را فاش می‌کند، ایستوود در نقش یک هفت تیرکش سابق به نام ویلیام مانی فرو می‌رود که برای آخرین ماموریتش از بازنشستگی خارج می‌شود.
Unforgiven یک شاهکار در ژانر وسترن بود که رابطه غرب وحشی قدیم با انتقام را با سطحی از عمق و واقع گرایی که به ندرت در فیلم‌های دیگر ژانر وسترن دیده می‌شود بررسی می‌کرد. به عنوان کاوشی در مورد بهای واقعی انتقام و تأثیر وحشتناکی که می‌تواند بر کسانی که بدنبال آن هستند داشته باشد، نابخشوده نشان داد کسانی که به دنبال انتقام هستند برای همیشه با عواقب آن دست و پنجه نرم خواهند کرد و برای همیشه باید با خشونتی که انجام می‌دهند زندگی کنند. دیگر دوران عاشقانه‌های قهرمانانه فیلم‌های سنتی ژانر وسترن گذشته است و اینجا، جای آن را وحشیگری واقعی و طبیعت بی روح انتقام حقیقی گرفته است.
فرضیه انتقام گیرانه فیلم Kill Bill در عنوان فیلم نیز نمود پیدا کرده است و عضو سابق جوخه ترور افعی مرگبار، به نام عروس، به دنبال انتقام از رهبر این گروه، بیل، است، زیرا سعی کرده بود او و فرزند متولد نشده شان را بکشد. بیل را بکش به عنوان ادای احترام قدرتمند کوئنتین تارانتینو به سینمای کونگ فویی، یک ماجراجویی بسیار خوش ساخت از میان نبرد‌های پرتنش و پرخشونت سامورایی‌ها و نمایش‌های فوق العاده خشونت در برابر دشمنان ترسناکی مانند یاکوزا بود. بیل را بکش که در دو قسمت در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ منتشر شد، داستانی انتقام‌محور بود که سبک خاص فیلمسازی تارانتینو را به نمایش می‌گذاشت.
بیل را بکش یک داستان انتقام‌جویی در خالص‌ترین شکل آن بود، زیرا هر اقدامی که عروس انجام می‌داد در تلاش برای پیگیری انتقامش انجام می‌شد. این فیلم داستان زنی مورد ظلم قرار گرفته و عزم راسخ و بیرحمانه او برای اجرای عدالت است. در حالی که تارانتینو در دوران حرفه‌ای تحسین‌شده‌اش داستان‌های انتقام‌جویی زیادی از جمله حرامزاده‌های لعنتی و جانگوی آزاد شده را ساخته است، جذابیت باشکوه هنر‌های رزمی و قهرمان قوی زن در فیلم بیل را بکش، آن را به یکی از جذاب‌ترین و سرگرم کننده‌ترین فیلم‌های او تبدیل کرده است.
اولدبوی یا رفیق قدیمی یک فیلم کلاسیک ساخت سینمای کره جنوبی بوده که واقعاً یکی از آزاردهنده‌ترین تریلر‌های روانشناختی تاریخ سینماست، فیلمی که برای باور این تعریف، باید پیچش داستانی تکان دهنده اش را دید. به عنوان یک داستان پیچیده، تاریک و ظریف از انتقام، اولدبوی داستان اوه دائه سو را دنبال می‌کند، مردی که به مدت ۱۵ سال در اتاقی زندانی می‌شود بدون اینکه اطلاعاتی در مورد هویت اسیرکننده یا انگیزه وی داشته باشد. با گذشت سال‌ها در این زندان ناشناخته، دائه سو از تنها دارایی اش، زمان، برای ریختن یک نقشه انتقام استفاده می‌کند تا در صورت امکان، آن را اجرا کند.
رفیق قدیمی چیزی فراتر از یک داستان انتقامی ساده است؛ رمز و راز هزارتویی آن بینندگان را در سراسر روایت فیلم در حال حدس زدن نگه داشته و به موضوعاتی مانند سوگواری، خیانت و ویرانی عاطفی می‌پردازد. با پیچشی که نشان می‌دهد دائه‌سو کاری فوق العاده غیرقابل تصور انجام داده است، دگرگونی انتقام‌جویانه شخصیت او در اواخر فیلم بسیار باورپذیرتر و جذاب‌تر بود، زیرا از وحشتی غیرقابل تصور نشات می‌گرفت. اولدبوی با پیامی مبنی بر اینکه کسانی که به دنبال انتقام می‌روند هرگز به آرامش واقعی نمی‌رسند، یک تجربه تماشای جذاب، شوکه کننده و تفکر برانگیز را رقم می‌زند.
