بازخوانی نقش منابع انسانی به عنوان نیروی کار ماهر در امر تولید و در قالب یکی از سه عامل اصلی موثر بر این حوزه نشان میدهد که در کنار چالشهای مادی،سرمایهای و فرآیندی، نیروی انسانی میتواند از عمق تاثیرگذاری بیشتری نسبت به عناوین مطرح شده، برخوردار باشد.
محمدسلیم عباسی؛ تولید ایجاد فایده و مطلوبیت برای ارضای خواستههای افراد است؛ رشتهای از فعالیتهای هدفمند انسانی که کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه را فراهم میکند. تولید کردن یعنی: ایجاد فواید اقتصادی جدید. مفهوم تولید، علاوهبر جریان تغییر کالاها، شامل کلیه خدماتی است که در بهبود فایده کالا مؤثر بوده و بههنگام نیاز در دسترس افراد قرار میگیرند
سه منبع عمده که جهت به سرانجام رسیدن تولید مورد نیاز است عبارتند از:
منابع طبیعی
سرمایه مادی
منابع انسانی
این یادداشت سعی میکند به اختصار با تاکید بر نقش کلیدی منابع انسانی در امر تولید به تبیین این جایگاه از چشم انداز آموزش و ارتقاء مهارت عوامل انسانی دخیل در این امر بپردازد و با رویکرد آسیب شناسی بازارکار، فقدان تخصص انسانی در مقوله تولید را که یکی از اساسیترین چالشهای این حوزه است به مخاطب معرفی نماید.
بدون شک نیم نگاهی به شعارهای دو دهه اخیر کشور که توسط مقام معظم رهبری تببین شدهاند موئید این نکته است که امروز مسئله اول کشور اقتصاد و تولید است، دو کلید واژه که ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر دارند.
اقتدار ملی و اشتغال آفرینی، خدمتگذاری، پاسخگویی، همبستگی ملی و مشارکت عمومی، نوآوری و شکوفایی، اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادی، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی، اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی، اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل، اقتصاد مقاومتی تولید و اشتغال، حمایت از کالای ایرانی، رونق تولید، جهش تولید، تولید مانع زداییها و پشتیبانیها، تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین، مهار تورم رشد تولید، جهش تولید با مشارکت مردم، همه و همه کلید واژگانی هستند که بر محور غنی سازی و توانمندسازی نیروی انسانی، از توسعه، تولید، اقتصاد پویا و اشتغال مولد سخن میگویند.
بدونشک هدف از طرح شعار سال در مرحله اول چیزی بجز جهت دادن به سیاستهای اجرائی و عملکرد مسئولین دولتی و مسئولین حکومتی، و در مرحله بعدی، توجه افکار عمومی به این کلید واژهها نیست و دغدغههای بالاترین مقام کشور نیز در دو دهه اخیر که بر حول محور اقتصاد و ایجاد شکوفایی و رونق در تولید استوار است هم همان نکته بسیار مهمی است که بر اهمیت راهبردی این بخش تاکید دارد.
همانطور که در ابتدای این یادداشت ذکر شد از سه عامل بعنوان عوامل اصلی دخیل در امر تولید یاد میشود که البته مشکلات متاثر از موارد اول و دوم که در حال حاضر نفسهای تولید را در کشور به شماره انداختهاند به اختصار و تیتروار میتوان به:
_کمبود نقدینگی
_مشکلات ناشی از عدم امکان تبادلات ارز و سرمایه
_بدهکاری به نظام بانکی
_چالشهای مالیاتی
_قوانین و مقررات متناقض
_ناکارآمدی صنعت حمل و نقل
_افزایش تصاعدی قیمت مواد اولیه
_نوسانات نرخ ارز
_رکود حاکم بر بازار
_و افزایش هزینههای سربار در کنار کاهش ظرفیت اسمی کارخانجات اشاره کرد.
غالبا در تحلیل چالشهای تولید نیز از موارد فوق بعنوان مشکلات و معضلات روزمره این حوزه یاد میشود که با حضوری پر رنگ و واضحشان در قالب اعداد و ارقام، سومین و یکی از مهمترین چالشهای دیگر این حوزه کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
بازخوانی نقش منابع انسانی به عنوان نیروی کار ماهر در امر تولید و در قالب یکی از سه عامل اصلی موثر بر این حوزه نشان میدهد که در کنار چالشهای مادی،سرمایهای و فرآیندی، نیروی انسانی میتواند از عمق تاثیرگذاری بیشتری نسبت به عناوین مطرح شده، برخوردار باشد.
کاهش بهرهوری متاثر از نیروی کار غیر متخصص، افزایش هزینههای سربار ناشی از استفاده از نیروی کار خارجی، افزایش حوادث کار و تحمیل هزینههای پرت و افتادن در تله مونتاژ و تقلید همه و همه از عوارض جبران ناپذیری هستند که با وجود عوامل مادی و سرمایهایی کمتر به آنها توجه میشود و متاسفانه کارفرمایان نیز علیرغم درک درست مسئله، مهارت تجزیه و تحلیل کاربردی حل آنها را با وجود بازار ضعیف مهارت آموزی در نظام آموزش رسمی کشور ندارند.
برخلاف باور مرسوم جهانی که امروزه آموزش نیروی کار را بعنوان سرمایهگذاری پذیرفته است، نگاههای هزینهای حوزههای صنعت، معدن، خدمات و حتی فرهنگ و هنر به این حوزه درکنار کمیت گرایی نظام آموزش عالی با تمرکز بر تولید مهندس بی کیفیت، ناچیز بودن سهم آموزش مهارتی از برنامه آموزش رسمی کشور، فقدان الگوی تخصصپروری کارا، متناسب نبودن عرضه و تقاضای مهارت، باعث بروز بحران فقدان نیروی فنی لازم در قد و قواره تکنسین در کشور شده است، چالشی که از آن باید تحت عنوان: *تازیانه فقر مهارتی بر پیکر تولید* نام برد.
امروزه بخش بزرگی از ارتقاء تولید به ارتقاء فرهنگ مهارت آموزی وابسته است. بدون شک بهاء دادن به مقوله آموزشهای مهارتی بعنوان یک استراتژی آموزشی، در کنار سوق دادن آموزشهای رسمی به سمت مشاغل مهارتی یک ضرورت کلی در نظام آموزشی رسمی و غیر رسمی کشور است که در نهایت به شوفایی تولید نیز منجر خواهد شد و با وجود سازمانهایی در قواره سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور که با الفبای جهانی مهارت، استانداردهای شغلی و سنجش صلاحیت حرفهای آشنایی کامل دارد با اندکی حمایت و پشتیبانی بیشتر به بار خواهد نشست.