bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۲۰۲۱۶
بررسی «سناریوی آمریکا برای غرب‌آسیا»؛

اندیشکده‌کارنگی:‌ آمریکا باید به‌دنبال روشی برای مصالحه با ایران باشد

اندیشکده‌کارنگی:‌ آمریکا باید به‌دنبال روشی برای مصالحه با ایران باشد

پس از آنکه دولت بوش سیاست پیاده‌سازی طرح خاورمیانه جدید را در پیش گرفت، شرایط آن‌طور که خوشایند کاخ سفید بود، پیش نرفت؛ به همین خاطر اندیشکده کارنگی در سال ۲۰۰۸ پیشنهاداتی را به دولت آمریکا ارائه داد تا از طریق آن بتواند از شرایط موجود خارج شود.

تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۲۳ دی ۱۴۰۳

مسئله گسترش سرزمینی «اسرائیل» که به طرح «اسرائیل بزرگتر» مشهور شده ارتباط مستقیمی با آنچه در دهه ۹۰ آمریکایی‌ها تحت عنوان طرح «خاورمیانه جدید» مطرح کردند، دارد. بی‌شک تحولات خاورمیانه طی چند دهه گذشته با توجه به این طراحی‌ها قابل تفسیر و تحلیل است.

به گزارش ایرنا، با توجه به اهمیت روزافزون این موضوع، طی روز‌های آتی در قالب چند مطلب مجزا به این مسئله می‌پردازیم. در بخش پیش رو به مطلب اندیشکده کارنگی اشاره شده است که در سال ۲۰۰۸ پیشنهاداتی را به دولت بوش که بعد از حملات ۱۱ سپتامبر سیاستی را تحت عنوان خاورمیانه جدید دنبال می‌کرد ارائه کرده است. پیشنهاداتی که بعضا نه تنها دولت بوش بلکه دولت‌های دیگر آمریکا هم به آن توجه نکرده‌اند و همین مساله باعث افزایش تنش در منطقه غرب آسیا شد.

بخش اول این مجموعه با عنوان «طرحی برای خاورمیانه؛ برنامه رژیم اسرائیل برای تضعیف ایران»

بخش دوم به معرفی طرح «جدایی کامل» پرداخته است.

بخش سوم این مجموعه اظهار نظر کارشناسان درباره طرح جدایی کامل را بررسی کرده است.

بخش چهارم شامل قسمت نخست از بخش «منطقه تغییر یافته» بود.

بخش پنجم به قسمت دوم و پایانی «منطقه تغییر یافته» از مقاله اندیشکده کارنگی اختصاص داشت.

بخش ششم به پیشنهاد اندیشکده کارنگی به دولت آمریکا برای خاورمیانه جدید می‌پردازد؛ که در ادامه آمده است.

«بنیاد صلح بین المللی کارنگی» در زمره‌ی مراکز مطالعاتی محسوب میشود موضوع سیاست خارجی آمریکا را در سطح کلان پگیری می‌کند. همچنین بنیادکارنگی طراح اصلی دکترین انقلاب رنگی و کودتای نرم در کشور‌های اروپای شرقی و دولت‌های تازه استقلال یافته از سیطره کمونیسم بوده است. حتی دامنه گسترده پروژه انقلاب رنگی کارنگی کشور‌های دیگر خاورمیانه را نیز در برگرفته است. بنیاد کارنگی همچنین از طراحان اصلی پروژه «خاورمیانه بزرگ» بوده که حمله آمریکا و متحدان غربی‌اش به عراق و افغانستان در راستای آن انجام شد.

اندیشکده‌کارنگی:‌ آمریکا باید به‌دنبال روشی برای مصالحه با ایران باشد

تلاش دولت بوش برای ایجاد یک خاورمیانه جدید، عامل اصلی ظهور واقعیت‌های جدید و بسیار مشکل ساز بوده است. ایالات متحده به رویکرد جدیدی در این بخش از جهان نیاز دارد که کمتر بر روی تقابل و بیشتر مبتنی بر دیپلماسی، کمتر بر اساس ایدئولوژی و بیشتر بر اساس واقعیت، و بر اساس تعریف محدودتر از منافع ایالات متحده باشد. همانطور که دولت بوش تلاش کرد بسیاری از مشکلات مورد بحث در این گزارش را نمی‌توان با ایجاد یک خاورمیانه جدید حل کرد یا آنها را دور زد. برخی از مشکلات منطقه را می‌توان با سیاست کاهش داد و دیگران را در بهترین حالت می‌توان مهار کرد. برخی دیگر نیز باید برای سال‌های متمادی به عنوان بخشی از چشم‌انداز جدید خاورمیانه که تغییر کرده است پذیرفته شوند، اما این بدان مفهوم نیست که پذیرش شرایط موجود موجب بهبود شرایط خواهد شد.

اولین اصل برای هدایت یک سیاست جدید باید به رسمیت شناختن محدودیت‌های قدرت ایالات متحده در منطقه باشد، چیزی که کشور‌های منطقه کاملاً از آن آگاه هستند. تا زمانی که حضور سربازان آمریکا در مقیاس بزرگ در عراق ادامه داشته باشد، گزینه استفاده از زور به عنوان وسیله‌ای برای ترویج تغییر به جای حفاظت از منافع حیاتی ایالات متحده در یک بحران، اساساً از روی میز خارج است. علاوه بر این، قیمت بالای نفت، کشور‌های تولید کننده را کمتر در برابر تحریم‌ها یا تهدید تحریم‌ها آسیب پذیر می‌کند که در هر صورت تحریم‌ها همیشه ابزار ضعیفی بشمار می‌آیند. انبوه تولیدکنندگان نفت همچنین به کشور‌ها و سازمان‌هایی کمک می‌کند که مستقیماً درآمد‌های بادآورده را تجربه نمی‌کنند.

رفتار ایالات‌متحده آمریکا در منطقه به صورت غیرضروری تقابل آمیز بوده و در نهایت این امر اثر معکوس داشته است. اعتبار ایالات‌متحده آمریکا با سیاست‌های تهدید که اقدامی را به دنبال ندارد تضعیف شده است. در عین حال، این مواضع تقابلی مانع از جستجوی راه‌های دیگر برای پیگیری منافع ایالات‌متحده شده است. نمونه اخیر هشدار بوش به بشار اسد در دسامبر ۲۰۰۷، مبنی بر اینکه صبر او در مورد مداخله سوریه در سیاست لبنان تمام شده است. این بیانیه حاکی از یک تهدید بود همانطور که بوش قبل از حمله به عراق به صدام حسین هشدار داده بود که صبر او تمام شده است، اما این تهدید برای عراق هیچ اعتباری نداشت و تهدید بوش به سوریه توسط اسد و دیگران کاملاً نادیده گرفته شد.

این دو اصل نشان می‌دهد که سیاست جدید ایالات متحده در آینده نزدیک باید مبتنی بر این تصور روشن باشد که خاورمیانه دوران بسیار ناآرامی را پشت سر می‌گذارد و سیاست ایالات متحده می‌تواند به راحتی وضعیت را بدتر کند. بنابراین، سیاست‌های جدید باید مبتنی بر تعریفی بسیار متواضعانه‌تر از منافع صرف آمریکا در منطقه باشد، تعریفی که به وضوح بین اهدافی که مطلوب هستند، می‌توانند در درازمدت تحت شرایط مطلوب‌تر دنبال شوند و منافعی که اکنون باید از آنها محافظت شود، تمایز قائل شود.

مهم‌ترین منافع ایالات متحده مهار تروریسم در منطقه و حفاظت از جریان نفت است. بعد نظامی-اطلاعاتی مهار تروریسم به یک جهت گیری جدید سیاستی نیاز ندارد، بلکه نیازمند ادامه و تقویت تلاش‌هایی است که از قبل در حال انجام بوده است. از سوی دیگر، بعد سیاسی تا حد زیادی به نتیجه سیاست ایالات متحده در عراق و روند صلح فلسطین و اسرائیل بستگی دارد. برخلاف آنچه که دولت بوش اصرار دارد ایالات متحده باید بداند که تروریسم نتیجه نفرت کورکورانه از تمدن غربی نیست. بلکه واکنش تعدادی به سیاست‌های ایالات متحده است. به همین ترتیب، جریان آزاد نفت از نظر سیاسی به سیاست ایالات متحده در قبال ایران و برقراری مجدد توازن قوا در خلیج فارس بستگی دارد.

هیچ راهی برای ایالات متحده وجود ندارد که از دو منافع حیاتی مهار تروریسم و حفاظت از جریان نفت بدون پرداختن به مسائل سیاسی برجسته منطقه محافظت کند. بنابراین، وظایف فوری ایالات متحده عبارتند از:

۱- یافتن یک روش مصالحه با ایران و محدود کردن برنامه هسته‌ای این کشور.

۲- خارج شدن از عراق بدون اینکه این کشور را بدون حاکمیت باقی بگذارد.

۳- جدی گرفتن روند صلح و راه حل دو دولتی برای مساله اسرائیل و فلسطین.

۴- برقراری مجدد توازن قدرت منطقه‌ای که می‌تواند عمدتا توسط بازیگران منطقه‌ای بدون نیاز به حضور گسترده ایالات متحده با همه پیامد‌های منفی آن حفظ شود.

۵- در چارچوب موازنه جدید قوا، تنش زدایی از رویارویی با سوریه و خنثی کردن بحران در لبنان.

bato-adv
bato-adv