چند سال قبل در یک رستوران که فرهاد صاحب آن بود، مشغول به کار شدم. مدتی بعد از من دختری به نام شبنم در آن رستوران مشغول به کار شد. من به شبنم علاقهمند شدم و از او خواستگاری کردم. بعد از مدتی با هم عقد کردیم. ما دو سال بود عقد کرده بودیم. در این مدت من محل کارم را عوض کردم و در جای دیگری مشغول شدم، اما همسرم همچنان در آن رستوران بود. تا اینکه متوجه شدم همسرم با فرهاد رابطه دارد.
من با شوهرم اختلاف دارم و به من ابراز علاقه میکرد. همین موضوع باعث شد رابطهای بین من و سعید شروع شود. او از من میخواست از بیژن جدا شوم. من دو فرزند داشتم و جدایی از شوهرم خیلی برایم سخت بود؛ تا اینکه یک روز سعید از من پرسید شوهرم کجاست...
ما به ناصر تلفن زدیم و به بهانه اینکه میخواهیم بستهای را برایمان به مقصد برساند او را به مکانی خلوت در نزدیکی یک آجرپزی کشاندیم. وقتی به آنجا آمد، سراغ بسته را گرفت، اما به او گفتم بستهای در کار نیست. به ناصر گفتم از آشنایان همسرش هستم و بهتر است بدون دردسر زنش را طلاق بدهد. او گفت: این موضوع به من ارتباطی ندارد. خودم را معرفی کردم و او بلافاصله شناخت و گفت: کارت عابربانک مرا در کیف فریبا دیده است. بعد از آن با هم درگیر شدیم و من به پا، کمر و شکم او با چاقو ضربه زدم...
تحقیقات کارآگاهان فاش کرد کیومرث خط خود را سوزانده است و از شماره دیگری در آن گوشی استفاده میکند. در نهایت با ردیابیهای گسترده مخفیگاه این مرد شناسایی و وقتی متهم دستگیر شد، ادعا کرد نامش حامد است و گوشی کیومرث را خریداری کرده است. با کمک مرد خریدار مخفیگاه کیومرث شناسایی و او بازداشت شد.
مأموران بعد از ردیابیهایی که انجام دادند مرد جوان را شناسایی و بازداشت کردند. متهم در بازجوییها قبول کرد که به زن جوان تعرض کرده و ادعا کرد نمیدانسته او زنی متأهل است.
اگرچه همسرم سعی میکرد با من با مهربانی برخورد کند، اما من آنقدر غرق در شبکههای دوستیابی بودم که به نصیحتهای او نیز توجهی نداشتم. در یکی از همین روزها و بهطور اتفاقی پیامی را از پسر جوانی دریافت کردم. آن روز بهخاطر کنجکاوی و تفریح و سرگرمی پاسخ خندهداری برایش ارسال کردم. اینگونه بود که رابطه تلفنی من و فرامرز آغاز شد.
راننده تاکسی اینترنتی که متهم است زنی جوان را ربوده و مورد آزارواذیت جنسی قرار داده است، بهزودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.
مرد 38 ساله با بیان این که همسرم پاسخ محبت ها و حمایت های مرا با بی مهری داد و زندگی ام را به خاک سیاه نشاند،
پسر جوان افغان که با همدستی دوستش نقشه قتل مرد و زنی را طراحی واجرا کرده بود، صبح چهارشنبه در شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.