آیت الله پشت تریبون قرار گرفت و اینگونه شروع کرد: «برادران، خواهران، فرزندان گرامی، امروز روز خاطرهانگیزی است برای ملت ما. همه در پیرامون تربت شخصیتی مبارز و تاریخی جمع شدهایم». دقیقاً درست و کاملاً به جا گفته شد، ۱۴ اسفند ۵۷ روزی تاریخی بود و روزی تاریخی شد، شاید آنچه آن روز مردم تجربه کردند دیگر هرگز اتفاق نیافتاد، به گفته آیت الله در همان روز «مگر چه بود دکتر مصدق؟! دکتر مصدق خفته در خاک چشم از جهان دوخته، چه وحشتی از او داشتند؟».
مقامات به فریاد نفت و توسعه ایران برسند
در برنامه هفتم امتیاز اکتشاف، توسعه، استخراج، تولید، فروش و صادرات نفت و گاز از طریق صندوق توسعه ملی به بخش خصوصی واگذار میشود
به نظر بنده توجه مصدق به «حقوق ملی» بود و شاید او تامین «منافع ملی» را در استیفای حقوق ملی میپنداشت. حقوق ملی امری مبهم و در تقابل با حقوق ادعایی دیگران است و استیفای آن نیاز به قدرت دارد. اما «منافع ملی» امری سیاسی است که تامین آن نیاز به تعامل و تفاهم و گاهی تسامح در حدود توانمندی و امکانات دارد. پافشاری در استیفای حقوق حتی اگر آن را «حق مسلم» بپندارند، ممکن است در عمل موجب خسارت شود و به زیان منافع ملی باشد.
گفتگو با صادق زیباکلام و محمود نکوروح به مناسبت سالروز ملیشدن صنعت نفت
صادق زیباکلام: «در جامعه هیچ ترسی از چپها وجود نداشت، اما آمریکاییهایی بودند که این نگرانی را داشتند که براثر سقوط شاه و با توجه به اینکه چپها در ایران از جمله حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق، مجاهدین و... قدرتمند هستند، ممکن است حکومتی که در ایران بعد از شاه به قدرت میرسد مقدار زیادی رادیکال چپگرا باشد و همچنین نگرانی وجود داشت و نقطه قوت آنها مهندس بازرگان و برخی اطرافیان مرحوم امام مانند مرحوم مطهری و بهشتی بود
مصدق در مجلس دولت رزمآرا را دولتی وابسته به اجنبی نامید و گفت: «مطامع بیگانگان برای پایمالکردن حقوق سیاسی و محو قانون اساسی از آستین عوامل خدمتگزار و صدیق خود بیرون آمده است و جبهه ملی بههیچوجه زیر بار تحمل حکومتی که با تشبت به اجانب روی کار آمده است، نخواهد رفت.»
کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ از نگاهی متفاوت
در صفحه ۲۰۲ کتاب «خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق» چنین آمده؛ «رییس هر مملکت باید افکار عمومی را محترم بشمارد تا بتواند منافع ملت را در مقابل بیگانگان حفظ نماید و انتخاب رویهای غیر از این سبب میشود که پادشاه به یکی از دولتهای بیگانه سر بسپارد تا بتواند بر یک ملت مرده سلطنت نماید.»
برای نشان دادن ویژگیهای اخلاقی مصدق پیامی را که او در ۱۶ تیرماه از رادیو به ملت ایران فرستاد میآوریم. ارزش این پیام در فلسفه اخلاقی زیبایی است که به زبان ساده در آن بیان شده است که پاداش رنجهای پیکارگران در چیست؟ این پاداش در آرامشی درونی است که از انجام دادن وظایف خود میبرند. برای اندیشمند رسیدن به این آرامش بالاترین شادمانی است. او نیازی به شادباشهای کودکانه ندارد. پرمغزترین جملهای که در این پیام آمده این است: «بزرگترین پاداش خدمات ملی و اجتماعی آرامش وجدان است که هر خدمتگزاری در صورتی که درست به وظایف خود عمل کند و تکالیف خویش را به حسب طاقت بشری انجام دهد از آن برخوردار خواهد گشت.»
ویدیوی کمتر دیدهشدهای از محمدمصدق، نخستوزیر پیشین و رهبر ملیشدن نفتایران و نوهاش را تماشا کنید.
مرحوم دکتر محمد مصدق در درجهی اول ناسیونالیست بود. ناسیونالیسم ایرانی البته پیش از مصدق هم وجود داشت و به نوعی رضاخان پهلوی روایت اقتدارگرایانه و باستانگرایانه و عوامگرایانهی ناسیونالیسم ایرانی را به راهنمایی روشنفکرانی مانند محمدعلی فروغی و علیاکبر خان داور نمایندگی میکرد.
٦٥سال پیش در چنین روزی، برابر ٦ اسفند ١٣٣٢ خورشیدی، دکتر حسین فاطمی، وزیرامور خارجه دولت دکتر محمد مصدق که پس از کودتای ٢٨ مرداد در خفا میزیست، دستگیر شد. دکتر فاطمی را شاید بتوان وفادارترین یار رهبر نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران یعنی دکتر مصدق دانست، چه آنکه مصدق نیز با صحه گذاشتن بر این تصور، قدمی فراتر گذاشته و دکتر فاطمی را پیشنهاد دهنده ملی شدن صنعت نفت ایران معرفی کرد.
محمود احمدینژاد در توییتی به تمجید از مهندس بازرگان پرداخت.
فریدون مجلسی:
تصمیم محمد مصدق و حسین فاطمی وزیر امور خارجه جوانش مبنی بر قطع رابطه با انگلیس اشتباه بود؛ آن هم در شرایطی که آن دولت در ایران زیرساختهای گستردهای در زمینه کشف، استخراج و حمل نفت فراهم کرده بود؛ همین هم بود که در نهایت در محاکم بینالمللی علیه ایران شکایت برد و ادعای غرامت کرد
يکي از واقعيتهاي تلخ کودتاي ٢٨ مرداد آن است که اين درست است که آمريکاييها و انگليسيها آن را طراحي کردند، اما هيچکدام حتي يک سرباز يا نيروي غير نظامي وارد ايران نکردند.