به دنبال اظهارات دختر جوان، او به دستور بازپرس محمدحسین زارعی بازداشت شد، اما میترا در ادامه تحقیقات در حالی که منکر جنایت شده بود، گفت: اعتیاد شدیدی به شیشه دارم و توهم ناشی از آن باعث شد فکر کنم پدرم را کشتهام.
متهم به قتل گفت: مدت هاست که به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارم. سه بار ازدواج کردم و هر سه بار هم به خاطر اعتیادم ناچار به جدایی شدم. ۱۲ سالی است که با یک روح سرگردان زندگی میکنم؛ روحهایی که به بهانههای مختلف مرا اذیت میکنند. شب حادثه وقتی با برادرم درگیر شدم ارواح سرگردان کنارم داخل حیاط بودند.
دختر: من هم برای اینکه به او نزدیک شوم تا شاید بتوانم به او کمک کنم و زندگی بهتری داشته باشیم، با او همراه شدم. خانواده من مخالفت کردند و ما در شهر قدس یک خانه اجاره کردیم و بعد از مدتی من هم شروع به مصرف شیشه کردم، بعد از آن بود که وقتی در مدرسه فهمیدند من شیشه مصرف میکنم اخراجم کردند. آنموقع بود که در تأمین هزینهها ناتوان شدیم و بهخاطر تأمین هزینه موادمان سرقت ضبط و باتری را شروع کردیم. ماشینها را که میدزدیدیم یکی، دو روز در آنها زندگی میکردیم و بعد ماشین را با سرقت ضبط و باندش رها میکردیم و بهجای ضبط و باند و باتری مواد میگرفتیم.
تجسسهای پلیسی در صحنه جرم نشان از آن داشت که پسر جوان پس از مصرف مواد مخدر شیشه با ضربات چاقو به گردن مادرش دست به قتل زده و سپس با توجه به مصرف زیاد مواد و شوکی که به او وارد شده، دچار ایست قلبی شده است.
۱۱ فروردین ماه سال گذشته دختر جوانی از راز عجیب ناپدید شدن مادربزرگش پرده برداشت.
«شیدا» زنی کم سن و سال بود. چشمانش گود رفته و چند دندانش هم افتاده بود. اما در پس چهره پریشان و افسردهاش زیبایی محوی دیده میشد.