سازمان ملل و گروههای حقوق بشر گزارش داد که یک کودک فلسطینی بر اثر گرسنگی به شهادت رسید.
ساعت ۷:۲۰ صبح نهم آذر، مردی جوان در حالی که دختر ۶ ماههاش را در آغوش گرفته بود، به همراه همسرش راهی بیمارستان مفید تهران شد.
سیستمهای پیشرفتهتر دیگر که از رادار یا سنسور اولتراسونیک برای تشخیص حضور کودکان در خودرو استفاده میکنند، نسبتا نادر هستند و خودروهای کمتری به آن مجهز میشوند.
روزنامه اعتماد نوشت: از ابتدای سال جاری تاکنون دستکم ۷ کودک به علت محرومیت و سهلانگاری مسئولان فوت شدهاند.
منطقه بلوچستان البته با قربانی شدن کودکانش ناآشنا نیست؛ غرق شدن در "هوتگها" یا قربانی شدن آنها توسط "گاندوها" به دلیل محرومیتهای عمقی، جدی و تاریخی این منطقه ایران، حادثهای تکرارپذیر است.
کودکانی که به دلیل کمبود امکانات پزشکی جان میبازند
سال گذشته زینب برزگر از همین روستای درشهر، دو بچهاش را در فاصله ٩ ماه به دلیل عقربگزیدگی از دست داد. حسین و نجمه علیزاده؛ هفت و نه ساله. «روستای درجادون» از بخش بشاگرد نیز چند قربانی داده است. همه کودک. فاطمه بشنویی پنجساله، فائزه کمالی چهاردهساله، محمدجواد راهیزاده پنجساله، رضا نورالدینی شش ساله. روستایی که فاصلهاش از شهر سردشت تنها ١١٠ کیلومتر است. «روستای اهون» نیز که مربوط به بخش مرکزی شهرستان سردشت است، طی حدود پنج سال گذشته، مرگ چند کودک را ثبت کرده است. کبری روشنی فرزند محمد، محمد شاهی فرد فرزند حسن، محمد دادشاهی فرزند دادشاه و عیسی روشنی فرزند ابراهیم. روستایی که با سردشت که مرکز بخش بشاگرد است، تنها ١٥ کیلومتر فاصله دارد.
از ابتدای وقوع سیل در استان تاکنون دو نفر جان خود را از دست دادند که هر دو نفر، کودک بودند.
آمارهای منتشر شده از این شورا نشان میدهد ۷۴۲ کودک آمریکایی بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۷ میلادی جان خود را به دلیل گرمازدگی ناشی از حبس شدن در خودروها از دست دادهاند و آمار ۴۲ کودک برای سال ۲۰۱۷ به ثبت رسیده که نسبت به رقم ۳۹ کودک در سال ۲۰۱۶ افزایش داشته است.
ریزش آجرها باعث مرگ دلخراش دو کودک شد.
«کنیبر آکوئینو مرشان»، ١٧ ماهه بود که به خاطر گرسنگی، مرد. پدر او، پیش از طلوع خورشید، خانه را ترک کرد تا کنیبر را از سردخانه بیمارستان، به خانه بیاورد. او تابوت فرزندش را به آشپزخانه آورد و آن را به قبرکنی داد که بابت تدفین، از خانوادههای ونزوئلایی پولی دریافت نمیکرد.
عدم پاسخگویی مسؤولان در حادثه خرمدره و اتفاقات مشابه
دو سال پیش در همین ماه زیبای اردیبهشت، در یکی از شهرهای کشور، یک شیر به دانشآموز سیزده سالهای حمله کرد. به طوری که درمان او نزدیک به دو سال طول کشید. مسؤولان تشکیلدهنده جلسه در بخشداری هم به جای عذرخواهی از سهلانگاری خود در اتفاق پیشآمده و تلاش برای جبران آن، تمام تقصیرات را گردن یکی از کارگران سیرک انداختند و پرونده را بستند. شاید همین شانه خالی کردن مدیران و مسؤولان بود که سبب شد دو سال بعد یک برنامه شاد کودکانه به عزای عمومی تبدیل شود و فرماندر شهر هم بابت له شدن کودکان مردم زیر دست و پا، از یک عذرخواهی ساده هم دریغ کند.