فیلم کنت مونت کریستو درباره ملوانی به نام "دانتس" است که توسط بهترین دوستش به نام "فرناند" به خیانت متهم می شود چرا که فرناند قصد ازدواج با نامزد دانتس را دارد؛ دانتس ۱۳ سال را در زندان سپری می کند و در نهایت به کمک زندانی دیگری می گریزد تا از کسانی انتقام بگیرد که به او خیانت کردهاند.
متهم در بخشی از اعترافاتش گفت: صبح روز حادثه بود وقتی برای خرید از خانه خارج شدم و دقایقی بعد برگشتم دوستانم دیگر در را برایم باز نکردند و اجازه ندادند وارد خانه شوم من هم از دیوار بالا رفتم در راهروی طبقه دوم یک ظرف بنزین دیدم آنقدر عصبانی بودم که بنزین را روی در ورودی اتاق ریختم و کبریت را کشیدم.
طبق نظریه دکتر Robin Gaines Lanzi، استاد رفتارشناسی و بهداشتی در دانشگاه آلاباما بیرمنگام میگوید، همه چیز با طبیعت ما شروع میشود، انسانها از زمانهای دور وابسته به حفاظت از خود در برابر مسائل گوناگون بوده اند، به ویژه هنگامی که احساس تهدید میکنند.
متهم جوان گفت: با تهدید اسلحه همسر سابقم، مادر و خواهرش و پسرم را داخل اتاق حبس کردم. میخواستم همسر و پسرم را به قتل برسانم و بعد خودکشی کنم، اما زمانی که پلیس وارد شد و آنها را نجات داد، تصمیم گرفتم با کشتن خودم جلوی چشم همسر سابقم از او انتقام بگیرم که موفق نشدم و پس از حدود یک ساعت بازداشت شدم.
مرد میانسال گفت: شب حادثه پس از اینکه کارم تمام شد در حال برگشت به خانه بودم که چند نفر سد راهم شدند با اسلحه کلاشنیکف به من حمله کردند و بعد هم با شلیک به پایم در حالی که بر زمین افتاده بودم و خون زیادی از پایم میرفت مرا در همان حال رها کردند و متواری شدند.
زن جوان گفت: پسر مقتول حدود یک ماه قبل برادر کوچک مرا با شلیک گلوله کشته بود و من هم به قصد انتقام پدر او را درحالی به قتل رساندم که در مراسم عزاداری شرکت کرده بود و قصد خروج از آرامگاه خواجه ربیع را داشت.
دو مرد کینهجو که به دنبال اختلاف شخصی با یک وکیل دادگستری او را ربوده و پس از ضرب و شتم و سرقت اموالش در خیابانهای حاشیه شهر کرج رهایش کرده بودند، توسط پلیس آگاهی البرز شناسایی و دستگیر شدند.
زن جوان گفت: با همدستی همکار حامد، دو سارق اجیر کردیم تا گوشی تلفن همراه او را سرقت کنند. بعد هم تصاویر و فیلمهای داخل گوشی را در فضای مجازی منتشر کردم تا از حامد انتقام بگیرم.
او درباره اینکه چرا در زندان است، گفت: من بهخاطر پرونده سرقتی که داشتم به دو سال حبس محکوم شدم و حالا هم دوران حبس را میگذرانم، اما بعد از آزادی حتما از سیروس انتقام میگیرم.
ناگهان یک دختر و پسر جوان به من نزدیک شدند و با تهدید چاقو به زور مرا سوار خودروشان کردند بعد از ساعتی مرا به خارج شهر بردند و کتکم زدند. مدام تهدیدم میکردند که اگر با امیر ازدواج کنم مرا میکشند.
مرد بعد از اینکه همسرش تقاضای طلاق داد و از او جدا شد، برای بازگرداندن وی به زندگی مشترک تلاش کرد و وقتی کوششهایش به ثمر نرسید، به فکر انتقام افتاد.
متهم در ابتدا منکر جرمش شده بود که پس از روبهروشدن با مستندات ادله دیجیتال جرم، چارهای جز اعتراف نداشت و در اظهارات خود عنوان کرد بله قبول دارم من به علت دوستی صمیمی که با این دختر داشتم از کلیه اطلاعات شخصی او باخبر بودم و زمانی که با یکدیگر به مشکل برخوردیم اقدام به گذاشتن اطلاعات شخصیاش در فضای مجازی کردم.
پسری در یک سال گذشته خواستگار و نامزد وی بود، اما سرانجام به علت مشکلات اخلاقی، رفتاری و شغل نامناسب پسر جوان، به او جواب رد داد و پاسخگوی تلفنهای مکرر خواستگار نبود تا اینکه پسر جوان به واسطه واتسآپ و ارسال پیامهای عاطفی و سپس پیامهای تهدیدآمیز سعی کرد نظر دختر را برای ازدواج تغییر دهد.
متهم بعد از مشاهده مستندات موجود لب به اعتراف گشود و اعلام کرد با توجه به اختلافات خانوادگی پیشآمده درصدد انتقامجویی برآمده و با ارسال پیامهای تهدیدآمیزی در شبکه اجتماعی واتساپ اقدام به ایجاد مزاحمت برای داماد خود کرده است.
فردی که به علت اختلاف با همسایهاش ۷ رأس گاو او را با قمه مجروح کرده بود دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شد.
بهدلیل اختلافاتی که با زنم داشتم، از او کینه به دل گرفتم و میخواستم انتقامگیری کنم به همین دلیل با دردستگرفتن پیج او در شبکه اجتماعی اینستاگرام عکسهای خصوصی زنم را به همراه مطالبی زشت منتشر کردم تا آبرویش را ببرم.
۶ مرد به خاطر تجاوز وحشیانه یک مرد متاهل به خواهر ۲۰ ساله شان دست به انتقام هولناکی زدند.
متهم در تحقیقات ابتدا منکر هرگونه جرمی شد، اما در نهایت با مشاهده ادله و مستندات، ضمن اعتراف به انجام عمل مجرمانه خود، انگیزهاش را انتقامجویی به علت اختلافات شخصی با همسایه خود عنوان کرد.
از طریق فضای مجازی با سعید آشنا شدم. درنهایت چندین جلسه نیز با همدیگر ملاقات داشتیم و بالاخره سعید از من درخواست ازدواج کرد. سعید مدعی بود که مجرد است، برای کارکردن به تهران آمده و کسی را در تهران ندارد، اما زمانی که موضوع را با اعضای خانواده خود در میان گذاشتم، برادرم با تحقیقاتی که به واسطه تعدادی از دوستانش انجام داد، متوجه شد همه اظهارات سعید دروغ است. پس از آن ارتباط و تماسهای خودم را با سعید قطع کردم و دیگر از او هیچ اطلاعی نداشتم تا اینکه ماجرای حمله به برادرم و تهدید اعضای خانوادهاش پیش آمد».
«ماجرا از یک جشن تولد شروع شد. من و مقتول به آن جشن دعوت شده بودیم. میهمانان مشروب خورده بودند و حالت طبیعی نداشتند. من قصد ترک آنجا را داشتم که متوجه شدم مقتول قصد آزارم را دارد. بعد از آن جشن تولد، او باز هم سد راهم شد. به همین دلیل تصمیم به انتقام گرفتم. شب حادثه با او در پارک روبهرو شدم و با تسمهای که روی زمین افتاده بود خفهاش کردم و جسد را میان شمشادها انداختم».