اندیشکده اماراتی بررسی میکند؛
دولت جدید آمریکا صرفا به دنبال این نیست که توافق اتمی با تهران را احیا کند بلکه سعی دارد باب گفتوگوهایی را باز کند که موضوعات گستردهتری را در برگیرند. دولت جدید ترامپ این نگرش را دارد که نباید اشتباهات دولت اوباما در تعامل با ایران را تکرار کرد. جایی که تمرکز بر پرونده اتمی ایران قرار گرفت در حالی که به دیگر حوزههای نگرانی واشینگتن با محوریت ایران بیتوجهی شد.
نشریه هیل گزارش میدهد؛
طبقه سیاسی حاکم آمریکا و رسانههای این کشور تنها یک راه برای تعامل با ایران میشناسند و آن هم تحریم است. فشار حداکثری یک شعار است، راهبرد نیست. باید این سوال را بپرسیم که اگر ایران بگوید آماده تعامل با واشینگتن است، براستی پاسخ کاخ سفید چیست؟
نشنال اینترست گزارش میدهد؛
به نظر میرسد "مارک روبیو" وزیر خارجه جدید آمریکا تا حد زیادی تمرکز کاری خود را در مواجهه با جبهه رقبا و مخالفان آمریکا بر این مساله قرار دهد که آنها را از درون دچار بحران کند. روبیو در کنگره آمریکا سابقهای طولانی در حمایت از تحرکات گروهها و چهرههای اپوزیسیون در کشورهای آمریکای لاتین، خاورمیانه و آسیا دارد.
نیویورک تایمز گزارش میدهد؛
«منطقه خاورمیانه از زمان اجرای عملیات هفت اکتبر در سال ۲۰۲۳ تا حد زیادی ماهیتی متفاوت به خود گرفته است. اکنون موازنه قدرت در منطقه دچار تغییراتی شده و اولویتهای بازیگران اصلی در این منطقه نیز متفاوت شده است.»
"لس آنجلس تایمز" مدتی قبل در گزارشی به این نکته اشاره داشت که یکی از رهبران اروپایی از ترامپ پرسیده که آیا اگر ما منابع مالی مد نظر شما در حوزه هزینهکردهای امنیتی را پرداخت نکنیم، این بدان معنا خواهد بود که شما از ما در برابر روسیه دفاع نخواهید کرد؟ وی با قاطعیت گفته است که "بله، دقیقا همینطور است". از این رو، ترامپ به احتمال زیاد هم به نحو گستردهای منابع کمکی اعطایی به اوکراین را قطع خواهد کرد و هم تلاش خواهد کرد تا زمینههای لازم برای برقراری آتشبس در قالب جنگ اوکراین را فراهم سازد.
لسآنجلستایمز گزارش میدهد؛
«روسای جمهور باید منطبق با بالاترین استانداردها باشند. حتی کوچکترین کنایه و شوخی آنها هم بازارها را تکان میدهد. کلمات مورد استفاده آنها موجب اوج گیری تنشها یا دفع آنها و همچنین موجب حفظ جان یا از دست رفتن جان انسانها میگردد. نکته مهم این است که مثالهای فراوانی را میتوان ذکر کرد که در قالب آنها حتی رهبران باتجربه هم دامنه سخنوری و موضعگیریهای خود را فراموش کرده اند و مرتکب خطاهای مرگبار شده اند.»
تحلیلگر برجسته آمریکایی مطرح کرد؛
«"اتحاد چهارجانبه" عنوانی است که در قالب آن شاهد نزدیکی راهبردی کشورهای چین، ایران، کره شمالی و روسیه به یکدیگر هستیم. این گروهبندی یک اتحاد رسمی که در قالب آن، اعضای اتحاد موظف به دفاع از یکدیگر باشند نیست. با این حال، میان بازیگران مذکور نوعی تعهد وجود دارد که ناشی از ضدیت مشترک آنها علیه نظم موجود جهانی که غربی و آمریکایی است، هستیم.»
ایران و معمایی به نام «کامالا هریس»
عدهای در کشور ما به این مساله اشاره دارند که پیروزی کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، میتواند گزینهای مطلوب برای ایران باشد. حامیان این ایده بر این باورند که دموکراتها رویکردهای منعطفتر و البته تعاملیتری را در قیاس با جمهوریخواهان و چهرههایی نظیر دونالد ترامپ اتخاذ میکنند. این در حالی است که واقعیتهای میدانی از این گزاره پشتیبانی نمیکنند.
چالش افکار عمومی جهان عرب و اقتدارگرایی عربی
رژیم اسرائیل در وضعیت کنونی صرفا در زمینه مدیریت افکار عمومی، با مشکل رو به رو نیست. بلکه دولت آمریکا به عنوان اصلیترین حامی تل آویو نیز با چالشهای گستردهای در حمایتهای خود از اسرائیل رو به رو است. اگر تاثیرات منفی تداوم جنگ غزه بر شانسهای انتخاباتی بایدن را کنار بگذاریم، آمریکا به دو دلیل عمده، فرسایشی شدن جنگ غزه را حامل خسارتهای سنگین علیه خود میبیند.
یکی از رویکردهایی که دولت بایدن و تیم سیاست خارجی وی در روزهای اخیر، تاکید زیادی بر آن داشتهاند، این است که هر چه سریعتر یک وقفه انساندوستانه در روند جنگ غزه ایجاد شود. این ایده با استقابل چندانی از سوی دولتهای منطقه و دیگر کنشگران بینالمللی رو به رو نشده است چرا که در پوشش ظاهر زیبا و انسانی خود، کاملا به نفع اسرائیل است.
تقویت جناح تندرو و سخت گیر نسبت به ایران در کاخ سفید
«اقدام جدید دولت بایدن در انتصاب یک چهره شناخته شده ضدایرانی یعنی "الیوت آبرامز"، نماینده سابق دولت ترامپ در پیشبرد سیاست فشارحداکثر علیه ایران، حامل پالس ها و پیام های معناداری، چه برای ایران و چه در قالب معادلات حاکم بر سیاست داخلی آمریکا است. موضوعی که واکاوی دقیق آن می تواند پیام های معناداری را به ویژه در مورد آینده روابط ایران و آمریکا مخابره کند.»
سیاست خارجی آمریکا، معکوس شد
بر اساس گزارش اخیر اندیشکده کوئینسی، هر ۱۰ اندیشکده برتر آمریکا در حوزه سیاست خارجی این کشور و بیش از ۸۵ درصد از رسانههای جریان اصلی آمریکا، کمکهای مالی قابل توجهی را از شرکتهای تسلیحاتی این کشور دریافت میکنند. موضوعی که از ماهیت چند لایه و پنهانِ چرخههای تصمیمساز در سیاست خارجی آمریکا حکایت دارد.
رقابتهای حزبی در آمریکا و معمای ایران
ایران سال هاست که ترکیبی از تئوریها و روشهای بازدارندگی را جهت ایجاد امنیت برای خود در مقابل دشمنان و رقبای بین المللیاش در دستورکار قرار داده است. موضوعی که سبب شده تا تهران پاسخهای متنوعی را جهت ارائه به اقدامات مخرب و منفی رقبا و دشمنانش داشته باشد. در این فضا، دولت بایدن نیز ضمن توجه به این گزاره راهبردی، در عین حملات تند و منتقدانه خود به ایران، بواسطه رایزنیهای پشت پرده با کشورمان سعی دارد از هزینهها و تبعات تحرکات و پاسخهای احتمالی ایران به رویههای مخربش بکاهد.
باید توجه داشت که اکنون اوکراین به یکی از خط قرمزهای جدی دولت آمریکا در عرصه نظام بین الملل تبدیل شده است. اگر آمریکا، اسرائیل را کنشگری محوری برای خود جهت رصد تحولات خاورمیانه میبیند، اوکراین نیز از موقعیتی مشابه برای این کشور در قاره اروپا و در همسایگی کشوری نظیر روسیه برخوردار است. مجموع این شباهتها از این پتانسیل برخوردارند که به تدریج، اوکراین را به اسرائیلِ دوم برای دولت آمریکا تبدیل کنند.
آن چه رویدادهای سیاست خارجی سال گذشته میتواند در مورد سال جاری بگوید
اکنون "بنیامین نتانیاهو" به مقام نخست وزیری اسرائیل بازگشته و در راس دست راستیترین دولت در تاریخ اسرائیل قرار دارد. هر گونه امکان دستیابی به توافقی جدید برای محدود کردن برنامه هستهای ایران اکنون مانند یک رویا به نظر میرسد.
یادداشت دیوید ایگناتیوس
جو بایدن سیاست خارجی غیر عاطفیای را در پیش گرفته سیاست خارجی برای جهان آن گونهای که هست نه آن گونه که ما میخواهیم باشد.
کوروش احمدی دیپلمات سابق و کارشناس سیاست خارجی در گفتگو با فرارو بررسی میکند:
«قدرت گیری جمهوریخواهان در کنگره آمریکا، سیاست دو خطی دولت بایدن در رابط با ایران که هم بر دستیابی به توافق با تهران و هم اعمال فشار بر آن تاکید دارد را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد. در این راستا، جمهوریخواهان از قدرت خود در کنگره و اثرگذاریِ این نهاد قانونی بر سیاست خارجی دولت مستقر استفاده خواهند کرد و زمینه را جهت تقویت آن بُعد از سیاست خارجی دولت بایدن در قبال ایران که بر تشدید فشارها علیه این کشور تاکید دارد، بیش از پیش فراهم میکنند و البته در مسیر تعامل با ایران، چالشهای گستردهای را ایجاد خواهند کرد.»
پایگاه خبری اینترسِپت گزارش می دهد:
«"ویلیام برنز"، در جریان سفر به عربستان و ملاقات با محمد بن سلمان، وی را در موضوعاتی نظیر ضرورت افزایش تولید نفت عربستان، آزاد شدن هر چه سریعتر افراد برجستهای از شاهزادگان سعودی که بن سلمان آنها را زندانی کرده، و خودداری عربستان از توسعه روابط با چین، تحت فشار قرار داده است».
اندیشکده کوئینسی گزارش میدهد:
«نِد پرایس و کلیت وزارت خارجه آمریکا تردیدی ندارند که هر چه اعلام کنند، اغلب رسانههای رسمی آمریکا آن را به مثابه حقیقت مسلم میپندارند و هیچگونه تحقیقی نیز در این رابطه انجام نخواهند داد. البته که شاید آنها تا حدی هم حق دارند. بسیاری از روزنامه نگاران آمریکایی در مسائل مرتبط با سیاست داخلی و خارجی کشورشان، سوالهای سخت و پیچیدهای را از صاحبان قدرت میپرسند با این حال، آنها این اقدام را نَه در جستجوی حقیقت، بلکه به نمایندگی و در راستای منافع یکی از دو حزب اصلی این کشور انجام میدهند».
سیاست خارجی بایدن؛ تداوم ذهنیت اشتباه دوران جنگ سرد
اعضای کلیدی تیم بایدن در گذشته با استفاده اشتباه از نیروی نظامی مرتبط بودهاند. "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه، "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی کاخ سفید و "سامانتا پاور" رئیس آژانس توسعه بین الملل به شدت در تصمیم فاجعه بار تغییر رژیم در لیبی از طریق مداخله نظامی در ده سال پیش دخیل بودند.