ساعت ۱۰ صبح جمعه است و در شهر ساحلی یک روز ابری، بارانی و گرفته. چالههای پر از باران در جای جای شهر به چشم میخورد تا سوار تاکسی میشوم و از راننده میخواهم من را به استادیوم ببرد، با ذوق میپرسد: «میخواهی دخترها را تشویق کنی؟ میدونی دو سال نبودند و دوباره آمدهاند.» هواداران مقابل باجه بلیت فروشی صف کشیدهاند، از معدود شهرهایی که برای دیدن فوتبال دختران باید بلیت خرید.