اقداماتِ انجام شده همگی در «توفان تورم» نابود شدهاند. یارانه انرژی نه تنها «حذف نشده بلکه در نهایت افزایش یافته است.» قیمت ثابت انرژی در وضعیت تورمی باعث کاهش ارزش آن در کشور میشود. کاهش ارزش انرژی، اختلاف قیمتِ داخل و خارج را بیشتر میکند. این شکاف برای حاکمیت مخصوصا در وضعیتِ کسری بودجه، غیرقابل تحمل میشود، چون نفت و گاز مهمترین راه درآمدزایی ارزی در کشور است.
در مخالفت با افزایش قیمت به صورت دستوری معتقدم که معمولا دولتها ادعا میکنند که اگر قیمت یک کالا واقعی شود منابع حاصل از آن صرف حمایت از اقشار ضعیف یا آموزش یا... خواهد شد. این اتفاق در ایران روی نمیدهد و یکی از ریشههای بیاعتمادی نیز هست. برای همین مردم هم به درستی این ادعا را نمیپذیرند و باید اصل کالا را در اختیار خود مردم قرار داد. به ویژه اینکه هزینه حکومت در خیلی جاهای دیگر هم بالاست بدون اینکه نفعی برای مردم داشته باشد. مثلا بودجه مردم را به صدا و سیما میدهند که سودی برای مردم ندارد حتی اجازه داده نمیشود که زیان آن بررسی شود یا بودجه بعضی از نهادهای خاص و ... که بالطبع مردم به این دلایل با افزایش قیمتها موافقت نخواهند کرد.
عبدالله باباخانی در گفتگو با فرارو تحلیل کرد
حادثه غم انگیز معدن طبس، ترور سید حسن نصرالله و نزدیک شدن به فصل زمستان؛ در بازارهای انرژی چه خبر است؟ رویا پاک سرشت، خبرنگار فرارو، در برنامه کامنت، با عبدالله باباخانی، فعال و کارشناس حوزه انرژی این موضوعات را بررسی کرده است:
تاوان تعویق اصلاحات اقتصادی
انرژی را میتوان دیرینهترین نمونه «اقدام براساس ناچاری» بهجای «اقدام براساس سیاستگذاری» در ایران تلقی کرد و بیش از یک دهه است که قیمت انرژی در ایران به طور جدی محل بحث بوده است.
بررسی پژوهشگران درباره آینده حاملهای انرژی در دو سناریو
قیمت حاملهای انرژی هر چند سال یکبار بهعنوان موضوعی بحرانی مورد توجه قرار گرفته و دولتها مجبور میشوند قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهند. با گذشت چندسال و تکرار سیاستهای تثبیت قیمت این چرخه تکرار میشود. چالشی که هر چند سال یکبار با پرداخت هزینههای بسیار سنگین اقتصادی و اجتماعی بهصورت موقت برطرف میشود و با اتخاذ سیاستهای نادرست مجدداً ایجاد میشود بدون اینکه درسی از گذشته گرفته شود. اقتصاددانان بسیاری معتقدند که ادامه این چرخه، اگر در گذشته ممکن بوده، حال دیگر ناممکن است و سیاست آزادسازی نسبی نرخها بهزودی به دولت تحمیل خواهد شد.
یک نمونه ساده آن قیمت انرژی و سایر کالاهای مشابه است که حکومت خود را درگیر آن کرده است و هیچگاه هم نخواهد توانست تصمیم کارساز و مفیدی بگیرد مگر آنکه اصولاً شانه خود را از زیر بار این تصمیمات خالی کند. برای این تحول باید مفهوم حکومت و دولت و مسئولیتهای آن در برابر جامعه تغییر کند که ظاهراً هنوز علاقهای به این اصلاح وجود ندارد.
پاسخ عباس عبدی به یک سوال اساسی
وزارت نیرو و کارمندان آن از ارث پدر و مادرشان نمیآورند که چنین آب و برق ارزانی را برای بنده تامین کنند. آنان از جیب مبارک ملت در حال گرفتن حقوق و اضافهکار و هزینه جاری مراکز تولید برق و آب و انتقال آن به منزل ما و شما هستند. بنابراین منتی بر بنده و شما ندارند، هرچند دولت علاقهمند است که چنین ارزانفروشی را بر ما منت بگذارد ولی واقعیت این است که دولتها باید در برابر مردم شرمنده چنین ارزانفروشی باشند و نه طلبکار و منتگذار.