انتقاد یک استاد اقتصاد دانشگاه:
«درحالیکه حضرت شدیدترین برخوردها را با تخلفات مالی داشته که در نامههای وی منعکس است، اما این دسته نسبت به حجم فساد گسترده و چرایی وقوع آن ساکت هستند. درحالیکه امیرالمؤمنین فلسفه پذیرش حکومت را فقر شدید مردم بیان کرده است، اینان نسبت به رشد بیش از دوبرابری فقر در دهه ۹۰ بیتفاوت هستند.»
یک استاد حوزه علمیه قم، گفت: در جامعهای که برخی در قله ثروت و برخی در دره فقر هستند، دینداری قابل ترویج نیست. جای متهم کردن مردم، ببینیم منشا این زندگی پر از اضطرار بسیاری از مردم که حداقلها را ندارند، چیست؟
روزنامه جمهوری اسلامی:
با گذشت نزدیک نیمقرن از تأسیس نظام جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی این نظام، در یک ارزیابی واقعبینانه نمیتوان بر موفقیت حکمرانان برای تحقق اهداف اعلام شده انقلاب و نظام مهر تأیید مطلق زد کمااینکه نمیتوان موفقیتهای نسبی را نیز انکار کرد.
در زبان فارسی کسی که جیبش خالی است را گدا می گویند، کلمه گدا بار علمی ندارد، قرآن کریم از چنین شخصی با نام «فقیر» یاد می کند، فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است و قدرت قیام ندارد، ملتی که جیبش خالی باشد قدرت قیام نخواهد داشت لذا مسئولین باید برای حل مشکلات اقتصادی ملت تلاش کنند.
آنچه در مورد جامعه ایران شاهد هستیم نه کاهش میزان دینداری بلکه تغییر نوع دینداری مردم به ویژه نسلهای جوانتر جامعه است. حرکت به سوی مدرن شدن جامعه و به تبع آن افزایش سطح تحصیلات، شهرنشینی و ظهور رسانههای جدید است که نسبیگرایی در تفسیر و فهم دین را به همراه آورده است. با این حال لازم است برای بررسی تحولات جدیدتر در حوزه دینداری پیمایشهای علمی طراحی و مجددا اجرا شود تا وضعیت حال حاضر دینداری جامعه دقیقتر برآورد شود.
حضرت علی علیه السلام در شب ازدواج، همسرش را نگران دید و علت آن را پرسید.
معنويت قدسي نظريهاي است در باب 1- «عالم معنا» و 2- ربط و نسبت آن عالم با «عالم طبيعت». هدف از طرح اين نظريه انباشتن ذهن مخاطبان با اطلاعات تازه نيست، بلكه ايجاد تحول در شخصيت آنهاست. هدف در اينجا تربيت است، نه تعليم؛ يعني به تعليم صرفا به عنوان مقدمهاي براي تربيت نگاه ميكنيم. به تعبير ديگر، در اينجا صرفا دغدغه «حقيقت» نداريم، بلكه دغدغه اصليمان رشد و شكوفايي «هويت انساني» است كه عين «هويت معنوي» است. البته چنين رشد و تحولي همهجانبه است، يعني همه ساحتهاي وجود آدمي، از جمله ساحت ذهن او را در بر ميگيرد، پس دغدغه «تقرب به حقيقت» را هم در خود دارد. ما «رشد معرفتي» را براي «رشد معنوي» ميخواهيم.