هرچند نظریه والتز در بخشی که به بی ثباتی منطقه تحت تاثیر انحصار تسلیحات هسته ای در دست اسرائیل اشاره می کند، معنی دار است اما مشکل بزرگ این است که تصور اصلی وی در مورد ایران اشتباه بوده و با رفتار و مقاصد جمهوری اسلامی همخوانی ندارد.
در مقاله ای تاثیرگذار که اخیرا در مجله فارن افرز منتشر شده، کنث والتز حکمت عرفی برنامه های هسته ای ایران را به چالش کشیده و این گونه برآورد کرده است که این کشور باید به سلاح هسته ای دست یابد.
این مقاله که توسط یکی از بانفوذ ترین تئوریسین های روابط بین الملل در آمریکا به رشته تحریر درآمده، موضوع جدی را در مورد اشاعه هسته ای ایران مطرح می کند. وی بر این باور است که این روند ثبات بیشتری را بر خاورمیانه حاکم می کند چرا که به انحصار هسته ای اسرائیل پایان داده و در این منطقه آشوب زده توازن هسته ای برقرار می کند.
هم زمان با اعمال دور تازه ای از تحریم های مالی و نفتی علیه ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، تئوری والتز به آنها توصیه کرده است تا در رویکرد خود در قبال ایران تجدید نظر کنند. به گمان وی تحریم ها تنها بر تهدید ها علیه امنیت ملی ایران می افزایند و در نتیجه انگیزه اشاعه هسته ای در جمهوری اسلامی را تقویت می کند.
هرچند نظریه والتز در بخشی که به بی ثباتی منطقه تحت تاثیر انحصار تسلیحات هسته ای در دست اسرائیل اشاره می کند، معنی دار است اما مشکل بزرگ این است که تصور اصلی وی در مورد ایران اشتباه بوده و با رفتار و مقاصد جمهوری اسلامی همخوانی ندارد.
حسین موسویان و کاوه افراسیابی در مقاله ای که در نشریه المانیتور به چاپ رسیده، 8 دلیل عمده را در نقد نظریه والتز مطرح کرده اند.
نخست اینکه ایران با دیدگاه تمرکز گرایی هسته ای اسرائیل که از سوی والتز مطرح شده اتفاق نظر ندارند. مقامات ایرانی بارها تسلیحات هسته ای اسرائیل را بدون کاربرد توصیف کرده و یادآور شده اند که این عاملی در بحران اعراب و اسرائیل به شمار نمی رود.
دوم، اسرائیل تنها با تهدید نظامی ایران به طور جدی، زنگ خطرها در این کشور را به صدا در می آورد و به طور کلی اسرائیل در صدر فهرست کشور های تهدید کننده امنیت ملی ایران قرار ندارد.
سوم، سیاست تجربی هسته ای والتز، خواص سبک سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی را از یاد برده و ایران را در کنار دیگر کشور ها در سیستم بین المللی قرار داده است.
چهارم، آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در فتوایی تولید و استفاده از سلاح هسته ای را حرام اعلام کرده است.
پنجم، دیدگاه اشاعه هسته ای از سوی ایران با گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی همخوانی ندارد. آژانس در هیچ یک از گزارش های خود بر ماهیت نظامی برنامه های هسته ای ایران صحه نگذاشته است و از سوی دیگر ایران نیز اخیرا اعلام کرده برای مذاکره در خصوص تعلیق غنی سازی 20 درصدی در مقابل لغو تحریم ها آمادگی دارد. در مجموع این اقدامات با معرفی ایران به عنوان یک اشاعه دهنده هسته ای مغایر است.
ششم، والتز در مقاله خود بر خاورمیانه متمرکز شده و رفتار خارجی ایران در سطح بین المللی را کمرنگ جلوه داده است. شاید یکی از صحیح ترین نظریه ها در مورد ایران پس از انقلاب را مایکل فوکالت، نظریه پرداز فرانسوی مطرح کرده باشد که می گوید انقلاب اسلامی در ایران رویدادی تاریخی بود که نه تنها با رژیم سنتی در ایران بلکه نظام جهانی به رقابت و ستیزه جویی پرداخت.
هفتم، در 33 سال گذشته ایران همواره سعی داشته از خود چهره ای ضد اشاعه تسلیحاتی به نمایش بگذارد و در محافل بین المللی با گروه های حامی خلع سلاح همگام بوده است. جمهوری اسلامی در جنبش غیر متعهد ها، شامل 120 کشور برای مبارزه با فقر و حمایت از روند خلع سلاح فعالیت می کند.
هشتم، مساله دیگری که از تئوری والتز دور مانده این است که اغلب ایرانیان بر این باورند که دستیابی به سلاح هسته ای موجب می شود شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان نیز در این جهت حرکت کند و به بمب دست یابد. روندی که آشوب گسترده ای را در منطقه حکمفرما کرده و چرخه هسته ای به راه می اندازد.
در نتیجه نظریه کلی والتز مبنی بر اینکه سلاح هسته ای بیشتر برای امنیت جهانی بهتر است، یک استدلال غلط به شمار می رود که در تضاد آشکار با خلع سلاح جهانی قرار دارد.