bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۴۶۸۲۳

جنایت، پایان ارتباط شیطانی با مرد تروریست

معمای قتل مرد میانسال که قربانی رابطه شیطانی همسرش و عضو گروهک تروریستی کومله شده است با گذشت پنج سال هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۶ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۲
معمای قتل مرد میانسال که قربانی رابطه شیطانی همسرش و عضو گروهک تروریستی کومله شده است با گذشت پنج سال هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

به گزارش قانون، پرونده این قتل مرداد ماه سال ۸۷ با گزارش مفقود شدن فردی به اداره آگاهی تشکیل شد. خانواده مردی به نام رحمت‌ا... با بیان اینکه فرد گم شده معتاد به تریاک بوده در شکایت خود گفتند: رحمت ا... از چندی قبل برای تهیه مواد از خانه خارج شده و تا کنون بازنگشته است. امیر ۱۳ ساله پسر مرد گمشده در اظهارات خود به ماموران گفت که پدرش معمولا به باغی در اطراف نهاوند می‌رفته و یک بار هم برای خرید مواد او را همراه خودش به آنجا برده است. با راهنمایی‌های امیر و با استفاده از سگ‌های ردیاب عاقبت ماموران توانستند جسد رحمت ا... را داخل چاهی به عمق ۲۰ متر پیدا کنند. ماموران در ادامه به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند.

ناهید همسر رحمت ا... در اظهاراتش گفت: «شوهرم نیمه‌های شب گفت برای کاری بیرون می‌رود زمانی که از او پرسیدم کی به خانه برمی گردد به من گفت که زود می‌آید به همین خاطر کلید نبرد و از من خواست بیدار بمانم تا در را برایش باز کنم. تا صبح منتظر ماندم اما وقتی که دیدم خبری از او نشد پسرم را بیدار کردم تا با هم به دنبالش برویم.» با ثبت اظهارات اولیه ناهید، نظریه پزشکی قانونی در مورد علت مرگ رحمت ا... اعلام شد. بر اساس این نظریه رحمت ا... بسیار قبل‌تر از افتادن در چاه به علت پارگی طحال و شکستگی دنده‌هایش مرده بود. همزمان با کشف علت مرگ ماموران توانستند با گرفتن پرینت مکالمات تلفنی خانه مقتول رد مرد جوانی به نام هوشنگ را که با خانواده مقتول آشنایی قبلی داشته را پیدا کنند. 

زمانی که ماموران برای دستگیری هوشنگ اقدام کردند متوجه شدند که او از ایران فرار کرده و وارد عراق شده و به عنوان یکی از اعضای حزب کومله عراق فعالیت می‌کند. زمانی که از ناهید خواسته می‌شود تا در مورد هوشنگ هر چه می‌داند بگوید او سعی می‌کند با گفتن دروغ مسیر تحقیقات را منحرف کند اما هنگامی که ماموران او را متوجه ضد و نقیض گویی‌هایش می‌کنند و پرینت مکالماتش با هوشنگ را به او نشان می‌دهند تسلیم می‌شود و به کشتن همسرش با همدستی هوشنگ اعتراف می‌کند. هوشنگ نیز دست آخر به خاطر فعالیت در گروهک تروریستی کومله دستگیر و در دادگاه انقلاب به عنوان محارب محکوم به اعدام می‌شود. 

صبح دیروز متهمان این پرونده در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه قاضی عزیزمحمدی از امیر پسر ۱۹ ساله مقتول خواست در جایگاه حاضر شود و از روز حادثه بگوید.

امیر که هنگام وقوع قتل ۱۳ ساله بود با بیان اینکه از آن روز چیزی یادش نمانده است گفت: «شب حادثه من خواب بودم و چیز زیادی از آن زمان به خاطرم نمانده است. بیرون بودم که مادرم از من خواست بروم شیر بخرم من هم شیر را خریدم و به خانه آمدم. بعد هم رفتم خوابیدم. نیمه‌های شب یا نزدیک صبح بود که دیدم مادرم آمد و گفت که پدرم از دیشب به خانه نیامده است. به او گفتم نگران نباشد. فردا که بلند شدم با عمو‌هایم رفتیم و اطلاع دادیم که پدرم گم شده است. من از ارتباط مادرم و هوشنگ بی‌خبرم. چیزهایی از این طرف و آن طرف شنیده‌ام اما چیزی به چشم خودم ندیده‌ام و باور هم نمی‌کنم که آن‌ها رابطه داشته باشند. من با مادرم زندگی کرده‌ام و او را می‌شناسم امکان ندارد او این کار را کرده باشد. از مادرم شکایتی ندارم و گذشت خودم را اعلام می‌کنم اما برای کسی که این کار را کرده تقاضای قصاص دارم.» 

زمانی که قاضی از او پرسید که هوشنگ را چقدر می‌شناسد گفت: «این آقا نزدیکی خانه ما گیم نت داشت و من و برادرم که آن زمان ۵ ساله بود برای بازی به گیم نت ایشان می‌رفتیم. حتی یک بار هم برای درست کردن کامپیو‌تر به خانه ما آمد تا برایم بازی نصب کند.»

زمانی که نوبت هوشنگ شد تا از اتفاقات روز حادثه بگوید او در جایگاه حاضر شد و گفت: «آن روز من به خانه آن‌ها رفته بودم. در پشت بام با ناهید جر و بحثمان شده بود که صدایمان از کانال کولر به طبقه پائین رفت. رحمت ا... وقتی آمد بالا مجبور شدیم در را ببندیم. من از پشت او را گرفتم و با هم به زمین خوردیم. ناهید هم برای آنکه صدای او در نیاید با چادرش جلوی دهان او را گرفت. بعد از چند دقیقه دیدیم که او دیگر تکان نمی‌خورد. با ماشین او را به‌‌ همان باغ بردیم و در چاه انداختیم. بعد از ۲ ماه من به عراق رفتم و عاقبت دستگیر شدم.» 

ناهید اما در مقابل زمانی که در جایگاه قرار گرفت تمامی اتهامات وارده را رد کرد و گفت: «آن روز شوهرم خانه بود و نیمه‌های شب گفت می‌روم یک جایی و زود بر می‌گردم. من این آقا را قبلا می‌شناختم چون بچه‌هایم از مشتری‌های گیم نت ایشان بودند. به جز این ما هیچ رابطه دیگری با هم نداشتیم. بعد از اینکه دیدم شوهرم به خانه نیامده به برادر‌هایش زنگ زدم و موضوع را خبر دادم و از چیز‌هایی هم که این آقا می‌گوید بی‌اطلاعم.» 

در پایان قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات متهمان و وکلای دفاع آن‌ها جلسه را برای رفع نواقص پرونده و بررسی‌های بیشتر تجدید کردند.
bato-adv
bato-adv
bato-adv