پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
آقای «الف» چراغقوه را نگه داشته بود و آقای «ب» داشت با کلنگ به دیوار میزد. هربار که آقای «ب» کلنگ میزد، از دیوار، کمی خاک میریخت. آقای «ب» عصبانی شد. کلنگ را انداخت زمین و به آقای «الف» گفت: «چراغقوهرو بده ببینم.»
آقای «ب» چراغقوه را گرفت و نور انداخت. آقای «الف» کلنگ را گرفت دستش، برد بالا و آورد پایین و شترق زد به دیوار. زرتی کل دیوار ریخت.
آقای «ب» عصبانی شد و گفت: «ببین، چراغقوهرو اینطوری میگیرند.»
رابطه نمایندگان مجلس و وزرا هم همینشکلی است. موضوع این است که وزرا به دلایلی غیر از وزارت رای نمیآورند یا میآورند. قضیه این است کسی کاری به این ندارد کی دارد کلنگ میزند یا چطوری کلنگ میزند. همه مسالهشان این است که چراغقوه را بگیرند و نور بیندازند و به قول خودشان نیمه پنهان را شفافسازی کنند.
در همینباره یادم است کنفسیوس همیشه به ما میگفت: «بعضی از نمایندگان توی تاریکی قدم برمیدارند، اما چراغ را گرفتهاند پشت سرشان و اصرار دارند دیگران را راهنمایی کنند.»
کنفسیوس همیشه موقع خربزه خوردن حرفهای بامزهای میزد. یادشبخیر. یادم است که میگفت: «مساله چراغ و چراغقوه فقط مساله روشنایی قوهمقننه و مجریه نیست، بلکه مساله همه قوههاست و باید در مصرف برق و نطق پیش از دستور و بهصورت کلی منابع انسانی صرفهجویی کرد.»
چقدر قشنگ گفت این کنفسیوس. امیدواریم نمایندگان از روی این جمله سرمشق بردارند و از روی آن هزاربار بنویسند.