سالهای زیادی از زمانی که استفاده از آبمعدنی به شیوه امروز باب شد،
نمیگذرد. تقریبا یک دهه است که جعبههای آبمعدنی برندهای گوناگون در سبد
خرید خانوارهای ایرانی جای گرفتهاند و البته از سالها پیش از آن است که
کوهستانهای ایران به کارخانههای آبمعدنی و ملزومات آن عادت کردهاند.
دستکم، تولید آبمعدنی در ایران، به اعتبار شرکتهایی که در ایران حضور
دارند، به اوایل دهه 1350 بازمیگردد.
یکی از مناطقی که به نظر میرسد بهتازگی در خطر تخریب بیشتر برای
بهرهبرداری از آبمعدنی قرار گرفته، منطقه «پلور» واقع در استان مازندران
است. محلیها میگویند بهشدت نگران ازدسترفتن محیطزیست یگانه پلور بابت
بهرهبرداری از آبمعدنی از چشمهای در این منطقه هستند. این ماجرا از سال
88 آغاز شده است؛ زمانی که یک کارخانه معروف تولید آبمعدنی، کار خود را
برای بهرهبرداری از آبمعدنی در پلور آغاز کرد. به گواهی شاهدان محلی، این
پروژه تنها به لولهکشی و برداشت آب از چشمه و انتقال آن به کارخانه
آبمعدنی محدود نشده و گستره تخریب از این فراتر رفته است.
نامهای برای نجات پلور
مدتهاست ساکنان منطقه و فعالان محیطزیست پلور درمورد مسایل و پیامدهای
زیستمحیطی انتقال آب از چشمه به کارخانه آبمعدنی هشدار دادهاند اما به
نظر میرسد طی چهارسال اخیر، این هشدارها نتیجهای دربرنداشته است. ادامه
عملیات که از لولهکشی برای انتقال آب از چشمه به کشیدن جاده در دامنه
کوههای لاریجان رسیده و ناامیدی از واکنش ادارههای منابع طبیعی منطقه و
نیز محیطزیست، مردم محلی منطقه را بر آن داشته است که نامهای به دفتر
مقام معظم رهبری بفرستند.
گویا این آخرین راه برای جلوگیری از آسیبهای
بیشتر به منطقه بوده است. 60نفر از اهالی منطقه این نامه را امضا کردهاند.
رونوشتی از این نامه به دفتر رییسجمهوری، مجلس شورای اسلامی، استانداری
مازندران، اداره کل منابع طبیعی استان مازندران، فرمانداری آمل و بخشداری
لاریجان نیز فرستاده شده است. در بخشی از این نامه که نسخهای از آن به
دفتر روزنامه «شرق» رسیده، آمده است: «شرکت آبمعدنی آناهیتا (نستله) که از
چشمههای اطراف نهایت بهره را برده و میبرد، در اقدامی هماهنگ جهت انتقال
آب از چشمه آب شیخ علیخان روستای زیار حدود 15کیلومتر از اراضی کوهستانی
منابع طبیعی را به عرض پنجمتر و ارتفاع چهارمتر با لودر تخریب کرده است
که این میزان در سالهای آتی موجب رانش کوه و فرسایش خواهد شد.»
در ادامه این نامه بر تلاشهای ساکنان محلی در جلوگیری از تخریب و استمداد
از مسوولان منطقه تاکید شده است. گویا البته این تلاشها نتیجهای
دربرنداشته است: «بهغیر از نابودی گونههای گیاهی و از بینبردن محیط
زندگی حیاتوحش، بارها این موضوع به اطلاع مسوولان محترم استان و متولیان
منابع طبیعی رسیده ولی نهتنها اقدام عاجلی به عمل نیامده، بلکه به مخربان و
متجاوزان به حریم منابع طبیعی مساعدت نیز شده است.»
ساخت جاده بیدلیل بوده است
«منوچهر فیروزی»، از ساکنان محلی منطقه و مسوول گروه کوهنوردی پلور، در
گفتوگو با «شرق» میگوید: «متاسفانه برای شرکت آبمعدنی تخریب محیطزیست
اهمیتی ندارد.» او در توضیح اتفاقاتی که در سالهای اخیر در رابطه با شرکت
نستله و آبمعدنی و منطقه پلور افتاده است، میگوید: «شرکت نستله یک مجوز
آبمعدنی دارد اما کل دامنه کوه را جاده کشیده است در حالی که کار موردنظر
آنها که انتقال آب بوده، با یک لوله قابل انجام بوده است.»
«فیروزی» در حالی که بهشدت به عملکرد اداره کل منابع طبیعی منطقه درمورد
این پروژه انتقاد دارد، تاکید میکند که این اقدام نمیتوانسته بدون
هماهنگی با این اداره انجام شده باشد، با این توضیح که «در منطقه پلور برای
یک منبع آب که استفاده عامالمنفعه داشت، هزارمتر زمین مورد نیاز بود.
اداره منابع طبیعی منطقه برای دادن مجوز به این پروژه، چهارسال دست
نگهداشت اما همین اداره برای کارخانه نستله برای کشیدن جادهای به طول
15کیلومتر و عرض پنجمتر، بهسادگی مجوز صادر کرده است.»
جدا از اینکه مجوزدادن برای این جاده به اعتقاد ساکنان منطقه محل ابهام
است، آنها معتقدند کشیدن جاده تخریبهایی را بههمراه دارد که در سالهای
آینده میتواند حتی به رانش زمین منجر شود. «فیروزی» درمورد پیامدهای ساخت
این جاده میگوید: «تجربه نشان میدهد جاده در هر جا ساخته شده، به تخریب
محیطزیست منجر شده است. بهطور قطع بعد از کشیدن جاده، حرکتهای بعضا
اقتصادی در اطراف آن شکل خواهد گرفت.»
او با مثالی از آسفالتشدن دامنه کوه دماوند در سالهای گذشته، میگوید:
«در دولت نهم بدون هیچ برنامهریزی و بررسیای، از پایین تا بالای دماوند
آسفالت شد. بهانه این آسفالت، ساخت راه برای کوهنوردان بود در حالی که
کوهنوردان حرفهای به جاده آسفالت نیازی ندارند و خود آنها از اساس با ساخت
جاده مخالف بودند.» بههرحال، این اقدام در جایی متوقف شد و بعد از آن
برای حفاظت از دماوند، این قله بهعنوان میراث ملی ثبت شد اما در نهایت
تخریبهای ناشی از ساخت جاده تا همیشه باقی خواهد ماند.
موج تولید آبمعدنی در کشوری کمآب
ایران کشوری کمآب است اما عوامل زیادی موجب میشود که مجوزگرفتن برای
کارخانههای تولید آبمعدنی جذاب و بهصرفه باشد. «عباس محمدی»، مدیر گروه
دیدهبان کوهستان، در اینباره میگوید: «بهطور کلی، در حدود هفتسال
گذشته جریانی به راه افتاده است که سازمانها و ادارات دولتی بابت طرحهای
گردشگری و صنعتی، وامهای کلان میدهند. البته یک بررسی اجمالی نشان میدهد
که غالب این طرحها نه گردشگری است و نه صنعتی و تنها به دلیل گرفتن
وامها، ارایه میشوند.»
به گفته او، داستان از اینجا آغاز میشود که یک
موافقت اصولی برای ساخت کارخانه گرفته میشود و عدهای که ارایهدهنده این
طرح هستند، مالک زمینهای منابع طبیعی میشوند و به پشتوانه وثیقه این
زمینها وامهای کلان میگیرند. او معتقد است که این وامها در مقاصدی
مانند ساختوساز در شهرهای بزرگ سرمایهگذاری میشود تا راهاندازی طرحی که
بر اساس آن وام دریافت شده است و با این اوصاف، زمینی که به عامه مردم
تعلق دارد، بهنفع عدهای خاص تصرف میشود.
اما اگر برای آبمعدنی در
ایران اینهمه تقاضا وجود دارد چرا آبمعدنی قدیمی منطقه پلور تعطیل شده
است؟ محمدی در اینباره میگوید: «گویا برای بازسازی و نوسازی این کارخانه
وامی کلان دریافت و در نهایت، این پول بهجای نوسازی در جای دیگری هزینه
شده است.» جدا از این، باید دید آیا در کشوری کمآب مانند ایران، دادن مجوز
به این تعداد کارخانه آبمعدنی منطقی است؟
«عباس محمدی» در پاسخ میگوید:
«بهطور معمول، آبی که بهعنوان آبمعدنی برداشت میشود، از سرچشمه
مهمترین رودهای منطقه تامین میشود. برای مثال، آب همین چشمه روستای زیار،
به رودخانه لاسم میریزد که از رودهای تامینکننده آب رود هراز است. در
نهایت، با برداشت آب کارخانه آبمعدنی آب رودخانه هراز کم میشود.» این در
حالی است که در حال حاضر نیز رودخانه هراز با کمبود آب مواجه است و اساسا
باید گفت که استان مازندران استانی کمآب است.