فردی که مرد
جوانی را به خاطر گاو قرضی با ضربه چاقو به قتل رسانده است در جلسه رسیدگی
به اتهامش قتل عمد را انکار کرد اما قضات دفاعیات وی را وارد ندانستند و
رای بر قصاص او صادر کردند.
به گزارش خبرنگار ما، نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این
پرونده، در جایگاه حاضر شد و درباره کیفرخواست به قضات شعبه 71 دادگاه
کیفری استان تهران گفت: متهم که سعید نام دارد تیر ماه امسال در نزاعی در
شهرقدس مرتکب قتل شده و جوانی به نام مهدی را کشته است. این پرونده متهم
دیگری نیز به نام حسن دارد اما با توجه به مدارک موجود در پرونده، سعید
عامل اصلی قتل است.
دوربینهای مداربسته کشتارگاه محل وقوع قتل و گفتههای
شاهدان همگی نشان از آن دارد که سعید با واردآوردن ضربهای چاقو به
سفیدران مقتول باعث مرگ او شده است. بنابراین بهعنوان نماینده دادستان
تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول بهعنوان ولیدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست
صدور حکم قصاص کردند. مادر مقتول گفت: پسرم دو هفته قبل از مرگش با زنی به
نام شبنم نامزد کرده بود. شبنم همسر سابق سعید بود و مدتی قبل از هم جدا
شده بودند البته در این قتل شخص دیگری به نام احمد که شوهرخواهر شبنم است
نیز نقش داشت و او پسرم را به قتلگاه برد و من از او هم شکایت کردهام.
سپس سعید در جایگاه حاضر شد او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: قصدم کشتن
سعید نبود و ضربه را هم به جایی زدم که نمیرد، نمیدانم چرا او فوت شد. من
گاوکش هستم و در کشتارگاه به صورت تخصصی گاو میکشم همیشه هم چاقوی سلاخی
که وسیله کارم است در ماشینم بود. قبل از اینکه از همسرم جدا شوم، باجناقم
احمد به من گاو قرض داده و کمکم کرده بود تا بتوانم از زیر فشار مالی
بیرون بیایم. بعد از جدایی من و همسرم احمد سراغ من آمد و گفت من به تو لطف
کردم و تو هم باید به من کمک کنی، گفت به من گاو قرض بده چون من به تو گاو
قرض دادم و تو را از سختی نجات دادم.
من با چند نفر مشورت کردم آنها به من
گفتند احمد مدتی است که بدهکاری زیادی دارد و نمیتواند قرضش را بدهد و تو
خودت مجبور به جبران این خسارت میشوی.
متهم ادامه داد: بعد از آن هر بار احمد زنگ زد، تلفنش را جواب ندادم چند
روز بعد دوباره به من زنگ زد خیلی عصبانی شد و فحاشی کرد من هم به او فحش
دادم و درگیری لفظی پیدا کردیم چند روز بعد به مقابل کشتارگاه آمد من تازه
کارم تمام شده بود و داشتم از محل کارم بیرون میآمدم که احمد به اتفاق
مهدی آمد. دوستم حسن که همراه من بود پیاده شد و با احمد سلام و احوالپرسی
کرد آنها داشتند با هم صحبت میکردند که یکدفعه احمد سرش را سمتم چرخاند و
گفت آن روز چه حرفهایی به من زدی؟
او این جمله را با اعتراض گفت و بعد هم
با من درگیر شد. مهدی هم با من درگیر شد او شمشیر داشت آن را از کمرش
بیرون آورد و به سمتم آمد من عقبعقب میرفتم و او هم جلو میآمد چاقوی
سلاخی را برداشتم و یک ضربه به پایش زدم تا برود و دیگر نیاید که این اتفاق
افتاد. آن زمان او زنده بود اما بعد از چند روز فوت شد من اصلا
نمیخواستم چنین اتفاقی بیفتد.
متهم در پاسخ به این سوال که آیا نامزدی مهدی با همسر سابق او علت این
درگیری بود، گفت: من اصلا روی این مساله حساسیتی نداشتم. من و همسرم با هم
اختلاف زیادی داشتیم و توافقی جدا شدیم. خانوادهاش خیلی در زندگی من دخالت
میکردند و در واقع خانواده همسرم بودند که نگذاشتند زندگی ما ادامه
داشته باشد من خودم هم به جدایی راضی بودم و از اینکه حامد با همسرم
ازدواج کرده بود ناراحت نبودم.
بعد از پایان گفتههای متهم ردیف اول، متهم
دیگر پرونده در جایگاه حاضر شد و اتهام خود را رد کرد سپس هیات قضات برای
صدور رای دادگاه وارد شور شدند و سعید را به قصاص محکوم کردند.