دیوانعالی کشور
حکم قصاص مردی را که برای ارتکاب جنایت اجیر شده بود مورد تایید قرار داد
اما همدستان او یکبار دیگر باید محاکمه شوند.
به گزارش خبرنگار ما،
خانواده مردی جوان بهنام رامین دوسال قبل به پلیس خبر دادند فرزندشان گم
شده است و خبری از او نیست آنها گفتند با توجه به اینکه رامین هنگام ترک
خانه گفته بود زود برمیگردد آنها نپرسیدند کجا میرود اما چندساعتی است
که تلفنش را جواب نمیدهد. ماموران بعد از چندین روز بررسی متوجه شدند
تماسهای زیادی با رامین گرفته و آخرین تماس مربوط به زمانی بود که او از
خانه خارج شده بود.
ماموران با توجه به تحقیقاتی که انجام گرفت فردی را که
با رامین تماس گرفته بود شناسایی و بازداشت کردند. متهم که خسرو نام دارد
به همدستی قتل اعتراف کرد و گفت: «من فقط رامین را به محل کشاندم و خبر
ندارم چه کسی او را کشت.» متهم گفت: «یکی از دوستانم بهنام مازیار از من
خواست این کار را انجام بدهم و حتی گفت قرار است به ما مقدار زیادی پول
بدهند اما پولی داده نشد.» اعترفات این مرد سرنخی بود که ماموران با
پیگیری آن موفق به شناسایی و بازداشت سایر متهمان شدند و مشخص شد رامین به
قتل رسیده و جسد او را دفن کردهاند و مازیار عامل اصلی جنایت است.
او در
تحقیقات گفت: «مردی بهنام امیر که از دوستانم بود به سراغ من آمد و گفت
پدرزنش حاضر است 70میلیونتومان پول بدهد تا مردی را که بهناموسش تعرض
کرده است به قتل برساند. من هم قبول کردم این کار را انجام بدهم. امیر
مشخصات رامین را به من داد و گفت باید او را به جایی خلوت بکشانید و به قتل
برسانید من هم نقشهای طراحی کردم قرار شد به رامین بگویم گنجی پیدا
کردهایم و قصد داریم شبانه برای برداشتن آن گنج برویم و میخواهیم او را
هم سهیم کنیم. با این بهانه رامین را از خانه بیرون کشیدیم و من با ضربات
چاقو او را کشتم و بعد هم جسد را در منطقهای بیابانی در ورامین دفن
کردیم.
او گفت: من نمیدانم مشکل مقتول با امیر چه بود و چرا میخواستند
رامین بمیرد اما به من گفته بودند باید این کار را بکنم و قبل از اینکه
پولی به من پرداخت شود بازداشت شدم البته من بیشتر بهخاطر رفاقتی که با
امیر داشتم قبول کردم رامین را بکشم. امیر برای مشخصشدن انگیزه این قتل
مورد بازجویی قرار گرفت او گفت: همسرم لیدا چندوقت قبل از این ماجرا به من
گفت نمیداند چطور شده که عکسی از او به دست رامین افتاده است. همسرم گفت
اصلا رامین را نمیشناسد اما آن مرد چندینبار با او تماس گرفته و گفته
عکسش دست اوست و میخواهد اخاذی کند.
وقتی همسرم این موضوع را مطرح کرد از
آنجایی که من میترسیدم آبرویم برود تصمیم گرفتم کاری بکنم به همین خاطر هم
موضوع را به پدرزنم گفتم چندروزی به این مساله فکر کردیم تا اینکه به این
نتیجه رسیدیم رامین را بکشیم و عکس را از او بگیریم. من با این نقشه قبول
کردم اما چون خودم نمیتوانستم کسی را بکشم به دوستم مازیار گفتم و قرار شد
او با طرح نقشهای قتل را عملی کند. شب حادثه بعد از اینکه او با رامین
تماس گرفت و گفت گنج پیدا کرده و به کمک نیاز دارد، رامین حاضر شد به محل
برود. اینطور بود که او را کشتند. البته قبل از آن خودم تحقیق کردم و متوجه
شدم همسرم با آن مرد رابطهای نداشته اما نمیدانم چطور شده که این عکس به
دست او افتاده بود.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده به دادگاه
کیفریاستان تهران رفت و متهمان در شعبه 74 محاکمه شدند. بعد از پایان
دفاعیات متهمان و با توجه به درخواست اولیایدم، مازیار به قصاص و چهار
متهم دیگر (امیر و پدرزنش و خسرو) هرکدام به 15 سال حبس، شلاق و رد مال
سرقتی از مقتول محکوم شدند. این حکم مورد اعتراض متهمان قرار گرفت.
دیوانعالی کشور بعد از اینکه رای صادره را مورد بررسی قرار داد حکم مازیار
را تایید کرد اما احکام چهار متهم دیگر نقض شد ایراد قضات دیوانعالی کشور
به این بود که مشخص نشده آیا پولی میان این متهمان مبادله شده یا نه و اگر
مبادله شده چطور بوده و نقش هریک از متهمان در این پرونده چقدر بوده است
با توجه به نقض حکم، پرونده به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده
شد و قرار بود روز گذشته مورد رسیدگی قرار گیرد که بهدلیل عدم حضور یکی از
متهمان محاکمه به بعد موکول شد.