bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۹۸۶۵۸
روایتی از عشق انسان به آسمان

کهن‌ترین تصاویر بشری از افلاک

این عکسها حاصل تامل و تعمق بشر قدیم است که از روی عشق به آسمانها می نگریست اما افق دیدگانش بیش از این، پیش نمی رفت. به همین تلاش هم باید ارج گذاشت و از دیدنش لذت برد.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۲۴ تير ۱۳۹۳
ارزش این تصاویر از تصاویری که نشنال جئوگرافی در روزگار ما از اعماق آسمان ها می اندازد اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. این را باید به حسب زمان و تمدن سنجید. همه اینها نمایی است که از بیرون به چشم می آید. این عکسها حاصل تامل و تعمق بشر قدیم است که از روی عشق به آسمانها می نگریست اما افق دیدگانش بیش از این، پیش نمی رفت. به همین تلاش هم باید ارج گذاشت و از دیدنش لذت برد.

بیش از سی و دو سال پیش، وقتی خوابگردهای کوستلر منتشر شد (1361) آن را خواندم و لذت بردم. در آن کتاب بود که برای اولین بار معنای ارتباط تاریخ تفکر را با دین و زندگی اجتماعی دریافتم. واقعیتی که سه سر دارد. باورهای دینی، واقعیات اجتماعی و تفکری که با تشکیل ضلع سوم صورتی به این مواد داده و تصویری را برای آدمی می سازد.

آسمانها، همیشه زیبا بودند، چنان که خداوند هم فرموده: و زینا السماء الدنیا بمصابیح. اما این تنها زیبایی نبود که آن را جذاب می کرد، بلکه آینه ای هم بود که انسان خود را در آن می دید. افقی بلند، تاریکی همراه با ستاره های نورانی. همان طور که زندگی آدمی چنین است. ترکیبی از تاریکی و نور.

اما آسمانها از این بالاتر است. همیشه بشر می اندیشید: در باره آسمانها چه می دانیم؟ باورهایی که به اسم دین در باره آسمانها گفته می شد با آنچه در روی زمین می گذشت، چگونه باید در قالبی به نام تفکر با هم ترکیب می شد.

تنجیم برای همین درست شد، برای ایجاد ربط میان آنچه در آسمانها می گذرد با آنچه در زمین است. اینها با یکدیگر مربوط هستند. سرنوشت آدمی در اندیشه های تنجیمی که فی الواقع صورتی بشری دارد، و در اعماق تاریخ بشر ریشه، در این ارتباط رقم می خورد.

کوستلر در خوابگردها، داستان زندگی بشر را با آسمانها بیان کرد. این که در کهن ترین ادوار در باره آسمانها چگونه می اندیشید. این که از این چشمان کوچک چگونه آسمان به آن بزرگی را می دید و در خود چه تصویری ایجاد می کرد. این که باورهای توراتی در باره افلاک و آب و غیره، چه تاثیری روی اندیشه های بشر قرون وسطی داشت. این که تفکرات توراتی چه سنخیتی با اندیشه های یونانی و اسکندرانی پیدا کرد و این که در عصر تجدد چگونه آرام آرام آن تصورات در هم ریخت و شکل های تازه ای به خود گرفت.

اما این که بشر سخت می کوشید تا آسمان های به این بلندی و ستارگان به این فراوانی را بشناسد، هم کار جالبی است. آن روزگاران، تلسکوپی در کار نبود. همین چشم بود و چشم. نظمی بود که در ظاهر دیده می شد. بشر با همین ابزارهای ساده کارهای بزرگی کرد.

گاهی برای فهم آسمانها، می کوشید تا دست به خیالات بزند. این خیالات نچندان پرت و پلا، تصاویری بود که بشر ازدریافت هایی که با چشم از آسمان می گرفت، در ذهنش خلق می کرد. وقتی چند سیاره در گوشه ای نزدیک به هم بودند، بشر با استفاده از قوت و قدرت خیال، از آنها یک نقاشی می ساخت. عکس انسانی، حیوانی، شیء ای به هر حال هر آنچه که بتواند روی آن نامی بگذارد. آن انتخاب ها جدای از آن که به شکل و شمایل قابل رؤیت در آسمان مربوط می شد، به باورهای اساطیری و آیینی بشر هم مربوط بود. در این باره فراوان نوشته شده است.

عبدالرحمان صوفی در قرن چهارم یک منجم حرفه ای است که در این زمینه پیرو سنت های یونانی و هندی است. آثاری دارد و در این اثار تلاش دارد تا برای شناخت نجوم، از همین تصاویر استفاده کند. کتاب صور الکواکب او همواره مأخذی برای شناخت وضعیت افلاک بوده است. گزارشی مختصر در باره وی را در ویکی بخوانید.

روزگاری این اثر ترجمه شد و در ترجمه هم همان نقاشی ها آمد. ارزش این نقاشی ها کم نبود. دقیقا مثل بهترین عکسهایی است که این سالها نشنال جئوگرافی با استفاده از بهترین تجهیزات از اعماق آسمانها می گیرد و در اختیار ما می گذارد. نمونه ای از اینها را در نسخه ای مترجم از اثر او که در کتابخانه برلین است و اخیرا روی سایت کتابخانه آن شهر قرار گرفته در این جا تقدیم می کنیم تا تفریحی برای چشمان شما عزیزان و نگاهی به اعماق تاریخ برای آشنایی با اذهان گذشتگانمان باشد.



























bato-adv
bato-adv
bato-adv