bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۰۱۳۵۵

اشتباه پزشکی زن مریوانی را سیا‌ه‌بخت کرد

چند سالی است که ویلچرنشین شده. دست و پاهایش حرکت ندارد و حتی برای انجام کوچک‌ترین کار شخصی‌اش هم باید دیگران کمکش کنند. اگر کمک خانواده‌اش نباشد حتی یک روز هم دوام نمی‌آورد. یک اشتباه زندگی را به کامش تلخ کرد و او را به این وضع انداخت. فاطمه زن جوان مریوانی چند‌سال پیش به خاطر اشتباه پزشکی دچار سرنوشت شوم و تلخی شد. فاطمه ٤٢ بهار از زندگی‌اش می‌گذرد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۳

چند سالی است که ویلچرنشین شده. دست و پاهایش حرکت ندارد و حتی برای انجام کوچک‌ترین کار شخصی‌اش هم باید دیگران کمکش کنند. اگر کمک خانواده‌اش نباشد حتی یک روز هم دوام نمی‌آورد. یک اشتباه زندگی را به کامش تلخ کرد و او را به این وضع انداخت. فاطمه زن جوان مریوانی چند‌سال پیش به خاطر اشتباه پزشکی دچار سرنوشت شوم و تلخی شد.  فاطمه ٤٢ بهار از زندگی‌اش می‌گذرد.

حالا او زن جوانی است که از‌سال ٨٩ خانه‌نشین شده و وضع نابسامانی پیدا کرده. داستان زندگی فاطمه تلخ است و شاید برای کمتر کسی رخ دهد. این اتفاق تلخ برای فاطمه در مهرماه ‌سال ٨٩ رخ داد.  اما قبل از این‌که به ماجرا بپردازیم برمی‌گردیم به سال‌های اول زندگی فاطمه، زمانی که او کودک خردسالی بود. در آن زمان فاطمه طی یک حادثه دچار شکستگی قفسه سینه شد و به همین خاطر ریه‌هایش نتوانست به صورت عادی به رشد خود ادامه دهد. اما هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد این ماجرا چندین‌سال دیگر با اشتباه پزشک گره بخورد و زندگی را به کام فاطمه تلخ کند. ١٧مهرماه ‌سال ٨٩ فاطمه دچار سرماخوردگی شد و ریه‌هایش عفونت کرد. به همراه خانواده‌اش به دکتر متخصص مراجعه کرد تا تحت درمان قرار گیرد. از این جای ماجرا را برادر فاطمه برای «شهروند» می‌گوید:  خواهرم حالش خوب نبود. انتظار داشتیم پزشک او را به‌طور تخصصی مورد معاینه قرار دهد اما متاسفانه پزشک متخصص خیلی سرسری او را معاینه کرد و فقط بتامتازون برای او تجویز کرد.

آن روز به خانه برگشتیم و خواهرم مصرف داروها را آغاز کرد اما بهتر نشد که هیچ فردای آن روز وضعیتش وخیم‌تر شد. با خودمان فکر کردیم با مصرف داروهایش بهتر شود. روز بعد فاطمه حالش بدتر شد. لب‌هایش و سرانگشتانش کبود شده بود. وقتی فاطمه را در آن وضع دیدیم خیلی ترسیدیم. سریع او را به بیمارستان فجر بردیم. متاسفانه پزشک کشیک هم خواهرم را سرسری معاینه کرد و گفت چیزی نشده اما معلوم بود که فاطمه حالش اصلا خوب نیست به همین خاطر درخواست کردیم او را بستری کنند. اما بیمارستان می‌گفت برای بستری شدن باید پزشک متخصص دستور دهد. وی در ادامه می‌گوید: آن روز با کلی تلاش پزشک متخصص را پیدا کردیم و از او خواستیم دستور بستری شدن خواهرم را بدهد اما او اصرار داشت فاطمه را به مطبش ببریم. هر چه به او گفتم خواهرم حال‌وروز مناسبی ندارد گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود و می‌گفت باید به مطبش برویم. ما هم که چاره‌ای نداشتیم خواهرم را به مطب پزشک بردیم. مطب او در طبقه آخر یک ساختمان بود. هر چه به پزشک گفتم فاطمه نمی‌تواند با این تنگی نفس این همه پله را بالا بیاید باز هم گوش نداد و ما مجبور شدیم او را تا مطب ببریم. پزشک درحال گرفتن فشار خواهرم بود که ناگهان اتفاقی که نباید می‌افتاد رخ داد. فاطمه ناگهان بی‌هوش و دچار ایست تنفسی شد. سریع فاطمه را به بیمارستان بردیم و با کلی تلاش او دوباره تنفسش را به دست آورد. اما متاسفانه به کما رفت. پزشکان می‌گفتند اکسیژن به مغز او نرسیده و به همین خاطر به کما رفته است.  

بازگشت از مرگ
فاطمه به کما رفت و پزشکان تمام تلاش خود را به کار بستند تا او به زندگی بازگردد اما پس از ٤٠روز مرگ مغزی وی اعلام شد.  خانواده‌اش نیز کار را تمام‌شده حساب کرده بودند. راضی شدند تا دستگاه‌های تنفسی از فاطمه جدا شود اما ماجرا زمانی جالب‌تر شد که وقتی پرستاران دستگاه‌های تنفسی را قطع کردند متوجه شدند فاطمه می‌تواند نفس بکشد و این یعنی عمرش به دنیا باقی است. برادر فاطمه می‌گوید پزشکان گفتند که فاطمه از مرگ مغزی نجات یافته اما متاسفانه زندگی نباتی دارد و تا آخر عمر در همین حالت باقی خواهد ماند. بعد از مرخص شدن فاطمه بیکار ننشستیم و او را نزد چند متخصص در تهران و سنندج بردیم. در این میان پزشکان می‌گفتند شاید او را به خارج از کشور ببریم بهبود پیدا کند.  

٧ماه بعد
٧ ماه از ماجرا گذشت و فاطمه توانست کمی بهبود پیدا کند. این درحالی بود رسیدگی به پرونده او همچنان ادامه دارد. برادر فاطمه می‌گوید: در این ٧ ماه خیلی سختی کشیدیم و خیلی هم خرج کردیم. پس از ٧ ماه بود که فاطمه کمی هوشیاری‌اش را به دست آورد اما از دست و پا فلج شده بود. حرف نمی‌زد و بعد از مدتی نیز بینایی‌اش را به‌طور کامل از دست داد.

شکایت از دو پزشک
برادر فاطمه می‌گوید: به دادسرا رفتیم و از دو پزشک شکایت کردیم.  دادسرا هم پرونده را برای بررسی بیشتر به نظام پزشکی فرستاد و از طرفی از لحاظ جنبه عمومی جرم نیز دو پزشک محاکمه شدند. درنهایت بعد از یک‌سال دکتر متخصص ٢٠درصد و دکتر کیشیک ٤٠‌درصد مقصر شناخته شدند و تنها باید دیه را پرداخت می‌کردند. ما به حکم اعتراض کردیم اما پزشک متخصص از رابطه‌های زیادی که داشت استفاده کرد و همیشه جلوی پایمان سنگ انداخت. تا این‌که پارسال پس از چند وقت که از پیگیری پرونده‌مان خبری نشد از ما خواستند که فاطمه را به پزشکی ‌قانونی سنندج ببریم. پزشکی قانونی مقدار صدمه‌ای را که به خواهرم وارد شده بود به دادگاه اعلام کرد و این بار نیز دو پزشک به پرداخت دیه محکوم شدند و دیگر هیچ. وی ادامه می‌دهد: مشکل ما به همین جا ختم نشد چرا که بعدا متوجه شدیم از ٩٧ میلیونی که برای فاطمه دیه بریده‌اند قرار است نصف آن را بگیرند آن هم به‌خاطر این‌که دیه زن نصف دیه مرد است. حالا می‌خواهیم پرونده خواهرم را پیگیری کنیم تا با محاکمه دو پزشک این ماجرا درس عبرتی شود برای افراد دیگر تا با جان بقیه بازی نکنند.

دیه را کامل پرداخت کنید

احمدی‌نیاز وکیل دادگستری که به صورت رایگان وکالت فاطمه را به‌عهده گرفته است، می‌گوید: در این پرونده تقصیر پزشکی صورت گرفته است و باید وزارت بهداشت به‌طور قاطع با متخلفان برخورد کند تا دیگر از این حوادث تلخ رخ ندهد. از طرفی باید مسئولان دیه در نظر گرفته شده برای فاطمه را مورد بازبینی قرار دهند و همچنین به وی عرش نیز تعلق بگیرد.

وی ادامه می‌دهد: پرداخت دیه به شاکی خلاف قانون است چراکه این دختر ٥ عضو و حس مهم خود را از دست داده است و باید برای هرکدام دیه کامل بگیرد. طبق ماده ٥٦٠ که می‌گوید دیه زن باید نصف شود اما طبق ماده ٥٦١ قانون مجازات اسلامی صندوق تأمین بیمه باید مابقی نصف دیه را پرداخت کند. این در حالی است که دیه باید به روز به وی پرداخت شود. احمدی‌نیاز در ادامه اضافه می‌کند: به‌عنوان وکیل این دختر می‌گویم باید ضرر و زیان ناشی از جرم نیز به موکل بنده پرداخت شود چراکه در این مدت او و خانواده‌اش دچار مشکلات زیادی شده‌اند و باید توجه داشت که دختر آسیب‌دیده دیگر آینده‌ای ندارد و تا آخر عمر این سرنوشت شومی را که ٢ پزشک متخلف برایش رقم زده‌اند را باید تحمل کند.

منبع: روزنامه شهروند

bato-adv
bato-adv
bato-adv