بهمن فرمان آرا پس از 8 سال دوری از کار هنری با نمایش « مردی برای تمام فصول» به صحنه بازگشته است. نمایشنامه ای کلاسیک با بازی رضا کیانیان. فرمان آرا پیش از این عنوان کرده بود که تا این اثر را بر روی صحنه نبرد خیال مردن ندارد. حال پس از این فاصله زمانی نه تنها این نمایش را بر روی صحنه برده بلکه خود نیز در آن نقش آفرینی می کند.
فرارو- ملیکا زندیچی؛ بهمن فرمان آرا پس از 8 سال دوری از کار هنری با نمایش «مردی برای تمام فصول» به صحنه بازگشته است. نمایشنامه ای کلاسیک با بازی رضا کیانیان. فرمان آرا پیش از این گفته بود که تا این اثر را بر روی صحنه نبرد خیال مردن ندارد. حال پس از این فاصله زمانی نه تنها این نمایش را بر روی صحنه برده بلکه خود نیز در آن نقش آفرینی میکند.
در ردیف جلو نشسته بودم. آنقدر جلو که حتی میتوانستم گریم بازیگران را هم به خوبی ببینم. همین باعث شد که چند نکته در این نمایش توجهم را به خود جلب کند. پرده های حریر آویزان در صحنه تالار وحدت، با نورپردازی مناسب در کنار پله های فراوانی که کل طراحی صحنه نمایش را تشکیل می داد فضای به تصویر کشیده شدن این داستان بود؛ فضایی سلطنتی و در عین حال اندکی مدرن.
مردی برای تمام فصول نوشته رابرت بولت، داستان «سر توماس مور» را به تصویر میکشد. مردی که سرش را در راه اعتقادش به قانون از دست داد. "بولت" برای نگارش متن این نمایش -که فیلمی هم از آن با همین عنوان ساخته شده- اسکار فیلمنامه سال 1967 را گرفت.
بهمن فرمان آرا نزدیک به 9 سال بود که به اصرار و دعوت رضا کیانیان و همچنین علاقه شخصی خودش قصد داشت که این نمایش را بر روی صحنه ببرد. که بالاخره این شرایط مهیا شد و شاید تنها بعد از دیدن این نمایش بتوان علت اصرارهای کیانیان برای ایفای نقش در این اثر را درک کرد.
"توماس مور" حقوقدان، نویسنده و سیاستمدار قرن شانزدهم بود. او که به عنوان یک قدیس در جامعه شناخته شده بود یکی از مشاوران مهم هنری هشتم به حساب می آمد. مور از مخالفان اصلاحات پروتستان و مارتین لوتر بود و او را فردی کافر می دانست. مور از سال 1529 به مقام صدراعظمی رسید اما در سال 1532 در برابرخواست شاه برای جدایی از کلیسای کاتولیک به مخالفت برخاست و پذیرش شاه به عنوان رئیس عظمی کلیسای انگلستان را رد کرد و از مقام خود استعفا داد. پس از خودداری او از سوگند خوردن که طی مصوبه ی جانشینیِ ۱۵۳۴ الزامی شده بود، به زندان افتاد. این مصوبه قدرت پاپ را زیر سوال می برد و از آن طرف به هنری اجازه می داد تا از همسر خود کاترین آراگون جدا شده و با معشوقه اش آن بولین ازدواج کند. پس از مقاومت مور از سوگند خوردن بود که در سال ۱۵۳۵ او را به جرم خیانت محاکمه و سرش را از تنش جدا کردند.
نمایش با بازی سیامک صفری آغاز می شود. او که نقش پیشکار خانه توماس مور را بازی میکند در جایگاه راوی هم قرار گرفته و با مخاطبان به صورت مستقیم ارتباط برقرار می کند. بازی روان و دلنشینش باعث شد که مخاطبان در انتها بیشتر از سایر بازیگران او را تشویق کنند.
رضا کیانیان که به گفته خودش بازی در این نمایش یکی از آرزوهای او بوده در نقش «سر توماس مور» جای گرفته است. شخصیت پردازی های داستان آنچنان قوی هستند که مخاطب می تواند با تمام شخصیت ها همذات پنداری کند. اما گویی این نقش به کیانیان امکان قدرت نمایی داده است. نوعی مهر تایید که اصرار و پیگیریهایش در تمام طول این سال ها برای ایفای این نقش بیهوده نبوده است.
یکی از نکته های جالب این نمایش اما نقش آفرینی هرچند کوتاه بهمن فرمان آراست. خودش در اینباره می گوید: «وقتی خود من در 73 سالگی روی صحنه می روم و نقش کاردینال را ایفا میکنم به این دلیل است که هیکلم آنقدر بزرگ شده که فقط این نقش به من میخورد!»
با دیدن بازی او اینطور به نظر می آمد که شاید تنها دلیل روی صحنه رفتنش همین بوده باشد. کارهای فرمان آرا را پیش از این هم دیدهایم. هنوز ممکن است گاهی بعضی صحنه های «یه بوس کوچولو» در مقابل چشمان بیننده قرار گرفته و جان بگیرد. اما بازی فرمان آرا هرچند کوتاه اما در قالب این نمایش تاریخی نمینشست. شاید به خاطر کهولت سن بود یا شاید چیز دیگری، اما هر چه بود لحن امروزی او در کنار دیالوگهای قرن شانزدهمی کمی توی ذوق میزد.
محور این نمایش بر پایه اخلاق و قانون مداری گذارده شده است. تمام خصوصیاتی که در شخصیت "توماس مور" جمع شده و حتی گاهی برای اطرافیانش غیر قابل درک است.
همین تاکیدهای فراوان بر روی این عوامل باعث شده که شخصیت های مقابل او همه افرادی شرور و منفعت طلب دیده شوند. مثلا می توان به نقش "توماس کرامول" در این نمایش اشاره کرد. کرامول که فرزین صابونی او را بازی میکند، نقش مهمی در پرونده "مور" داشته و در نقطه مقابل شخصیت روشن مور با شخصیتی تیره و منفور قرار میگیرد.
به واسطه نزدیکی به صحنه می دیدم که نه تنها صدای سخت و رمز آلود صابونی بلکه گریم تیره او هم بر ایجاد این تصویر تاکید دارد. شخصیتی منفور و ترسناک. در صورتی که او یکی از قویترین مردان سیاست بریتانیا بوده که توانسته در آن شرایط بحرانی کشور، ازدواج شاه با کاترین، پرنسس اسپانیا را مهندسی و پس از آن مسیر طلاق او و ازدواجش با لیدی آن بولین را هموار کند. اتفاقی که مسیر تاریخی انگلستان را به طور کامل عوض کرده است. درست است که در این میان او دشمنان زیادی برای خود ایجاد کرد و در نهایت هم شاه مجبور به برکناری اش شد، اما نمی توان نقش تاثیر گذارش در تاریخ را نادیده گرفت.
علاوه بر قانون مداری و اخلاق که مرتب در طول نمایش به آن اشاره می شود. سکوت توماس مور یکی دیگر از مواردی است که ذهن مخاطب را به خود مشغول می کند. موضوع طلاق پادشاه از همسر خود کاترین، موضوعی است که از ابتدای نمایش بارها مطرح می شود. اما مور از ابتدا تا انتها نه تنها در مورد این موضوع (که تمام افراد در مورد آن اظهار نظر میکنند) بلکه در برابر خواست شاه برای جدایی از کلیسای کاتولیک و به دنبال آن دلیل سوگند نخوردنش سکوت می کند. سکوتی که به گفته خودش عامل محافظت خودش و خانواده اش است. هیچ کس نمی تواند سکوت او را بشکند و کلمه ای در این باره از او بشنود. حتی زن و فرزندش. اما می توان دید که سکوت او می تواند به اندازه و اعتبار فریاد تمام انگلستان باشد. موفقیت طرح جدایی از کلیسا کاتولیک و مشروعیتش نیاز به یک قربانی داشت و محاکمه چه کسی می توانست بهتر از او باشد؟ سکوت او نوعی فریاد در برابر این قانون شکنی بود. فریادی که هیچ راهی برای خفه کردن آن وجود نداشت.
محاکمه او مدت زمان طولانی ای به طول می انجامد و در آخر هم که هیچ کس نمی تواند عامل شکستن سکوتش باشد شهادتی غلط از سوی یکی از حریصان قدرت جان او را می گیرد. اما شاید اگر مور از همان ابتدا نظر خود را به صورت علنی عنوان کرده بود آنچنان خبرساز نمی شد که سکوت سالیانش همچون فریادی در تمام انگلستان پیچید.
نمایش مردی برای تمام فصول قرار است تا دی ماه بر روی صحنه باشد. رضا کیانیان، سیامک صفری، سهیلا رضوی، فرزین صابونی، هدایت هاشمی، احمد ساعتچیان، امیررضا دلاوری، بهناز جعفری،-علیرضا آرا، رضا مولایی، محمدرضا مالکی و بهمن فرمان آرا با همراهی کتایون ارسنجانی، ماهان خورشیدی، مسعود صفری، محمد حق شناس، محمدعلی امیدبخش، ملینا بنی اسدی بازیگران این نمایش هستند.
لطفش دیدن فرمان آرا و کیانیان دوست داشتنی بود ...
البته اصل اثر بسيار فاخر است و پيشنهاد مي كنم كتاب و فيلمي كه از آن تهيه شده است با ببينيد.
در مورد فرمان آرا هم بايد بگويم بعضي ها انقدر باد كرده اند كه نمي شود به آنها انتقادي كرد. ايشان بروند به همان ويلاي لواسان مصاحبه براي مهرنامه و انديشه پويا بكنند براي جامعه هنري بهتر است.
آيا مصاحبه كردن با نشريه وزين ونخبه گرايي چون مهرنامه از نظر شما جرم تلقي مي شود؟