bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۱۴۷۲۹

یادداشت فرزند شهید بهشتی درباره مرگ پاشایی

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ - ۰۳ آذر ۱۳۹۳
سید علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:

حالا که بیش از یک هفته از درگذشت جانگذار مرتضی پاشایی، خواننده جوان پاپ کشورمان می‌گذد شاید  امکان فاصله گرفتن از وقایع و تلاش برای فهم ماهیت آن آسان‌تر باشد. در این یادداشت کوتاه ادعای ارایه تحلیل جامع ندارم. هرچند شاید بضاعت آن را هم نداشته باشم.
 
بنابراین چند نکته‌ای را که به نظرم رسیده به طور خلاصه مطرح می‌کنم تا مانند صدها نوشته دیگری که طی این مدت کوتاه شاهد انتشارش بوده‌ام مورد نقد صاحبنظران قرار گیرد:
 
۱- درگذشت پاشایی، با مقدمات دردناک و سرانجام به یادماندنی‌اش، بحث‌های زیادی در میان گروه‌های اجتماعی مختلف، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پدید آورد. نفس در گرفتن این مباحثات فارغ از ارزیابی‌های مختلفی که می‌توان درباره آن ارایه کرد، حاکی از یک تحول مهم اجتماعی است: جابه‌جایی مرجعیت‌های اجتماعی و دگرگونی کیفی و کمی در شیوه‌های خردورزی. گستره جغرافیای این گفت‌وگوها که بسیار فراتر از پایتخت رفت و بروز آن در شهرستان‌های کوچک و بزرگ نیز مشاهده شد، ارتقای محتوای گفت‌وگوها که از سطح ابراز تاسف و بیان تاثر گذشت و به عمق تحلیل بخش‌ها و ابعاد مختلف ماجرا رسید، کمرنگ شدن اهمیت مرزبندی‌های سیاسی و جناحی و پذیرش ورود به گفت‌گویی عقلایی فارغ از کلیشه‌های رسمی و پیشی گرفتن وقایع و مباحث از متولیان تبلیغات رسمی، نشانه‌های روشن چنین تحولی است.

دیگر کسی منتظر نماند ببیند به عنوان مثال صدا و سیما چگونه شخصیت و درگذشت پاشایی و وقایع بعد از آن را تعریف می‌کند تا موقعیت ذهنی خود را نسبت به آن تنظیم کند. دیگر جبهه‌بندی‌ها و مرزبندی‌های تصنعی (جوان/سالخورده، زن/ مرد و نسل اول/دوم/سوم/چهارم و..) مانع گسترش گفت‌وگوی عمومی نشد. نقش چهره‌های اجتماعی و به خصوص سیاسی نیز در این رابطه بسیار کمرنگ بود. بخشی از آن به تحول مورد اشاره باز می‌گردد و بخشی به دور بودن سیاست ورزان حرفه‌ای ما از آنچه خارج از حقله‌ها و محفل‌های محدود پیرامون‌شان در متن جامعه در جریان است.

البته این فاصله تحلیل را از مدتی پیش و از زمانی که هیچ گونه کنش و واکنشی در قبال مسایل اجتماعی، (از قبیل مسایل کارگری، عمیق‌تر شدن فاله میان ثروتمندان واقشار کم درآمد و پدیده رو به گسترش کودکان خیابانی) از سوی سیاستمداران ما دیده نشده، می‌شد مشاهده کرد.  
 
۲- یکی از مناقشات، حول این پرسش شکل گرفت که آیا واکنش اجتماعی در قبال درگذشت این هنرمند منتظره بود یا خیر؟ بیشتر نظرات بر غیرمنتظره بودن این واکنش بود و البته برخی هم عقیده داشتند این واکنش برای نسل جوانی که پاشایی و هنرش را می‌شناختند، غیرمنتظره نبود و کسانی دچار شوک شده‌اند که از آنچه در میان بخش‌های بزرگی از نسل جوان می‌گذرد، بی‌خبرند. به نظر من برخی ازاین بحث‌ها بر اساس مبنای درستی صورت نگرفت.  
 
در اینکه بیشتر افراد از کثرت حضور افراد در مراسم‌های یادبود و تشییع تعجب کرده بودند، کمتر تردیدی وجود دارد. اگر بحثی هست بر سر علل شکل‌گیری این تجمعات است. شاید دوستداران پاشایی که در فضای مجازی با یکدیگر ارتباط پیدا کرده‌ بودند، گمان نمی‌کردند ما به ازای واقعی‌شان به لحاظ کمیت این قدر زیاد و به لحاظ کیفیت این قدر متنوع باشد.  
 
۳- آنچه از منظر جامعه شناسی سیاس در خور توجهی ویژه است پررنگ شدن روزافزون نقش مردم پس از انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی است که موج‌های آن، جامعه ما را هم فراگرفته است. کسانی که این تحول مهم و سرنوشت‌ساز را درک کنند، می توانند از سرمایه اجتماعی و اعتماد شهروندان بهره ببرند.  
 
۴- مهم‌ترین ویژگی متمایز فرهنگ سیاسی و اجتماعی دوران ما، پذیرش تنوع و تعدد اعضای جوامع در انتخاب شیوه زندگی‌شان است. پذیرش این واقعیت محوناشدنی توسط برخی، به معنی به رسمیت شناختن تنوع الگوهای زیستی است. از همین رو نهادهای سیاسی مانند مجلس نمایندگان، می‌تواند در نهایت نماینده اقلیتی از جامعه باشد و نه آینه تمام‌نمای آن.

در یکی از مناظره‌های انتخاباتی سال ۸۸ که در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد، قرار بود نماینده هر کاندیدا سخنی کوتاه درباره مهم‌ترین مساله که به نظرش می‌رسد ارایه کند. در آنجا گفتم که حقیقت مطلب این است که تمام اختلاف‌نظرهای ما با کاندیدای رقیب در یک چیز خلاصه می‌شود: ما خواهان به رسمیت شناختن پلورالیسم هستیم در حالی که طرف مقابل وقعی به آن نمی‌نهد. به گمانم گذشت زمان نشان داد که آن گفته، صادق بوده است.  
 
۵- شاید مهم‌ترین درسی که درگذشت پاشایی از این منظر در پی دارد، این است که امروز برای فهم تحولات پیرامون‌مان لازم است از مرزهای رایج عرصه سیاسی مانند اصلاح‌طلبی و اصولگرایی عبور کنیم و واقعیت متکثر جامعه را در سیاست‌ورزی‌ها لحاظ کنیم. این هم طبعا نوعی سیاست‌ورزی است اما گونه‌ای که سیاستمداران ما کمتر با آن آشنا هستند: «سیاست جامعه محور».

در این گونه سیاست‌ورزی، نخبگان سیاسی نه برای جهت دادن به آرای مردم در ایستگاه‌های انتخاباتی، که در جهت فهم مطالبات مردم و چگونگی تحقق آن با یکدیگر رقابت می‌کنند. اینجا دیگر مردم سیاهی‌لشکر این یا آن اردوگاه سیاسی نیستند بلکه میداندار اصلی تعیین سرنوشت خودشان هستند.
سارا
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
جناح مردم همیشه پیروز است
علی اکبری
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
جناب بهشتی ،اصل قضیه سیاست نسل محور است. حدود 10میلیون متولدین سالهای 60تا70 نسل ژله ای هستند که در هر قلبی می گنجند . تا دیر نشده فضلای قوم از حاشیه بدر آیید وقالبی بومی طراحی کنید کاری که آلمانی ها برای متولدین 50تا60وژاپنی ها برای متولدین 55تا65 وچینی ها برای متولدین 70تا 80میلادی کردند ونتیجه اش را دیدند . وگرنه اینها هم پیر می شوند وگرفتار بلای هایی چون سرطان، بی تفاوتی ،مهاجرت و.... می شوند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
جانا سخن از زبان ما می گویی دکتر بهشتی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
عوامل زيادي در حضور گسترده مردم نقش داشت اينكه بخواهيم تنها يه عامل مثل محبوبيت يا جو زدگي رو دلايل اصلي بدونيم واقعا منصفانه نيست ولي در مورد درصدش بايد كار كارشناسي و ميداني انجام بشه و ديمي نميشه نظر داد . ولي اونچه مسلمه عوامل زير قابل تامل هستند :1- صداي تاثير گذار و محزون كه متناسب با حال و هواي اكثريت جامعه هم هست و ميتونه منجر به همزاد پنداري بشه 2- جوان بودن 3- اينكه در مقطعي در برنامه پر مخاطب ماه عسل و عيد نوروز ديده شد و طيف كساني كه در جريان بيماري و مبارزه اون مرحوم با سرطان قرار گرفتن افزايش يافت 4- آهنگ ها و اشعاري كه با عامه مردم از هر طيف و فرهنگ و سطح مادي ميتونه ارتباط برقرار كنه تم غمگين و احساسي كه بيشتر به جدايي وعواطف نسبت به عشق پاك زميني و عشق به خالق مي پردازه و به نوعي همه طيفها به نوعي با اون درگير بودن. 5- نوع ارتباط و برخورد ايشان با مخاطبان و اطرافيان از نظر اخلاقي و رفتاري و تواضع بنا به گفته نزديكانشون. 6- نياز توده اجتماع و بخصوص جوانان به حضور در كنار يكديگر و تعامل اجتماعي بيشتر با يك هدف مشترك كه بخصوص در چندين ساله اخير بنا به دلايل مختلف از آن ممانعت به عمل آمده. اعلام اينكه جامعه در طول تاريخ 40 ساله اخير تعاملات انقلابي ، مذهبي ، روشنفكري و سياسي را پشت سر گذاشته و بيشتر بدنبال تعامل اجتماعي و بهتر زيستن است و ديگر صرفا الگوهاي برجسته ارائه گرديده دردوره تعاملات پيشين را بر نمي تابد و خود بدنبال الگو سازي با معيارهاي خودش است نه منتظر ارائه آن . بدين ترتيب جامعه ميتواند به كساني كه فكر مي كنند نبض حضور و پيش بيني رفتار جامعه در دست آنهاست پيام دهد كه نه لزوما اينگونه نيست . 7 – نقش شبكه هاي اجتماعي .
فكر مي كنم برخي حاشيه هاي فوت مرحوم پاشايي نيز قابل تامل باشد :
مطرح كردن مداح اهل بيت بودن پدر مرحوم براي نتيجه گيري در مورد مذهبي بودن ايشون يا بالعكس سبك شمردن شمايل نه چندان به ظاهر مذهبي و ظاهر اكثريت جوان هوادارايشون در راستاي نتيجه گيري براي غير مذهبي بودن يا مخالف حكومت بودن مرحوم... اين دست ازاظهار نظرها متاسفانه خيلي سطحي هستند و مطرح شدن اونها هم دلايل مختلفي داره كه مهمترينشون اينه كه هر طيفي ميخواد اين حضور رو به نفع خودش مصادره كنه كه كار جالبي نيست.
نمايان شدن مجدد ضعف فرهنگي هم بصورت عمومي هم بصورت خاص در برخي از اقشار مدعي روشنفكري و هنر . بعنوان مثال واكنش برخي هواداران و اعتراض به خانم توسلي در فضاي مجازي بدليل همراه نشدن با اونها و تسليت نگفتن و از طرفي نوع گفتارخانم توسلي كه براي حضور عامه مردم لفظ "زيادي" رو به كار برد و حتي افتخار برخي طيفها به نشناختن مرحوم پاشايي كه به نظر مي رسيد بيشتر بوي حسادت مي دهد تا تحليل منصفانه و عادلانه رفتار اجتماعي عامه مردم. تا جاييكه حتي برخي مسولان از اونها در همراه شدن با عموم مردم پيشي گرفتن.
اونچه نهايتا ميشه نتيجه گيري كرد اينه كه بايد به خواسته و واكنش جامعه از هر طيفي كه هستن اهميت داد و احترام گذاشت حتي همان جواني كه با موسيقي ايشون آشنا نبوده ولي به قول خيلي ها به خاطر جو گيري حضور داشته . روحش شاد .
معراج
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
تحلیل بسیار سنجیده ای بود،امیدوارم سیاست مدارانی که سر در لاک سیاست فرو برده اند به این نقد جامعه شناسی اندیشمندانه خوب بنگرند.دست مریزاد جناب دکتر بهشتی.
انتشار یافته: ۱۱
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
از فرزند شایسته دکتر بهشتی عزیز جز این انتظار نمی رفت.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
آفرین وصدآفرین برشهیدبهشتی وفرزندان برومندوفهیم ایشان-مثل همیشه آقا علیرضا ،زیباوپرمغزبود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
احسنت به این درک صحیح ا
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
مردم ما سالهاست از چيزهايي بنام اصولگرايي يا اصلاح طلبي عبور كرده اند دغدغه مردم با سياست پيشگان فاصله كهكشاني دارد.
alli
United Arab Emirates
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
کاش عرصه سیاسی جامعه در دست فرهیختگان با اخلاق تری بود
سیما
United States of America
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
واقعا لذت بردم از سطح بینش بالای دکتر بهشتی! "لازم است از مرزهای رایج عرصه سیاسی مانند اصلاح‌طلبی و اصولگرایی عبور کنیم و واقعیت متکثر جامعه را ر سیاست‌ورزی‌ها لحاظ کنیم." دقیقا این حال و هوای اصلی جامعه است.