bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۱۹۰۶۹

حمله به قاسم‌خانی و بهاره رهنما بابت شکایت قضایی

مقتل‌خوانی بهاره رهنما با نقدی با ادبیاتی آغشته به توهین و همچنین با نیت‌خوانی همراه شد تا این نقد برخلاف مطالب اینچنینی که برای نویسنده تبعاتی نداشت، با واکنش رهنما و همسرش مواجه شود و در نهایت، ماجرا به مراجع قضایی کشیده شود؛ رویکردی که واکنش‌های تازه‌ای را در پی داشته و این حق برای این زوج هنرمند برتابیده نمی‌شود که از طریق قضایی پیگیر حقوق‌شان باشند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۲ - ۱۳ دی ۱۳۹۳
مقتل‌خوانی بهاره رهنما با نقدی با ادبیاتی آغشته به توهین و همچنین با نیت‌خوانی همراه شد تا این نقد برخلاف مطالب اینچنینی که برای نویسنده تبعاتی نداشت، با واکنش رهنما و همسرش مواجه شود و در نهایت، ماجرا به مراجع قضایی کشیده شود؛ رویکردی که واکنش‌های تازه‌ای را در پی داشته و این حق برای این زوج هنرمند برتابیده نمی‌شود که از طریق قضایی پیگیر حقوق‌شان باشند.
 
به گزارش تابناک، اجتماع آیینی اصحاب فرهنگ و هنر با نام «سوگ چامه‌ها» با مقتل‌خوانی بهزاد فراهانی، فرزاد حسنی، بهاره رهنما و با مرثیه خوانی حسام‌الدین سراج و رسول نجفیان در برج میلاد پی گرفته شد؛ اما انعکاس گفته‌های بهاره رهنما در مراسم مقتل‌خوانی، با واکنش‌های تندی از سوی برخی اشخاص و ‌رسانه‌ها همراه شده است.
 
بهاره رهنما که حین مقتل‌خوانی در برج میلاد اشک می‌ریخت، گفته بود: «مقتل خوانی من ادای دین به کودکان بود و خوشحالم که توانستم نذرم را در اینجا ادا کنم. نگران بودم به مراسم نرسم. در راه دعا می‌کردم سعادت این مقتل خوانی نصیبم شود و بتوانم سهم کوچکی در آیین‌های عاشورایی داشته باشم.»
 
وی افزوده بود: «من سفیر انجمن حمایت از کودکان هستم و دلم می‌خواست با مقتل خوانی، ارادتم را به کودکان کربلا و کودکان بی‌پناه امروز نشان دهم. من نذری داشتم که امسال ادا شد و مقتل خوانی در برج میلاد، ادای دینی است که با روا شدن حاجتم امشب آن را ادا کردم. امیدوارم روزی برسد که هیچ کودکی اسیر تیرهای خشم نباشد و کودکان ما از گزند خرافه و تعصب دور بمانند.»
 
پس از این نوشتارها، نقدهای غیرقابل پذیرشی‌ به این حرکت ارزشمند رهنما وارد آمده بود که یکی از آن‌ها سوای گزاره‌هایی که در مقام نقد مطرح کرده بود، با ادبیاتی غیرقابل هضم همراه بود. ادبیات این نقد که با نیت‌خوانی همراه بود، نشان داد حتی هنوز در میان برخی مدعیان روشنفکری نیز گروهی هستند که تفاوت نقد و تخریب را درک نکرده‌اند. نادر فتوره چی نویسنده این نقد پیش از این نیز نقدهایی با کلیدواژه‌های مشابه نوشته بود اما عمده این نقدها واکنشی در پی نداشت.
 
با این حال بهاره رهنما این نقد را نادیده نگرفت و نسبت به آن واکنش نشان داد و از حرکتی که انجام داده به شدت دفاع کرد و گروهی از نویسندگان و هنرمندان نیز یادداشت‌هایی را در حمایت از رهنما و در نقد ادبیات نقد مطرح شده درباره رهنما به نگارش درآوردند و منتشر کردند. پس از این بود که پیمان قاسم خانی همسر بهاره رهنما تاکید کرد که از فتوره‌چی شکایت خواهد کرد و در نهایت نیز این خبر در حد یک هشدار باقی نماند و شکایت رسماً در مراجع قضایی تنظیم شد.
 
در پی شکایت بهاره رهنما و پیمان قاسم‌خانی همسر او، فتوره‌چی چهارشنبه دهم دی‌ماه، با حضور در دادسرای فرهنگ و رسانه تفهمیم اتهام شد و اتهامات «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» و «توهین» مبتنی بر متن نوشته به نویسنده او تفهیم شد و در نهایت فتوره چی با قرار کفالت آزاد شد؛ اتفاقی که منجر به رقم خوردن موج تازه‌ای از واکنش‌ها شد و برخی به تقبیح شکایت از یک نویسنده توسط دو هنرمند پرداختند.
 
استدلال آنهایی که حملات تازه‌ای را خطاب به این دو هنرمند داشتند، عمدتاً حول این محور است که پاسخ به یک نقد -ولو آنکه به شدت آغشته به توهین باشد- شکایت در مراجع قضایی نیست و چهره‌های فرهنگی که طبیعتاً مباحث گفتمانی در میان‌شان پررنگ‌تر از دیگر گروه‌ها است، باید پاسخ یک نوشتار را با یک نوشتار بدهند. در واقع اگر با ادبیات تند و حتی غیراخلاقی به شخصی حمله شد، با همان ادبیات پاسخش داده شود و اگر چنین رویکردی در پیش گرفته نشود، امری فراتر از ساحت فرهنگ رقم خورده است.
 
هرچند تا حدودی این موضوع صحیح است و بهتر است که نقد مکتوب با پاسخ مکتوب پاسخ داده شود اما در جایی که برای پاسخ دادن با همان ادبیات و متناسب با نقد اول، نیاز به زیرپا گذاشتن کدهای اخلاقی است، منطق حکم می‌کند که از راه دیگری وارد شد و از حیثیت خود دفاع کرد و این راه دوم زمانی پررنگ‌تر می‌شود که نسبت به یک هنرمند طرح اتهام شده بود و با نیت‌خوانی، تمام تلاش‌هایش به پای خودنمایی گذاشته شود.
 
پیش از این نیز درباره شکایت برخی هنرمندان و ورزشکاران همین نقدها با ادبیات ملایم‌تری مطرح شده بود و در واقع هرگونه سوق یافتن اختلافات فرهنگیان به مراجع قضایی، جرمی نابخشودنی و اشتباهی راهبردی تعبیر شده، حال آنکه چنین اتفاقی در تمام دنیا مرسوم است و چنین واکنش‌هایی دور از انصاف است.