bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۲۲۹۵۴

رحیمی و سلیمی‌نمین حق اعتراض دارند؟

تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۳
فرارو- مهدی جهانشیری*؛ در ابتدای شروع به شغل قضا؛ بسیار مواجه می‌شدم با افرادی که وقتی حکم را در خصوص آن‌ها اجرا می‌کردیم بیان می‌داشتند ما بی‌گناه هستیم و این حکم را قبول نداریم و در ‌‌نهایت که مجبور به تمیکن به اجرای حکم می‌شدند علی الخصوص در پرداخت ضرر و زیان بزه دیده به زبان خود بیان می‌داشتند که «من که این ضرر را جبران می‌کنم، ولی راضی نیستم؛ یا اینکه امیدوارم از گلویشان پایین نرود»

این مسئله موردی نبود بلکه به جرات می‌توانم بگوییم در غالب موارد علی الخصوص در افراد مدعی و تمامیت طلب که بیشتر درگیر با پرونده‌های کلاهبرداری و مالی بودند بیشتر نمود داشت؛ این قضیه موجب شد تا در بسیاری از موارد از برگ اول پرونده را تا انتها به مطالعه بپردازم و تردید وارد شده آن‌ها را گوش داده و بررسی کنم که به جرات می‌توانم بگویم تمامی موارد در ماهیت امر ایرادی نبود و اگر مشکلی بوده در کمیت یا کیفیت آن بوده که آن هم می‌توانست از مقدار مجازاتی که مجرمین به چنگال قانون افتاده به آن محکوم شده‌اند بیشتر باشد.

اما این همه با یک نگاه قابل توجیه است و آنهم اینکه در حیطه مسئولیت حقیر بیشتر کسانی که با آنان مواجه هستیم از کسانی هستند که آگاهی به تشکیلات و روند رسیدگی‌ها و قوانین نداشته (که در اصطلاح حقوقی به آن‌ها مجرمین یقه آبی اطلاق می‌شود) و توقع آن‌ها از رسیدگی قضایی بیشتر توقعی به مثابه کد خدا منشی است و براورده شدن مطلوب خود است؛ در حالی که در سیاست قضایی اسلام و به تبع آن جمهوری اسلامی ایران فصل خصومت بدون کشف حقیقت و اجرای عدالت صحیح نمی‌باشد و داوری نامنصفانه خواهد بود.
 
ولی در ‌‌نهایت با کنار هم قرار دادن عدم آگاهی این صنف از مردم با این ویژگی سیاست قضایی یعنی کشف و اجرای عدالت می‌توان از این وهم این افراد مبنی بر بی‌گناه پنداری خود چشم پوشی کرد و به مسامحه رد شد.

البته نباید از نظر دور داشت که همانگونه که در ماده ۲۱۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۲۸//۶/۱۳۷۸ به آن اشاره شده، آراء دادگاه‌ها علاوه بر مستند بودن باید دارای خصیصه موجه بودن نیز باشند چرا که تنها در صورت وحدت استناد و توجیه با هم است که محکوم به طور طبیعی بر حکم تمکین خواهد کرد.

اما این همه مطلب نیست؛ اخیرا در پی رسیدگی به پرونده‌های تنی چند از یقه سفیدان از جمله پرونده محمد رضا رحیمی معاون اول جناب آقای احمدی‌نژاد و عباس سلیمی‌نمین، روزنامه‌نگار که هر دو به اتهاماتی مواجه و در ‌‌نهایت محکوم گردیدند مسایل و بدعت‌هایی در حال رخ دادن است که در صورت عدم توقف آن خطراتی را مواجه جامعه و آرمان‌هایی که امثال همین افراد خود را مدافع آن می‌دانند خواهد کرد.

گرچه مثابه این برخورد و عدم تمکین به احکام دادگاه‌ها کم نبوده و نیست؛ ولی غرض از ذکر این دو نمونه تازگی این دو عکس العمل در فضای سیاسی اجتماعی است؛ که در‌‌ همان ابتدای امر آقای رحیمی در نامه‌ای اعتراض‌گونه به ریاست محترم قوه قضاییه و اخیرا نیز آقای سلیمی نمین در یادداشتی استمدادگونه به همکاران خود، به نوعی دچار این وهم بی‌گناه پنداری خود شده‌اند.

لکن مشکل کار اینجاست که توجیهی را که در مورد مجرمین یقه آبی وارد دانستیم بعید می‌نماید در مورد ایشان جاری بدانیم چرا که به یقین خود که در مورد آقای رحیمی حقوق خوانده است و در مورد آقای سلیمی نمین که آگاهی از مسایل دارد این فرافکنی جای تعجب دارد. و این مطلب را که می‌نگارم نه از باب اینکه از همکار خود دفاع کرده باشم که به یقین مرام مسئولیت ما جانبداری را بر نمی‌تابد بلکه از باب تذکر‌‌ همان بدعتی بود که ذکر کردم می‌باشد.

از میان مقاصد قضا در سیاست قضایی اسلام و به تبع آن جمهوری اسلامی ایران اجرای عدالت، اصلی‌ترین مقصود و والا‌ترین آنهاست که داستان قضاوت داوود نبی و اصلاح آن توسط حضرت سلیمان نمونه آشکاری است از داوری عادلانه هر چند که داوود نیز در ابتدای امر فصل خصومت کرده بود «وَ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَـنَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کُنَّا لِحُکْمِهِمْ شَـهِدِینَ»

شاید این برنتافتن حکم قانون ناشی از نگاه عوامانه ایشان بر آراء دادگاه‌ها باشد؛ باید گفت در قانون انگیزه کار‌ها در اصل فعل مجرمانه تاثیر ندارد چه خوب و چه بد که به یقین امری درونی است و غیر قابل کشف؛ قانون گذار و قاضی در اصل مطلب به صورت فعل مجرمانه نظر دارد؛ و بر فرض اثبات انگیزه شرافتمندانه تنها می‌تواند از علل مخففه مجازات باشد نه برائت از مجازات که در بند «پ» ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی به ان اشاره شده است.

با اینجال باید از ایشان پرسید این چه منشی است که اولا منشا افعال مجرمانه خود را وجود انگیزه شرافتمندانه می‌دانید و مقابلین خود را دارای انگیزه ناشرافتمندانه؟ و بر فرض که همه ما بپذیریم که آری ایشان در توهین و اختلاس وجود انگیزه شرافتمندانه بوده است؛ به کدام دلیل محکمه پسند و خوشایند وجدان مردم خود را از مسئولیت ناشی از رفتار خود تبرئه می‌کنید؟

هر چند هم که ایشان در جواب بگویند آری ما هم داوری عادلانه را قبول داریم ولی به ناعادلانه بودن این داوری اعتقاد داریم؛ آیا بعد از گذشت مراحل متعدد رسیدگی و نظارت چندین قاضی در مراحل مختلف بر پرونده هنوز اعتقاد بر بی‌گناهی خود را دارید؟ ولی صدور احکام محکومیت مخالفان سیاسی خود را مشتاقانه می‌پذیرید به حکم خود کفر می‌ورزید؛ در حالی که همو هم بر حکم خود معترض است و خود را بی‌گناه می‌داند؟ و این دور باطل میان شما همچنان پا بر جاست؛ و شاخه‌ای را که بر آن لمیده‌اید از بیخ در حال بریدنید.

حاشا که اگر چرخه سیستم قضایی زیر بار حرف شما برود تنها گناهکاری که باقی خواهد ماند خود دستگاه قضایی است.


*قاضی دادگستری؛ دانشجوی دکتری