bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۲۷۳۳۷

آقای وزیر! رئیس باش؛ ریاست نکن

سعید احمدی

تاریخ انتشار: ۱۶:۱۲ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۳
یادداشت دریافتی- سعید احمدی؛ «وزیر» شدن برای هر شخصی به معنای رئیس شدن هم هست. وزیر آموزش و پرورش رئیس نظام آموزشی کشور در سطح مدارس است. اوست که حرف اول و آخر را می‌زند. مشاوره می‌گیرد؛ معاون دارد؛ برنامه‌های دولت را دنبال می‌‌کند؛ اما خودش هم قدرت دستوردهی دارد.

اصلاً کار وزیر هم همین است و هیچ اشکالی مطرح نیست. اما در این میان وزارت‌خانه‌ای است که هیچ تشابهی به سایر وزارت‌خانه‌ها ندارد؛ وزارت ورزش و جوانان. با توجه به فعالیت‌هایی که این وزارت‌خانه داشته بیشتر کار‌ها مربوط به ورزش است. چون واژه «جوانان» بیش از اندازه مبهم است.

تا چند سال پیش که رئیس سازمان تربیت بدنی رئیس فدراسیون‌های ورزشی را انتخاب می‌کرد، همه چیز طبق روال بود. رئیس سازمان، ریاست هم می‌کرد و قدرت اجرایی بالایی داشت. او می‌توانست افراد امین خود را بر سر هر رشته ورزشی بگذارد و کارش را انجام دهد. اما مشکل زمانی شروع شد که انتخاب روسای فدراسیون‌ها بر عهده مجمع گذاشته شد.

البته بیشتر الزام بین‌المللی بود. فیفا و کمیته بین المللی المپیک، کشورهای زیادی را به خاطر دخالت دولت در انتخاب‌ها و انتصاب‌ها محروم و جریمه کردند.

بنابراین وقتی شخصی رئیس سازمان تربیت بدنی یا وزیر ورزش می‌شد، با نظامی طرف بود که همه دستور‌ها را افراد دیگری از خارج ایران می‌دهند و او فقط باید خدمت کند.

وقتی با رئیس یکی از فدارسیون‌ها جلسه دارد نمی‌تواند در مورد اردو‌ها، مربی، هیئت اجرایی و سایر موارد دخالت کند. فقط می‌تواند برنامه بخواهد و اگر مشکلی مالی یا اداری برای انجام برنامه‌ها وجود دارد رفع کند. دست و پای هیچ وزیری اینطور بسته نیست.

اما مشکل اصلی ورزش کشور این است که هنوز هیچ وزیری راضی نشده در همین حد فعالیت کند. در مقابل این محدودیت‌ها به جای قبول موقعیت، میل بیشتری برای دخالت پیدا کرده‌اند.

از اخراج دادکان و تعلیق فوتبال ایران تا انتصاب «گزینه وزارت ورزش» به عنوان نائب رئیسی فدارسیون فوتبال و اخباری که هر روز در مورد جلسات پر از حرف و حدیث مجمع‌های فدراسیون‌های مختلف شنیده می‌شود.

در این مورد خاص فرق چندانی بین دولت‌های اصولگرا و اصلاح طلب و میانه رو نیست. تقریباً واکنش وزیر در همه دوره‌ها یکسان بوده.

برنامه «دوربین خبرساز» هم در دوران علی آبادی و عباسی از مجمع‌های مشکوک گزارش تهیه می‌کرد هم امروز که گودرزی وزیر ورزش است، این کار را می‌کند. کشمکش میان کفاشیان و وزیر ورزش از دوران علی آبادی تا به امروز است.

ما خوش‌بین هستیم و فرض می‌کنیم این همه، با حسن نیت و برای پیشرفت ورزش انجام می‌شود. اما راه خدمت کردن در وزارت ورزش این نیست. قطعاً بخش بزرگی از فعالیت‌های کفاشیان در این چند سال صرف برقراری رابطه مسالمت آمیز با وزیر شده. وقتی که می‌توانست صرف برنامه ریزی شود. البته در دفعات قبلی بیشتر موفق بود. چون به گفته خودش «حدود هشت ماه است که وزیر (گودرزی) با او قهر کرده».

مشکل ریشه‌ای اینجاست که هیچ یک از وزیرهای ورزش و جوانان قبول نکرده‌اند که حق تصمیم گیری را برای فدارسیون‌ها ندارند.

البته آن‌ها می‌دانند که نباید دستور‌ها را علنی کنند و به همین دلیل از افرادی مانند علیرضا اسدی استفاده می‌کنند. راه خدمت کردن در این وزارت‌خانه فقط نظارت و حمایت است.

دخالت چون مشروعیت قانونی ندارد در عمل شکست می‌خورد. به طور مثال تقریباً همه می‌دانیم که وزیر ورزش با حضور کارلوس کی‌روش موافق نیست. اینکه او گزینه خاصی در نظر دارد یا نه، اهمیتی ندارد. مهم این است که این گزینه هر کسی باشد، نمی‌تواند موفق باشد. چون نحوه ورودش مشروعیت نخواهد داشت.

البته اگر وزیر از نابسامانی‌ها در یک فدراسیون ناراضی باشد، حق دارد با برگزاری جلساتی این مشکلات را رفع کند، اما قهر کردن و قطع ارتباط میان خود و رئیس فدارسیون هیچ نتیجه‌ای جز ضرر و زیان برای ورزش نخواهد داشت. بنابراین وزیرهای ورزش کار سختی پیش رو دارند. باید رئیس باشند اما ریاست نکنند.