bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۴۹۲۱

داستان یک زندگی خارق‌العاده

این داستان خارق‌العادۀ روزنامه‌نگاری خارق‌العاده است. آنا کیپر یک لهستانی یهودی بود که به خاطر جنگ جهانی دوم مجبور به ترک اروپا شد و اولین زنی بود که به رییس یکی از دفاتر منطقه‌ای آژانس خبری فرانسه منصوب شد. گزارشگری که مسیر شغلیش، بازتاب دهندۀ تحولات قرن بیستم از اروپا تا آمریکای لاتین است.

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۴ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۴
این داستان خارق‌العادۀ روزنامه‌نگاری خارق‌العاده است. آنا کیپر یک لهستانی یهودی بود که به خاطر جنگ جهانی دوم مجبور به ترک اروپا شد و اولین زنی بود که به رییس یکی از دفاتر منطقه‌ای آژانس خبری فرانسه منصوب شد. گزارشگری که مسیر شغلیش، بازتاب دهندۀ تحولات قرن بیستم از اروپا تا آمریکای لاتین است.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
آنا کیپر، در دفترش در بوگوتا، دهۀ هفتاد
 
به گزارش فرادید به نقل از AFP، آنا کیپر در سال 1908 در ورشو متولد شد و اولین گام‌ها را برای خبرنگاری در سال 1931، در دفتر لهستان آژانس خبری هاواس (پدربزرگِ آژانس خبری فرانسه)، برداشت. او در آنجا معاون مائوریس نژره، رییس دفتر ورشو بود. مائوریس نژره، بعداً از اردوگاه مرگ بوشنوالد جان سالم به در برد و مابین سالهای 1947 تا 1954، رییس آژانس خبری فرانسه بود.
 
او وقتی که جنگ آغاز شد مجبور به فرار از کشور شد و ابتدا به اسکاندیناوی و سپس به فرانسه رفت. او در فرانسه در دفتر پاریسِ هاواس مشغول به کار شد و سپس همزمان با پیشروی نیروهای آلمان به همراه سایر نیروهای خبرگزاری به تورس، بوردو، و نهایتاً کلرمونت-فراند عقب نشینی کرد.
 
او بعداً نوشت: "آژانس هاواس بی‌نوا، یکی از قویترین‌های جهان، در بستر مرگ افتاده بود." در طول پنج سالی که فرانسه تحت اشغال نیروهای آلمان بود، اتاقهای خبر به تدریج از صداهای معترض پاکسازی شد. کیپر در اکتبر 1940، به خاطر مقاله‌ای که در آن شجاعت لندنی‌ها در برابر بمبارانهای هوایی را ستوده بود و آن را با مقاومت لهستانی‌ها در برابر نازی‌ها در 1939 مقایسه کرده بود، اخراج شد.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
آژانس خبری هاواس در پاریس، دهۀ سی
 
او اخراج خود را یک "افتخار بزرگ خبرنگاری" خواند، اما بیکار شدنش باعث شد که به عنوان خبرنگار یهودی‌ای که تحت حکومت یک دولت فرانسوی دست نشاندۀ نازی‌ها زندگی می‌کرد، امید چندانی نداشته باشد. به همین دلیل، آنا کیپر فرانسه را ترک گفت و به آمریکای لاتین رفت و به موج پناهندگان یهودی که اروپا را به مقصد دنیای جدید ترک می‌کردند پیوست. سفر او حدوداً یک سال به طول انجامید.
 
او سوار بر کشتی‌ای به نام آلسینا که بیش از حد ظرفیتش مسافر داشت، از مارسی رهسپار سنگال شد. کشی را در داکار توقیف کردند. او چندین ماه را در اردوگاهی در مراکش گذراند، تا اینکه موفق شد خود را به اسپانیا برساند و سوار بر یک کشتی دیگر شود. نام این کشتی "کپ هورن" بود و قرار بود از کادیز به آمریکای جنوبی برود.
 
اما هیچ یک از کشورهای آرژانتین، اروگوئه، و برزیل به این کشتی ارتش اسپانیا، که حدود 100 پناهجوی یهودی که اکثرشان لهستانی بودند را سوار بر خود داشت، اجازه ندادند مسافرانش را پیاده کند. از ورود آنان به ریو دو ژانیرو دو بار ممانعت شد. مسئولان برزیلی، برچسب "غیرقابل جذب" به مسافران این کشتی زده بودند و به آنها ویزای ورود نمی‌دادند.
 
11 ماه، 5 روز 
شرایط این پناهجویان بسیار ناامیدکننده بود، آنها می‌ترسیدند که به اروپا پس فرستاده شوند. اما در نهایت مسافران درماندۀ این کشتی توانستند در مستعمرۀ هلندی‌ها در کاراییب به نام "کوراکائو" وارد شوند.
 
کپ هورن در اواسط نوامبر در کوراکائو پهلو گرفت. پس از مدتی قرنطینه، آنا توانست در 20 دسامبر 1941، دقیقاً یازده ماه و پنج روز پس از ترک مارسی، ویزای ورود به کلمبیا را بگیرد. او در کتابی با عنوان "وقفۀ عجیب: دریافتهای از جنگ و تبعید" که در سال 1943 منتشر شد، شرح این سفر دراز را نوشته است.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
1945

او خیلی زود در بوگوتا راه بازگشت به خبرنگاری را پیدا کرد و برای رادیوها و روزنامه‌های آمریکایی و روزنامۀ لیبرال "ال تی‌یِمپو" کار می‌کرد. او شدیداً به مردم شناسی علاقمند شد و و سعی می‌کرد با بومیان منطقه تماس برقرار کند. در عرض چند سال، او در میان خبرنگاران، روشنفکران و هنرمندان بوگوتا اسم و رسمی پیدا کرد و به "دونا آنا" معروف شد.
 
بازگشایی دفتری به خرج خودش 
پس از رهایی فرانسه از نیروهای نازی، آنا کیپر به فرانسه بازگشت و به عنوان کسی که به هشت زبان صحبت می‌کرد، یک سال را در سرویس رصد آژانس خبری فرانسه گذراند. در سال 1945، او به جامعۀ "آمِریکانیست‌ها" که یک موسسۀ پاریسی برای مطالعۀ جوامع بومی آمریکا بود، پیوست. چهره‌های تاثیرگذاری همچون کلاود لوی-استراس در این گروه حضور داشتند. او مقاله‌ای در مورد قبایل سرخپوست چیبچا، و افسانۀ ال دورادو نوشت. اما خیلی زود دلش برای آمریکای لاتین تنگ شد.
 
او ابتدا سعی کرد تا رییس سابقش در ورشو را راضی به افتتاح دفتری در بوگوتا کند. آژانس خبری فرانسه که در 1944 تازه دوباره داشت پا می‌گرفت، کارهای مهمتری از پوشش اخبار کلمبیا داشت. اما او از پا ننشست. او به بوگوتا برگشت و با خرج خودش یک دفتر راه انداخت، و در دو سال ابتدا به عنوان خبرنگار مستقل برای آژانس خبری فرانسه گزارش تهیه می‌کرد.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
یکی از اتاق خبرهای AFP در پاریس، 1946

ریشه‌های لهستانیش بارها برایش دردسرساز شد. یکی از سفرای لهستان در آمریکای لاتین او را متهم کرد که مامور دولت در تبعید لهستان است و یکی از وابسته‌های سفارت فرانسه به دنبال بدنام کردن او بود و او را "کم و بیش لهستانی، و مردمشناسی کم مایه ...و شخصی که اخلاقیاتش شدید زیر سوال است" خواند.
 
سفارت فرانسه در مورد او تحقیق کرد و به این نتیجه رسید که او یک ناظر سیاسی بی‌طرف، حتی در مسائل لهستان، است. اردواردو مکنزی، خبرنگار کلمبیایی، اسناد این تحقیق را در وزارت خارجۀ فرانسه پیدا کرده بود.
 
در این گزارش آمده بود: "او در انجام وظیفه‌اش در بوگوتا عال عمل می‌کند." وابستۀ سفارت برکنار شد.
 
تحولاتِ بازار جهانی خبر 
پس از پایان جنگ، آژانس خبری فرانسه تنها سه دفتر در کل آمریکای لاتین داشت: در آرژانتین، برزیل و شیلی. باسیل تسلین در کتابی دربارۀ آن زمان نوشته است: "هیچ چیز. هیچ کس در هیچ جایی کاری نمی‌کرد به جز یک گزارشگر سابق هاواس که اهل ورشو بود و در کلمبیا کارها را انجام می‌داد." تسلین عضوی از گروه هشت نفرۀ خبرنگارانی بود که در 20 آگوست 1944، اسلحه به دست ساختمان تاریخی هاواس را به تصرف خود درآوردند.
 
از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم، بازار خبر جهان میان سه غول قسمت شده بود: رویترز، هاواس و ولف. دوران پس از جنگ اما با تحولات بزرگی همراه بود. غولها ناگهان شاهد ظهور رقبایی سرسخت از ایالات متحده بودند: آسوشیتدپرس و یونایتدپرس.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
گزارشی که آنا کیپر از حمله به رهبر لیبرالها در بوگوتا تلگرام کرده
 
اما برای آژانس خبری فرانسه تازه، با بازگشت به آمریکای لاتین زمان پیشروی فرا رسیده بود. آنا کیپر در سال 1946، به رییس دفتری آژانس خبری فرانسه در بوگوتا منصوب شد و به اولین زنی بدل شد که رییس یکی از دفاتر این آژانس می‌شد. پس از او گابریل لاکومب در ریو، رابرت کتز در مکزیک و بعدتر آلبرت بران در لیما، ژان مال دو ترونژ در کاراراکاس، و میشل ایریارت در بوینوس آیرس و سانتیاگو هم از طرف آژانس در آمریکای لاتین مستقر شدند.
 
تایپ کردن در حال سرمستی 
آنا، ستون تسخیر آمریکای لاتین توسط آژانس خبری فرانسه بود. باسیل تسلین در بولتن ژانویۀ 1947 آژانس خبری فرانسه نوشته است: "برای هشت، 12، 16 ساعت در دفترش ورجه و وورجه می‌کرد، روزی 20، 25 هزار کلمه از نسخۀ خبری پاریس را ترجمه می‌کرد. در حالتی سرمستانه تایپ می‌کرد و دوباره تایپ می‌کرد و تلفن را تعمیر می‌کرد و میان همۀ اینها وقت خالی می‌کرد تا به روسای روزنامه‌های محلی سر بزند."
 
تمام آنچه که او را سرپا نگه می‌داشت "نیکوتین سیگارهایی بود که پشت سر هم روشن می‌کرد و کافئین قهوه‌هایی بود که هر ساعت می‌نوشید، نوعی قهوه که کلمبیایی‌ها به آن "تینتوس" می‌گویند."
 
در آن زمان، دفتر آژانس فرانسه در محلۀ کارگرنشین در پایین شهر بوگوتا واقع بود.خبرنگاران جوانی که بعداً به نامهای بزرگ عرصۀ خبر در کلمبیا بدل شدند، از زمان جنگ به دفتر دودگرفته می‌آمدد تا آخرین اخبار اروپا را بشنوند و راجعش صحبت کنند.
 
آژانس خبری فرانسه به دنبال آن بود تا به مشتریانش در منطقه نشان دهد که هویتی اروپایی و لاتینی دارد و خود را به عنوان جایگزینی برای رسانه‌های خبری انگلیسی-آمریکایی مطرح کند. در آن روزها، خبرها با استفاده از رادیو از طریق کدِ مورس به دفتر می‌رسد. هر آیتمی به اسپانیایی ترجمه می‌شد و سپس از طریق پیک به دو روزنامۀ اصلی شهر، یعنی ال‌تی‌یِمپو و ال سیگلو برسانند. روزنامه‌ها چندبار در روز چاپ می‌شدند و رقابتی همیشگی میان آژانس‌های خبری وجود داشت تا اقلام خبریشان را قبل از آنکه روزنامه زیر چاپ برود به آن برسانند.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
تمرین شبه‌نظامیان فارک در کوهستانهای کلمبیا، دهۀ شصت
 
آنا کیپر شاهد لحظه‌ای مهم در تاریخ کلمبیا بود. در نهم آوریل 1948، بوگوتا میزبان نهمین کنفرانس پان‌آمریکن بود که خورخه الیسر گایتان، رهبر حزب لیبرال و کاندیدای امیدوار ریاست جمهوری، در خیابان هدف گلوگه قرار گرفت و کشته شد.
 
فردی که متهم به شلیک به او بود، خوان روا سیرا نام داشت و در همان صحنۀ قتل توسط مردم کشته شد و بدین ترتیب انگیزه‌اش هرگز مشخص نشد. اگرچه ماریانو اوسپینا پرز، رییس جمهور محافظه‌کارِ وقت، این ترور را به گردن حزب کمونیست انداخت، اما راز این قتل از نقاط تاریک تاریخ باقی ماند.
 
در ساعتهای بعد از این اتفاق، هواداران این رهبر کاریزماتیک، از خشم قیام کردند و به نهادهای دولتی هجوم بردند و ساختمانهای عمومی را به آتش کشیدند. خشونت گسترش یافت و لیبرالها را مقابل محافظه‌کاران قرار داد. در پی این اتفاقات مقررات منع رفع و آمد و حکومت نظامی برقرار شد. نظم پس از چندین روز دوباره به دست ارتش برقرار شد.
 
ال‌تی‌یِمپو تیتر زد: "بوگوتا نیمه ویران است". بر اساس آماری که آژانس خبری فرانسه در21 آوریل منتشر کرد، ناآرامی‌ها به کشته شدن حدود 1500 تن و مجروح شدن حدود 3000 تن انجامیده بود.
 
زخمی که "بوگوتازو" برجای گذاشت 
یک دانشجوی کوبایی نیز در خیابان‌های بوگوتا، شاهد این اتفاقات بود: فیدل کاسترو، که به همراه گروهی از فعالان سیاسی به این شهر آمده بود تا علیه ریاست آمریکا بر کنفرانس پان‌آمریکن اعتراض کند. کاسترو بعدها حضور در ناآرامی‌ها را پذیرفت، اما هرگونه نقشی در کشتار را رد کرد.
 
این اتفاق مرگبار که در کلمبیا به "بوگوتارو" معروف است، به دورانی طولانی از درگیری میان لیبرال‌ها و محافظه‌کارها دامن زد که تا اواسط دهۀ 50 میلادی ادامه داشت. خشونت به مناطق روستایی گسترش یافت، قیام های کشاورزان تخم جنبش‌های شبه‌نظامی مارکسیستی‌ای نظیر "فارک" و "ارتش آزادی بخش ملی" را کاشت.
 
چند سال بعد، آنا در دشتهای شرق کلمبیا در نزدیکی مرز ونزوئلا شاهد تسلیم گوادالوپ سالسیدو، رهبر شبه‌نظامیان، بود. او در مقاله‌ای که در سال 1953 برای ال‌تی‌یِمپو نوشت، آن را "صحنه‌ای که فراموش کردنش غیرممکن است" توصیف کرده بود.
 
"من ارتشی از یاغیان را دیدم که انواع تفنگها را در دست داشتند، که برخیشان متعلق به قرن پیش بودند، و انواع لباسها را به تن داشتند. بعضی پیراهن به تن نداشتند و بعضی کفش به پا، تقریباً همۀشان دندان افتاده داشتند. سلام نظامی می‌دادند، سلاحشان را زمین می‌گذاشتند و از ژنرال دوارت بلوم، فرمانده نیروهای مسلح کمبیا، امان می‌گرفتند."
 
او به عنوان تنها خبرنگار بین‌المللی حاضر در این واقعه در عکسی در کنار رهبر نظامیان حضور دارد. زنی زیبا با صورتی استخوانی و موهای کوتاه.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
آنا کیپر در کنار گوادالوپ سالسیدو، رهبر شبه‌نظامیان، 1953
 
آنا، همواره شخصی دقیق بود. تکه‌ها را از اسناد و روایتهایی که حاصل سالها کارش بود را کنار هم می‌چید تا مطلبش را بنویسد. وقتی که او در سال 1941 وارد کلمبیا شد، حضورش در کلمبیا را تنها "وقفۀ عجیبی" در زندگیش در اروپا می‌دانست. او قسم خورده بود که به لهستان بازگردد. او در کتابی راجع به تبعیدش نوشته است: "تنها یک هدف داشتم: اینکه ورشو، محل تولدم را، یک بار دیگر ببینم." او دیگر هرگز به لهستان بازنگشت.
 
او پس از بازنشستگی، در خانه‌ای در سوبا در نزدیکی بوگوتا، در میان درختان قهوه باغچه‌اش و آنتیک‌جاتی که با خود آورده بود، زندگی می‌کرد. او در 28 مارس 1989 در سن 81 سالگی در کلمبیا درگذشت.

آنا کیپر؛ زندگی خارق‌العادۀ خبرنگاری خارق‌العاده
انعکاس درگذشت آنا کیپر در مطبوعات کلمبیا، مارس 1989
ناشناس
Iraq
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
کلا یهودی ها به دو چیز خیلی علاقه نشون میدن
1-رسانه
2-نمادگرایی
اگر ما هم نصف یهودی ها در بخش رسانه کار میکردیم الان گردشگری ما اینجوری نبود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
چه چیزیش خارق العاده بود؟ چون طرف یهودی بوده؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
شاید دیگر عصر قهرمانان گذشته باشدویا شاید بشود گفت قهرمانی تقسیم شده وبواسطه رسانه های مناسب هرکسی ازآن سهمی می بردوبا دست به دست کردن اخبارواطلاعات، رسالت بسیارسخت خبرنگاران قهرمان گذشته را گروهی آنهم بدون آوارگی به دوردنیا انجام می دهند، وتجسم نمایید سختی وآوارگی ها وخطرات خبرنگاری درمیادین جنگ ورفتن دردل مناطق مخاطره آمیز برای خبرنگاری آنهم دربیش از 60 سال قبل ،وآنهم برای یک زن که این نشانگر ازجان گذشتگی ودرعین حال درایت این زن بزرگوار بوده وباید به اواحترام گذاشت، وتوجه داشت که شاید تاریخ بنوعی تکرارتکرارها می باشد وآوارگی یهودیان درکشتی برروی دریاها بنوعی امروز وجدان بشریت رادوباره بیدارکند، وببیند که هنوز هم انسان هایی بی پناه برروی دریاها آواره اند، وبرخی نیز درگورهای دسته جمعی دردل جنگل ها به خاک سپرده می شوند وچرا وچرا؟؟؟؟؟.
انتشار یافته: ۳
bato-adv
bato-adv
bato-adv