bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۵۳۰۳
مثبت و منفی حراج تهران

همه چیز زیر سر پدرخوانده است!

چهارمین دوره حراج تهران برگزار شد. تابلوی سهراب سپهری با قیمت ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رکورد همه حراج های تاریخ ایران را زد و فروش کل به ۲۱ میلیارد و ۴۰ میلیون تومان رسید. با آنکه چهار سال از آغاز این حراجی ها در ایران می گذرد اما هنوز مخالفان و موافقانی دارد که با بالا رفتن رقم های فروش و مبادله صدای اعتراضشان بلند می شود.

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
فرارو- چهارمین دوره حراج تهران برگزار شد. تابلوی سهراب سپهری با قیمت ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رکورد همه حراج های تاریخ ایران را زد و فروش کل به ۲۱ میلیارد و ۴۰ میلیون تومان رسید. با آنکه چهار سال از آغاز این حراجی ها در ایران می گذرد اما هنوز مخالفان و موافقانی دارد که با بالا رفتن رقم های فروش و مبادله صدای اعتراضشان بلند می شود. موافقان به خاطر ایجاد گردش مالی در بازارهای هنرهای تجسمی موافق حراج هستند و مخالفان هم به دلایل ارزش گذاری بر روی آثار هنری، مافیا بازی و رویکردهای ایدئولوژیکی مخالفند.

مثبت و منفی حراج آثار هنری

«حراج تهران» از کجا آغاز شد؟
در اوایل سال 85 اعلام شد که قرار است بنگاه تجارت و خانه حراج آثار هنری کریستیز که شهرتی جهانی دارد به ایران بیاید و دفتری تاسیس کند. با آنکه این اتفاق نیافتاد اما توجه هنرمندان و همچنین سرمایه گذاران آثار هنری بیشتر به پدیده فروش آثار تجسمی در بازارهای جهانی جلب شد. 

موسسه کریستیز مجبور شد تا دفتر خود را در دبی دایر کند. عمده ترین دلایلش هم ضعف های تکنیکی برای مبادلات بانکی و گمرکی بین ایران و جهان بود. در ایران تسهیلات کافی برای خرید، پرداخت پول و خروج کالا برای خارجی ها فراهم نبود. پس دبی که به اندازه لازم هم به ایران نزدیک بود بهترین گزینه بود. 

آنان ارتباط خود را با ایران حفظ کردند. در حراج هایشان سهم ایرانی ها از حیث تعداد آثار که نسبت آن تقریبا برابر با مجموع سهم کل کشورهای عربی و ترکیه است، حفظ شد. کارهای فرهاد مشیری، محمد احصایی، بهمن محصص و...در این حراج ها با قیمت های خوبی به فروش رسیدند. پس از درخشش این آثار در دبی، بارها این سوال به وجود آمد که چرا این پول ها به ایران نمی آیند؟ همین سوال باعث شد تا مسئولان هنری پیش از گذشته جالی خالی این اتفاق را در اقتصاد هنرهای تجسمی حس کنند.
 
در این زمان علیرضا سمیع آذر که پیش از این به مدت 8 سال ریاست موزه هنرهای معاصر تهران را بر عهده داشت پیش قدم شد تا به توصیه تعدادی از مجموعه داران،‌گالری داران و فعالان هنری «حراج تهران» را برپا کند. آنان معتقد بودند که دیگر شرایط داخل کشور برای برگزاری حراجی مشابه حراج های بین المللی مهیا شده است. سمیع آذر هم به عنوان کارشناس آثار هنری خاورمیانه با مؤسسه کریستیز همکاری داشت و همین اتفاق او را به گزینه خوبی برای این کار تبدیل می کرد.
 
این افراد معتقد بودند که باید بیش تر به بازار هنر توجه کنند. به گفته آنان به مدد همین حراجی های بزرگ و معتبری که حال تعدادشان به دو بار در سال هم رسیده است، چرخه اقتصادی هنر به خصوص هنرهای تجسمی در وضعیت خوبی قرار می گیرد. حال بسیاری از سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در بازار هنر روی آورده اند. حتی اعلام شده که برخی بانک های فرانسه هم به جای پشتوانه طلا آثار هنری را پشتوانه خود کرده اند. تمام این گفته ها موجب شد تا حراج تهران کار خود را آغاز کند.
 
سمیع آذر در این باره گفت: «برای هر اقدامی برای توسعه هنر نیازمند هزینه‌های قابل توجهی هستیم و دولت اعتباراتش محدود است. بنابراین باید از خود هنر، هزینه‌های معرفی و توسعه آن تامین شود تا به خودکفایی برسد و این اتفاق نمی‌افتد مگر این‌که به یک اقتصاد پویا برسد. مفهوم اقتصاد پویا سرانجام به این نقطه می‌رسد که قیمت آثار هنری باید افزایش یابد. وقتی قیمت‌ها نازل است حرف زدن از اقتصاد هنر بی‌معناست. چون هنر تیراژ وسیعی ندارد، ولی می‌تواند با قیمت قابل توجه و پایدار برای خودش ارزش اقتصادی پیدا کند. من فکر ‌کردم تلاش‌ها باید به سمتی برود که خلاقیت و آفرینش هنرمند قیمت پیدا کند تا اقتصاد هنر قوام یابد و شرایط بهتری برای آموزش و گسترش هنر، معرفی آن و استحکام تئوریک و جنبه‌های نظری آن مهیا شود.»

«حراج تهران» بر اساس فرمت بین المللی برگزاری حراج های هنری برگزار شد. یعنی حتی شکل معرفی آثار و کاتالوگ،‌ نحوه دعوت،‌ مراسم حاشیه حراج و افتتاح نمایشگاه و کل رویداد دقیقاً مطابق با حراج های مهم دنیا و با رعایت استانداردهای جهانی آن در معرفی، تبلیغ و مزایده آثار برگزار شد. مثلا برپایى حراج در یك مكان بى طرف (هتل پارسیان آزادى )، برپایى سه روزه نمایشگاه پیش از حراج و ارائه شایسته آثار روى دیوار، یك كاتالوگ نفیس، برنامه ریزى بلند مدت و جلسات مستمر براى بازاریابى آثار و ...
 
«حراج تهران» هم مثل هر حراجى دیگرى برای هر اثرى دو برآورد کمینه (حداقلى و پایه) و بیشینه (حداكثرى) تعیین مى كند كه در كاتالوگ به اطلاع عموم رسیده و مزایده و مسابقه براى خرید هر اثر معمولا از رقمی پایین تر از برآورد اولیه آغاز و هر بار كه متقاضى شماره اش را بالا مى برد، با نسبتی مشخص به قیمت پیشنهادی اثر افزوده می شود.

مثبت و منفی حراج آثار هنری

موافقان و مخالفان 
برپایی این اتفاق موافقان و مخالفانی را به همراه داشت. عده ای این اتفاق را مثبت قلمداد کردند؛ یعنی تشکیل بازاری برای آثار هنری. به عقیده آنان سمیع آذر با پشتوانه دانش آکادمیک و شناخت مناسب از مارکت‌های دنیا و اقتصاد هنر، کم‌کم جایگاه واقعی هنر ایران را معرفی می‌ کند. عده ای هم او  را پدرخوانده هنرهای تجسمی نامیدند و از وجود مافیای هنری صحبت کردند. یعنی اگر کسی با او و جمع گالری دار هایش باشد موفق است و اثرش میلیاردی فروش می رود و اگر نباشد موفق نخواهد بود.

اما یکی دیگر از از انتقادها بحث کالایی شدن آثار هنری بود. به گفته منتقدان در این‌جا اثر هنری به خاطر ارزش مصرفی و زیباشناختی آن خریداری نمی‌شود بلکه ارزش مبادله‌ی آن و خرید آن به قصد فروش بعدی اهمیت یافته است. 

مثلا در این حراج ها بانک های خصوصی در کنار سرمایه گذاران شخصی قرار گرفتند و گران ترین آثار حراجی ها را خریدند. وقتی در دومین حراج تهران نقاشی سهراب سپهری به ارزش 700 میلیون تومان از طریق یکی از نهادهای بزرگ مالی خریداری شد، انتقادها هم شدت گرفت. بانک پاسارگاد رسماً اعلام کرد که آثار هنری را به قصد بهره‌مندی از ارزش افزوده مالی آن و فروش به قیمت بالاتر خریداری می‌کند. منتقدان این سوال را مطرح کردند که خود سپهری چه جهان‌بینی‌ای داشته است که اثر هنری او را در بازارهای سوداگری مالی خریدوفروش می‌کنند؟

پرویز صداقت پژوهشگر اقتصادی در نشست کالایی شدن هنر گفت: «بحث در این‌جا این نیست که هنرمند باید زندگی فقیرانه داشته باشد، بلکه مسئله این است که این سازوکارها هنر را از ذات خود جدا می‌کند و آن را به ابزاری بدل می‌کند برای سوداگری مالی. هنر میراث مشترک بشری است. خرید و فروش آثار هنری به قصد کسب سود از طریق سوداگری مالی چیزی نیست به جز شکل جدیدی از انباشت سرمایه از طریق سلب مالکیت از مردم. اثر هنری نباید بازیچه‌ی سرمایه‌های مالی برای کسب سود باشد.»

یا یکی دیگر از نقدهایی که به برپایی این حراج وارد شد آن بود که به مرور به علت استقبال سرمایه گذاران از برخی آثار خاص آثار هنرمندان هم به سمت تولید انبوه و همچنین مطابق با سلیقه سرمایه گذار می رود که همین باعث می شود که از آن روحیه ناب هنری دور شود. 

آیدین آغداشلو در نشست بررسی تاثیر حراج‌های بین‌المللی آثار هنری و تاثیر آن بر هنرمندان ایرانی در پاسخ به این انتقاد گفت: «اقتصاد هنر به لحظه‌ای برمی‌گردد که هنر تبدیل به کالا شده است. این بحث در زمانی ایجاد می‌شود که یک اثر هنری از چهارچوب شخصی هنرمند خارج شده و به جامعه سپرده می‌شود، در اینجا دیگر برخورد با هنر به مثابه‌ی کالا است. اصولآ فرستادن اثر هنری به جامعه، برای فروش آن را تبدیل به کالا می‌کند وقتی ما در مورد کالای هنری صحبت می‌کنیم، باید بپذیریم که قوانین بازار بر کالا هم وجود دارد. بحث اقتصاد هنر ربط زیادی به دیدگاه‌های هنری ندارد و مربوط به قوانین بازار است.»

 او بر این نکته تاکید کرد که استفاده از کلمه‌ی کالا به معنی بی‌ارزش بودن آن نیست بلکه این کالا بسیار باارزش است.

البته آغداشلو نیز از زیر سوال رفتن کیفیت این کالاهای هنری هم انتقاد کرد و گفت: «در چند سال اخیر در بخش نقاشی خط، به دلیل استقبال خریداران از این گونه آثار، افراد بسیار زیادی شروع به خلق این گونه آثار با تیراژ بسیار بالا کرده‌اند. همین مساله باعث شده هنرمندان واقعی نقاشی خط هم به مشکل برخورده‌اند. اینجا باز هم همان بحث اقتصاد هنر پیش می‌آید، اما باید مسئولیت آثار ارائه شده را هم بر عهده بگیریم. در کارخانه‌ها، بخشی به اسم کنترل کیفیت وجود دارد که پس از ساخته شدن محصولات آن کارخانه، آن‌ها را تست می‌کنند که مشکلی نداشته باشند. بخش کنترل کیفیت در هنر، منتقدان واقعی هستند. متاسفانه ما این بخش کنترل کیفیت را به شکل درست آن نداریم تا آثار هنری خلق شده را مورد بررسی قرار دهند.»

مثبت و منفی حراج آثار هنری

سمیع آذر اما باز بحث تجارت و تقویت بازار هنری را به میان آورد و گفت: «این یک واقعیت است که از طریق مارکت هنر علائق برخی افراد متمول و مجموعه داران  روی آفرینش های هنری هنرمندان تأثیر می گذارد و آنها را به خلق آثار مورد علاقه شان ترغیب می کنند. اما هیچ زور و تحمیلی در میان نیست. در یک نگاه ساده برخی آثاری را خلق می کنند که فروش خوبی دارد، اما منتقدین آثارشان را نمی پسندند. برخی هم علاقه مند نیستند و اعتبار نامشان و یا نظر منتقدین برایشان اهمیت بیشتری دارد و به این ترتیب از مزایای مارکت هنر چشم پوشی می کنند و در مسیری که درآمد کمتری دارد اما متضمن اعتبارشان در جامعه هنریست، گام برمی دارند. این انتخابی شخصی است که در عرصه های دیگری غیر از هنر هم دیده می شود. افراد می توانند از بین ارزش هایی که والایی فرهنگی دارد یا آنچه مزیت تجاری دارد یکی را انتخاب کنند و البته همه دوست دارند راهی که متضمن هردو باشد را در پیش بگیرند.»

به گفته او آثار در حال سپری کردن مسیری برای پذیرفته شدن در حراج های بین المللی و معتبر هستند. هر چه هنر ایران بیشتر در سطح بین الملل حضور یابد، بهتر می تواند در گسترش و معرفی فرهنگ ایرانی و ترویج جهانی ارزش های زیباشناختی آن نقش یک سفیر را ایفا کند. بهترین فرصت برای هنرمندان اما به عنوان گامی در تسهیل حضور هنر ایران در دنیا لازم است در داخل کشور هم این هنر ارزش خود را پیدا کند، چون بسیاری از خریداران آثار هنری ایران در خارج از کشور، ایرانی ها و یا افراد مرتبط با ایران هستند. اگر کسانی احساس کنند هنر ایران در داخل مرزهای خود خریدار چندانی ندارد، شاید در سطح بین المللی انگیزه چندانی برای بدست آوردن آن وجود نداشته باشد. بنابراین مارکت هنر داخل می تواند برای متقاضیان بین المللی هنر ایران اطمینان بخش باشد.

مثبت و منفی حراج آثار هنری

مسیر رسیدن به حراج
یکی از اصلی ترین مشکلاتی که بر سر رسیدن به این حراج های میلیونی مطرح شده است این است که هنرمندان حاضر در این حراج چگونه انتخاب می شوند؟

مسئولان مسیر را این گونه مشخص کردند: کشف هنرمند در گالری ها صورت میگیرد. یعنی هنرمندان تازه وارد نمی توانند میانبر بزنند و به حراجی بیایند. حراج در واقع نقطه نهایی معرفی هنرمند قرار دارد نه آغاز آن. ممکن است هنرمندان جوان و گمنام بتوانند وارد حراج شوند و تصادفا هم فروش خوبی داشته باشند اما این اتفاق به معنای فروش خوب آثارشان در گالری ها نیست.

 به گفته برگزار کنندگان حراج احتمالا بازار هنر آنها قبل از شکل گیری به بن بست هم می رسد. زیرا اگر در نمایشگاه بعدی موفق به فروش خوب آثارشان نشوند، ارقام فروخته شده در حراج صوری تصور خواهد شد و بدین ترتیب شانس موفقیت هنرمند در نطفه خفه می شود، حتی اگر فروش خوبی هم داشته باشد.

اما اگر اثر یک هنرمند در حراج فروش نرود، نقطه پایان مارکت اوست، در حالی که اگر آثار او در گالری‌ها فروش نرود، همیشه شانس دیگری برای فروش آثارش در نمایشگاه‌های بعدی وجود دارد.

به این ترتیب آثار هنری یک هنرمند ابتدا در گالری های مختلف در نمایشگاه های گروهی و انفردای ارائه می شود و بعد از آن که در بازار شناخته شد به حراج راه پیدا می کند. زیرا بنا به گفته برگزارکنندگان اثر هنرمند باید مشتریان زیادی داشته باشد تا در یک حراج به مزایده بپردازند.

به گفته آنان یکی دیگر از وظایف حراج تهران هم آن است که هنرمندن مهم و معتبری را که به طور معمول در بازار هنر شناخته نشدند را به مجموعه داران معرفی کند. نخستین نسل از هنرمندان مدرنیست ایران چون جواد حمیدی، احمد اسفندیاری، محمود جوادی پور و ... از آن جمله بودند که نه تنها در حراج های خارجی حضور نداشتند، بلکه در داخل کشور هم کمتر نامی از آنها به میان می آمد. آنها هنرمندان نوگرای دهه 30 و 40 بودند که پیشتر در مارکت هنر نامی از آنها نبود و پس از معرفی در حراج تهران با استقبال مجموعه داران هم رو به رو شد.

پس از فروش آثار درصدی که به حراج اختصاص پیدا می کند که بستگی به قیمت هر اثر دارد که به طور میانگین 15 درصد است. میزان درآمد گالری ها هم به توافق میان گالری و هنرمندان باز می گردد.

مثبت و منفی حراج آثار هنری

«حراج تهران» تا به امروز چهار بار برگزار شده است. با ارزش تر کردن سرمایه در زمان خود و بازدهی آثار هنری باعث شده تا روز به روز به تعداد سرمایه گذاران این حوزه هم افزود شود. پیش از این بانک های خصوصی و یا مجموعه داران بزرگ آثار هنری در این حراج حاضر می شدند اما حال هنرمندان و بازيكنان ورزشي هم به سرمایه گذاران جدید این حراجی اضافه شده اند. 

نخستين «حراج تهران» كار خود را با فروش 2 ميليارد و 150 ميليون تومان پايان داد و در دور دوم و سوم هم به ترتيب با اعداد 6 ميليارد و 545 ميليون تومان، و 13 ميليارد توماني پايان داد تا توجه‌ها به حراج چهارم بيش از پيش جلب شود. چهارمین دوره «حراج تهران» هم با 21 ميليارد و 400 ميليون تومان چكش خورد.

در ایران سپهری رکورددار بالاترین قیمت است اما در خارج از کشور پرویز تناولی و بعد از او حسین زنده رودی و محمد احصایی بالاترین رکورد را دارند.
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
فکر می کنم اولین حسی که با خوندن این مطلب به آدم دست می ده حس تناقضه از یک طرف بابت ارزش نهادن به هنر و هنرمند و رسیدن این دو به جایگاهشان خوشحال میشی و از آنجایی که هر زمان پای پول درشت در میان باشه سر وکله فساد هم آنجا پیدا میشه باعث میشه این حس خوشحالیت زیاد عمیق نباشه
در ضمن مطلبی که باعث میشه که اکثریت جامعه نسبت به چنین اتفاقاتی موضع گیری داشته باشند اینه که اختلاف طبقاتی در جامعه ما بسیار زننده به چشم می خوره و همین قضیه باعث شده که با شنیدن یک سری ارقام بزرگ افراد با فرض داشتن آن در زندگی خود یا اطرافیان شان از هزینه آن پول در آن موضوع انتقاد می کنند
صدرا
United States of America
۱۵:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
اگر هنوز هم انتظار داریم هنرمند گرسنه باشد و رنج بکشد و برای زنده ماندنش مدیحه بسراید و صله بستاند، در قرن اشتباهی زندگی می‌کنیم. هنرمندان امروزی نیاز به بازاری دارند تا بتوانند از منابع مالی حکومتی مستقل بمانند.
نگهداشتن اثر اصیل هنری در خانه مایه تفاخر باشد بهتر است یا خروج ارز برای واردات اتوموبیل گرانقیمت؟ ثروتمند ایرانی هم باید یاد بگیرد بخشی از دارایی‌اش را به چرخه اقتصاد فرهنگ و هنر وارد کند.
دردناک اینجاست که کل فروش این حراجی فقط هفت میلیون دلار بوده، یعنی یک چهلم تابلوی ورق بازان سزان! یک بیستم تابلوی شماره پنج جکسون پولاک!، که هنوز برای هنر ایران رقم بسیار اندکی است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
ما توی بحبحه گرونی هستیم بعد در همین حین بعضیا تابلوها رو تو حراج میخرن با قیمت میلیاردی

واقعا بعضیا چطوری انقدر پولدار شدن؟؟ نمیشه رمز موفقیتشونو بدونیم؟؟
ناشناس
United States of America
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
درود ! نیازمندان را دریابید !
ناشناس
Armenia
۱۸:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۱
جالبه که هیچ وقت از افراد به نامی چون محمد ابراهمیم جعفری، مهدی حسینی، محمد حسین زابحی و دیگر افرادی که مانند ایشان در ایران موی خود را در هنر سفید کردند کاری در این حراجی ها ارایه نمی شود.

من شنیدم چون عضو باند مافیا نیستند راه شون نمی دن. این درسته؟
انتشار یافته: ۷
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۱
دمش گرم مافياي هنر و هنر مافيايي و هنر سهامي خاص با نامهاي تکراري و ويژه.
وحید
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۱
گزارش خیلی خوبی بود. ممنون.
bato-adv
bato-adv
bato-adv