bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۷۶۲۹

دوره‌های تاریخی مغرب‌زمین

دکتر عبایی

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۸ - ۰۱ تير ۱۳۹۴
مطلب دریافتی_-  تمدن مغرب‌زمین را به سه دوره تقسیم می‌کنند که دورة اخیر آن رنسانس نام دارد. در دورة رنسانس، تفکر غالب موجود در این دوره، گسترش می‌یابد و به بسیاری از فرهنگ‌های دیگر سرایت پیدا می‌کند. یادداشت پیش رو، بخشی از سخنرانی دکتر عبایی است که به تقسیم‌بندی دوره‌های تمدن غرب و معرفی رنسانس می‌پردازد.
کلمات کلیدی: رنسانس، قرون وسطی، تمدن غرب، دورة یونانی- رومی، ویل دورانت، تاریخ تمدن، کنستانتین کبیر، اومانیسم، عبایی
دوره‌های تاریخی تمدن غرب و گسترة رنسانس!
تاریخ تمدن مغرب زمین به سه دوره تقسیم شده است. دورة کهن یا دورة یونانی- رومی، قرون میانه یا قرون وسطی و عصر جدید.

در واقع هفتصد سال پیش از میلاد را قرون کهن یا یونانی- رومی نامیده‌اند. این تقسیم‌بندی از «ویل دورانت»آغاز می‌شود. وی در کتاب «تاریخ تمدن»این تقسیم‌بندی را به کار گرفته و پس از او بسیاری از متفکران و فرهنگ‌پژوهان، همین تقسیم‌بندی را قبول کردند و بر اساس همین تقسیم‌بندی، تاریخ مغرب زمین را تحلیل نمودند.

تقریباً پس از صد سال از طلوع مسیحیت در خاورمیانه، امپراتور بزرگ روم، «کنستانتین کبیر» به دین مسیحیت درآمد و پس از یکی دو قرن، مسیحیت دین رسمی و پذیرفته شدة کلیة ممالک اروپایی شد.

این دوره را از آن جهت که بین عصر کهن یونانی و عصر جدیدِ پس از رنسانس قرار گرفته است،«قرون وسطی» نامیدند.

قرون وسطی تقریباً چهارده قرن به طول انجامید که عمر نسبتاً طولانی هم داشته است. از ویژگی‌های اصلی و خاص این دوران، نظامِ زندگی فئودالی، نظام سیاسیِ پادشاهی و نظام دینی مسیحی است که بر اساس سنت‌های کلیسایی اداره می‌شد.

در پایان قرون وسطی، اتفاق‌هایی در اروپا افتاد که منجر به تغییر و تحول فرهنگی، فلسفی، اجتماعی و هنری شد که به آن دورۀ «رنسانس» گفته می‌شود. در دایره‌المعارف، رنسانس به زبان فرانسه، به معنی «تولد دوباره، نوزایی و حیات مجدد» است.

حادثۀ رنسانس علاوه بر آن که در وضع زندگی مردم اروپای آن دوره تغییرات کلی و بنیادین به وجود آورد، به تدریج نوعی سبک زندگی ارائه کرد که امروزه در همه جای جهان مشاهده می‌شود.

در خاورمیانه، ایران، کشورهای آسیایی و خاور دور، ژاپن، چین، آمریکای شمالی،آمریکای جنوبی، آفریقا و حتی در غرب کشورهای اسلامی، این تغییرات را می‌توان مشاهده کرد.

تغییرات به وجود آمده از نظر روحیة تمدنی، محصول همان حادثة بزرگ رنسانس است که بسیار اهمیت دارد. برای شناخت دنیای معاصر، حتماً باید زادگاه و قرارگاه این تمدن را شناخت.

در دوران رنسانس، اومانیسم، روحی است که در قالب‌های گوناگون تمدنی اعم از صنعت و اقتصاد، در قالب علم، حقوق، هنر، فلسفه و سایر مظاهر تمدنیِ بشر امروز به ظهور و بروز رسیده است.

کالاهایی که آفریده شده‌ است، روحیۀ تمدنی جهان معاصرِ امروز را به خود اختصاص داده و از شرق، غرب، شمال و جنوب عالم، از کشور‌های سنتی توسعه یافته یا در حال توسعه وجوه مختلف فرهنگ و تمدن غربی را که روح پنهان اومانیسم است،آشکار می‌سازد.