bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۷۸۴۰

ناآرامی حوالی ِتالار وحدت

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۷ - ۰۳ تير ۱۳۹۴
اجرای نمایش «عاشقانه‌های ناآرام» با بازی چند ستاره سینما و به‌کارگردانی یک کارگردانِ کاراولی در تالار وحدت، ناآرامی‌هایی را متوجه این سالن کرد.

روز گذشته بیانیه‌ای انتقادی از سوی کانون کارگردانان خانه تئاتر روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت به این شرح: «بالاخره مدیریت ناکارآمد، غیرکارشناسانه و گمراه‌کننده فرهنگی در حوزه تئاتر و غفلت چندساله خانه تئاتر در تعریف و ایجاد جایگاه واقعی هنر تئاتر و ضرورت‌های واقعی آن پرده از روی این خلأ دهشتناک کنار زد و فاجعه‌ای به بار نشست که نامش عاشقانه‌های ناآرام است. از زمانی که سهم و حق تئاتر از حمایت‌های فرهنگی دولت از دفتر حساب‌وکتاب دستگاه عریض و طویل وزارتخانه‌ها و نهادهای مرتبط پاک شد، تالارهای دولتی و نیمه‌دولتی و متعلق به سازمان‌های شهری بنابر ادعای مدیرانشان مجبور شدند مخارج سنگین اداره خود را از برنامه‌های اجرائی درآورند و بار این مخارج را که حتی حقوق کارمندانشان را نیز شامل می‌شود به اجبار بر دوش نحیف تئاتر بگذارند. امری که چند نتیجه پیش‌بینی‌شده و فاجعه‌بار خواهد داشت؛ نخست اینکه، تئاتر برای تأمین هزینه‌های خود و نیز کشیدن بار هزینه‌های سالن، به کشاندن هرچه‌بیشتر تماشاگران به سالن ‌رو خواهد کرد و گیشه و فروش هرچه‌بیشتر آن اصل حیات تئاتر قرار خواهد گرفت. امری که آسیب‌های آن بی‌شمارند و در نهایت از هنر تئاتر چیزی جز یک فعالیت اجرائی پرزرق‌وبرق و درآمدزا باقی نخواهد گذاشت. نگاهی به قیمت عجیب و باورنکردنی یکصد‌هزار تومانی بلیت همین نمایش «عاشقانه‌های ناآرام» به‌خوبی بیانگر این پیش‌بینی فاجعه‌آمیز است. دومین نتیجه فاجعه‌بار حمل اجباری بار هزینه‌های سالن توسط هنرمندان تئاتر، کشیده‌شدن پای افرادی به تئاتر است که جز پول و سرمایه هیچ‌چیز دیگری ندارند. سابقه، تجربه و حسن‌شهرت هنری افراد در حوزه تئاتر که زمانی مهم‌ترین عامل و متقاعدکننده‌ترین مجوز برای اجرای تئاتر شمرده می‌شد اکنون به‌طورکامل نادیده گرفته شده و این علاوه بر ضعف و ناکارآمدی مدیریت فرهنگی به غفلت خانه تئاتر نسبت به وضع قوانین ارزشیابی کسانی که متقاضی اجرای نمایش‌اند و پیداکردن سازوکار اجرایی‌شدن این قوانین برمی‌گردد. ضعفی که کانون کارگردانان خانه تئاتر اکنون بیشتر از همیشه به آن وقوف یافته و نسبت به برطرف‌کردن آن خواهد کوشید. اما سومین نتیجه فاجعه‌بار درآمدزاکردن تئاتر، تخریب و به‌اضمحلال‌کشاندن نفس هنر تئاتر و زدودن هویت اندیش‌مندانه این هنر شریف است که تاکنون از دستبرد تجارت‌مآبی و شهرت‌طلبی شهرت‌طلبان و سرمایه‌داران در امان مانده بود. فضای تئاتر حداقل در چندسال گذشته فضای امنی تلقی می‌شد برای طرح واقع‌بینانه مسایل اجتماعی و فرهنگی و تاریخی که تماشاگر کمتر در مدیوم‌های دیگر شاهد آن بود. این امری است که در همه‌جای دنیا وجود دارد و تئاتر، متمایز از دیگر هنرهای نمایشی هنری است که خواست عالی مخاطب را برآورده می‌کند نه صرفا خواست‌های سطحی و سرگرمی‌خواه او را. متأسفانه درحال‌حاضر شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که تئاتر نه‌تنها از هنری اندیشه‌ورز و فرهیخته‌گرا به هنری پست و سطحی و سرگرم‌کننده گراییده که آینده این هنر نیز با سیاست‌گذاری‌ها و تصمیمات اشتباه و ضدفرهنگی و تجارت‌مآبانه مدیریت فرهنگی که مدیریت ناکارآمد بنیاد رودکی یکی از نمونه‌های درخشان آن است، هدف تخریب قرار گرفته است. فاجعه، دیگر در راه نیست بلکه اتفاق افتاده است. فاجعه‌ای به نام «عاشقانه‌های ناآرام» که آنچه را از تئاتر می‌گیرد عشق و آرامش است».

بیانیه‌ای با هدف خودانتقادی
پس از انتشار این بیانیه رادیکالِ اهالی کانون کارگردانان، یکی از اعضای این کانون، موضع این بیانیه را شفاف کرد و توضیح داد که نگارش چنین بیانیه‌ای نه علیه یک نمایش، که یک خودانتقادی صنفی است. این عضو کانون کارگردانان به «شرق» گفت: «ما در مرحله اول به‌عنوان یک صنف، اعتراضمان به خودمان است. ما هیچ اعتراضی به‌ کارگردان و هیچ اعتراضی به بازیگران آن نمایش نداریم. غفلت سالیان ما باعث شده هیچ قاعده روشنی برای ورود به این حرفه برای فعالیت در سالن‌های حرفه‌ای نداشته باشیم. اعتراض دوممان به مدیریت فرهنگی است که آن‌هم در یکی، دو سال گذشته در بنیاد رودکی معیارهای پیشینش رنگ باخته و معیار اقتصادی را جایگزین کرده.

وقتی کارگردانان نامدار ما مثل علی رفیعی برای برنامه‌ریزی، تأمین هزینه و اجرا در تالار وحدت، باید پروسه‌ای طولانی را طی کنند، بهتر است که مدیریت فرهنگی تمرکز خود را روی محصولات فرهنگی بگذارد حتی اگر کسی با سرمایه کلان علاقه‌مند می‌شود در حوزه فرهنگی فعالیت کند، مدیریت فرهنگی وظیفه دارد سرمایه فرهنگی او را مدیریت کند. امکان دارد یک نفر از راه برسد و نبوغ بی‌نظیری داشته باشد. این هیچ بعید نیست ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که آیا مدیریت برای ورود نوابغ و استعدادها برنامه‌ای دارد؟ برای اینکه آنها در مسیر‌ رو به رشد حرکت کنند، راهی طراحی کرده. امروز ما نه درباره محصولی به نام «عاشقانه‌های ناآرام» حرف می‌زنیم، نه درباره کارگردانش و نه درباره بازیگران و عوامل نمایش. بلکه روی سخن ما مشخصا در مرحله اول خودمان هستیم. با خودمان حرف می‌زنیم، درباره سهل‌انگاری سالیانمان و درباره مسیر غلطی که مدیریت فرهنگی طی می‌کند. مدیریت فرهنگی و ما اگر به اتفاق هم برای این شرایط تازه، قوانین تازه وضع نکنیم، اوضاع از اینی که هست هم خراب‌تر خواهد شد. مکان‌های فرهنگی مثل تالار وحدت دارای پیشینه تاریخی هستند که می‌شود با مدیریت غلط به مرور، هویتشان را تغییر داد و ما در برابر این تغییر هویت ایستاده‌ایم».

چلوکبابی، درآمدزاتر از تئاتر
پری صابری، پیش‌کسوت و چهره بین‌المللی تئاتر ایران، نیز به وضعیت اداره بنیاد رودکی انتقاد دارد: «بنیادی مثل بنیاد رودکی است، بنیان‌گذار تولید برنامه‌های فاخر فرهنگی است، چرا چنین جایی باید هر زمان که بودجه‌اش ته کشید به هر کاری اجازه اجرا بدهد؟ اگر فقط صرفه اقتصادی اصل باشد که می‌توان تالار وحدت را به چلوکبابی هم اجاره داد و مطمئنا بازدهی مالی خیلی چشمگیر بود. مشکل اصلی سوءمدیریت است، متأسفانه سیاست‌گذاری مدیریت فعلی اینچنین است که هرکس پول بیشتر دارد، برای او فرش قرمز پهن می‌کنند، بی‌اینکه به کیفیت کار او و سابقه‌اش توجهی داشته باشند». صابری البته پیشنهادی هم برای بهبود این وضعیت دارد: «پیشنهاد من این است که یک مدیریت دلسوز و کارشناس بیاید و بنیاد رودکی را که یکی از مهم‌ترین بنیادهای فرهنگی است اداره کند، بجنگد و برای تأمین هزینه‌های بنیاد بودجه بگیرد. اگر هم بودجه‌ای در کار نیست، خب یک مدت تالار را تعطیل کنند، به جای اینکه بخواهند به هر قیمتی کاسبی کنند! از منی که ٥٠ سال است برای فرهنگ این مملکت زحمت کشیده‌ام، پس از دو سال تمرین برای روی صحن آوردن سعدی، تقاضای پیش‌پرداخت شبی پنج ‌میلیون تومان کردند!» این درحالی است که پری صابری پس از مدت‌ها تمرین، به دلیل عدم پرداخت چنین مبلغی هنوز نتوانسته این اثر را در تالاری که بارها و بارها در آن نمایش‌هایش را روی صحنه برده، روی صحنه بیاورد!

هدف جلب تماشاچی است؟
مریم جلالیان، کارگردان نمایش «عاشقانه‌های ناآرام» نیز در دفاع از اثر خود به «شرق» گفت: «فکر می‌کنم هر نمایشی که باعث شود تماشاچی به سالن تئاتر بیاید، اتفاق خوشایندی است و دیگر هنرمندان باید از آن استقبال کنند. باید با نگاه عادلانه‌ای تئاترها را به تماشا بنشینیم. من هنوز متوجه نشده‌ام که اعتراض همکارانم دقیقا به چیست؟ تالار وحدت هم مثل دیگر نهادها باید به فکر اقتصادش باشد و به این فکر کند که باید پابرجا بماند. اگر منِ تازه‌کار در این تالار، اجرا روی صحنه می‌برم، منافاتی ندارد با اینکه دکتر رفیعی هم آنجا اجرا ببرد. اولین درسی که تئاتر به ما داده همین است که همه می‌توانند کار کنند. تئاتر به ما درس انسانیت داده و حالا از آن غافلیم. هنوز متوجه دلیل اعتراضات نشده‌ام، امیدوارم یاد بگیریم اولین اصل این است که بدون هیچ توقعی، نسبت به هم احساس دوستی داشته باشیم و به‌عنوان یک خانواده همه به آن توجه کنیم. از روز اول به شکل عادلانه‌ای با اجرای ما برخورد نشد. ما در یک زمان مرده‌ای که این سالن تقاضای اجرا نداشته و می‌توانسته خالی باشد، هر شب ٧٥٠ نفر را با این اثر به این سالن کشانده‌ایم و حالا نحوه برخورد با نمایش ما این‌گونه است».

توجه به مردم یا نگاه مادی؟
انتقادات به سودجویی‌های مالی در مدیریت فرهنگی، فقط به اهالی تئاتر محدود نشد. از سوی دیگر احمد سالک، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم روز گذشته به خبرگزاری فارس گفته بود: «هر اجرائی که به صحنه می‌رود باید مسئولان در نظر بگیرند که چه قشری از مردم را می‌خواهند جذب کنند و قرار است چه محتوایی را انتقال بدهند. آیا شما به فکر مردم هستید یا نگاهی صرفا مادی دارید؟» باید منتظر ماند و دید این انتقادات، منجر به کنشی از سوی مدیریت فرهنگی کنونی خواهد شد یا کماکان در بر پاشنه «منافع مالی» خواهد چرخید و ناآرامی‌ها ادامه خواهد داشت؟

bato-adv
bato-adv
bato-adv