bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۴۰۵۶۷

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ - ۲۹ تير ۱۳۹۴
«کافیست یک بار پای آدمیزاد به این شهر باز شود تا زیبایی شگفت انگیزش با آن چشمه‌های آب معدنی و چشم اندازهای مسحور کننده،بخشی از رویاهایش شود نه در خواب که در بیداری. حقیقت این است،شهر از جشنواره‌اش سینمایی‌تر است.»

"کارلووی واری" شهری در 110 کیلومتری غرب پراگ (جمهوری چک)، هرساله میزبان رویداد سینمایی به نام خودش در اوایل تابستان است.

سفر به شهر رویایی و به قولی سینمایی "کارلووی واری" بهانه‌ای است تا ابتدا چند روزی را در پراگ، یکی از زیباترین شهرهای اروپای شرقی سپری کنید.

«پراگ» بهانه‌ی این گزارش نیست چون قطعا این شهر، گزارش مبسوطی دیگری را می‌طلبد، قدم زدن در شهری که ساختمان‌هایش جان ، رنگ دارند و آدم‌هایش برخلاف برخی دیگر شهرهای اروپا با تو گرم می‌گیرند و برای‌شان فرقی نمی‌کند از کدام بخش کره زمین آمده باشی.

برویم سراغ جشنواره‌ی فیلم "کارلووی واری" که بهانه‌ی اصلی این سفرنامه است که خبرنگار سینمایی ایسنا حاضر در این دوره‌ی از جشنواره‌، آن را به نگارش درآورده است.

چگونه به کارلووی‌واری برویم؟

طبق روال مرسوم برگزاری جشنواره‌های فیلم در دنیا، چند ماه قبل از برگزاری آن رویداد، هر خبرنگار متقاضی در سایت جشنواره با گذاشتن نمونه‌ای از آثارش، فرم تقاضای حضور در آن رویداد را پُر می‌کند که با سپری شدن این مرحله و با پذیرفته شدن از سوی برگزارکنندگان جشنواره و اخذ ویزای «شینگن»، مقدمات سفر به جمهوری چک باید فراهم شود.

یکی از پرسش‌های اصلی در ابتدای سفر این است که "کارلووی واری" کجاست؟ و چگونه به آن شهر می‌توان رسید؟ پس از پرس‌وجو متوجه می‌شوید که جشنواره امکاناتی را به خبرنگاران و مهمانش می‌دهد که از فرودگاه شهر "پراگ" آنها را با اتومبیل‌های به شهر "کارلووی واری" منتقل می‌کند.

بله؛ اولین برخوردم با دست اندرکاران جشنواره‌ی "کارلووی واری"؛ ظهر یک روز گرم تابستانی در فرودگاه پراگ بود،شهری که کمتر گرما دارد و به همین دلیل در آنجا هیچ کولری نیست!

وارد فرودگاه پراگ شدم در جستجوی نامی از "کارلووی واری"،افرادی را دیدم که نام اشخاص را به رسم معمول فرودگاه‌ها و استقبال از مسافرین در دست دارند و بزرگتر نامی به نام کارلووی واری.

نام من در اسامی که در دست استقبال کننده ها بود،نبود ... ناامید از اینکه قرار نیست کسی دنبالم بیاید در فرودگاه می‌گشتم که ناگهان با آرم جشنواره‌ی کارلووی واری و اتاق کوچکی که خانمی در آنجا ایستاده بود، مواجه شدم.

در مواجهه اول آن خانم محترم، نام مرا را پرسید و خیلی با احترام گفت که؛ "منتظرتان بودم و کمی صبر کنید تا مقدمات حرکت‌تان را به کارلووی واری فراهم کنم".

در ابتدای برخورد با مسوولان این جشنواره با بطری آبی از من پذیرایی شد اما طعم آن آب خیلی به دلم خوشایند نیامد و از آنها پرسیدم "این آب معدنی است؟" که در پاسخ به این پرسش جواب دادند که؛ "این آب مخصوص کارلووی واری است!"

خیلی ادامه ندادم و پرس وجو نکردم که یعنی چی؟ چون راننده‌ی خودروی جشنواره به استقبالم آمده بود تا مرا به "کارلووی واری" برساند.

جاده آغاز شد، سر سبزی آن جاده که اطراف‌اش را دشتی وسیع احاطه کرده بود، مرا به رویاهای جاده‌های سرسبز کردستان در ایران بُرد اما نه کمی جلوتر متوجه شدیم که اینجا شبیه جاده‌های شمال ایران است و پیچ و خم هم دارد! اما با یک تفاوت عمده، طبیعت اینجا دست نخورده است و در اینجا خبری از اشغال و زباله نیست!

بعد از طی کردن مسافت 110 کیلومتری با اتومبیل‌های "بی ام وی" جشنواره به شهر رویایی "کارلووی واری" رسیدم.

حال چرا می گویم رویایی؟ مگر این شهر را دیده‌ بودم که پیش از ورود به آن می‌گویم رویایی!؟

ندیدم! اما پیش از آنکه سفر آغاز کنیم برخی از سینمایی‌ها که تجربه حضور در این جشنواره را داشتند،گفته بودند حتما این تجربه را داشته باشم چون کارلووی واری علاوه بر جشنواره‌ی سینمایی،مکان خوبی و لوکیشن زیبایی است و با یک بار سفر هر سال به هر بهانه‌ای دلت می‌خواهد، سری به آنجا بزنی!

شاهد این ادعا بخشی از مطلب مسعود مهرابی در کتاب سیاحت‌نامه‌ی جشنواره‌های جهانی فیلم (پشت دیوار رویا) است که می‌نویسد: «کافیست یک بار پای آدمیزاد به این شهر باز شود تا زیبایی شگفت انگیزش با آن چشمه‌های آب معدنی و چشم اندازهای مسحور کننده،بخشی از رویاهایش شود،نه در خواب که در بیداری. حقیقت این است،شهر از جشنواره‌اش سینمایی‌تر است.»

به کارلووی واری رسیدم، شهری که معنی نامش به دلیل وجود چشمه‌های آب معدنی شفابخش در آن، به معنی "چشمه‌های جوشان کارل" است.

اتومبیل جشنواره مرا به هتل "ترمال" کاخ اصلی جشنواره رساند و آنجا بود که با راهنمایی یکی از دست اندرکاران جشنواره، کیف و اقلام تبلیغاتی این رویداد سینمایی را گرفتم و راهی محل اقامتم شدم.

امسال در سال 2015 میلادی جشنواره‌ی کارلووی واری به عدد 50 رسیده بود و برای من خوش یوم که سرانجام به این شهر رویایی زمانی سفر کردم که این جشنواره 50 ساله شده و قطعا دوره‌ی ویژه‌ای است اما جای سینمایی ایران در آن خالی است و فقط "مکالمه" امیر نادری با آرتور پن را دیدم که در بخش غیر رقابتی به نمایش درآمد و گویا مسوولان جشنواره نخواستند فرصت تماشای این مستند چهار ساعته جذاب را از مخاطب‌هایشان بگیرد، مستندی که پیش از این در جشنواره ونیز رونمایی شده بود اما اینجا هم دوباره آن را به نمایش گذاشتند.

البته "نون و گلدون" نیز در بخش فیلم‌های تاثیرگذار از سوی منتقدین انتخاب شده بود و در پنجاهمین دوره‌ی کارلووی واری به نمایش درآمد.

اما امسال جای سینمای ایران در بخش رقابتی این جشنواره خالی بود، سینمایی که در چند سال گذشته جوایزی چون جایزه ویژه هیات داوران و جایزه «کلیسای جهانی» چهل‌وچهارمین دوره را برای «بیست» عبدالرضا کاهانی گرفته بود و حمید فرخ‌نژاد برای فیلم «عروس آتش» و لیلا حاتمی برای «پله آخر» گوی بلورین معروف کارلووی واری را گرفته‌اند و جایزه ویژه هیات داوران هم سال‌ها قبل تر به ناصرالدین شاه آکتور سینما رسیده بود.

مناسباتی که این جشنواره ندارد!

جشنواره‌ی فیلم کارلووی واری همانند جشنواره های الف دنیا همچون کن، برلین و .... فرش قرمز دارد اما بسیاری مناسبات جشنواره‌ای همچون کن را ندارد.

در این جشنواره همه مردم و اقشار مختلف می‌توانند بدون هیچ کارت و محدودیتی وارد کاخ جشنواره معروف به «هتل ترمال» شوند و همان جا گشتی بزنند اما برای ورود به سالن‌ها حتما بلیت لازم است و البته خبرنگاران علاوه بر کارت‌شان روزانه سه بلیت مجانی می‌گیرند! در حالیکه در جشنواره‌ی چون کن با وجود حراست‌های مختلفی که در ابتدای کاخ اصلی جشنواره حضور دارند، فقط افرادی که کارت خبرنگاری یا بازار یا مهمان دارند می‌توانند وارد محل برگزاری جشنواره شوند.

هتل «ترمال» محل اصلی برگزاری جشنواره‌ی کارلووی واری، 6 سالن سینما دارد البته در مجموع این جشنواره 14 سینما دارد که 6 سینمای آن در کاخ اصلی جشنواره و بقیه در بخش‌های مختلف شهر کارلووی واری پراکنده هستند.

نکته مهم این است که در شهر کارلووی واری که قدم می‌زنی و از کنار ساختمان های زیبا و قدیمی که رد می شوی شاید غیرقابل باور باشد که در یکی از همین ساختمان‌های زیبا و قدیمی، سالن سینماست و به نوعی محل برگزاری جشنواره است.

سالن‌هایی که در برخی از آنها هوس می‌کنی دوباره فیلم‌های کلاسیک را ببینی و با «پدرخوانده» و «بعدازظهر سگی» بار دیگر سینما را دوست داشته باشی؛ بله امسال در بخش ویژه‌ای در جشنواره‌ی کارلووی‌واری فیلم‌های تاریخ سینما به نمایش درآمدند و علاقه‌مندان زیادی را به سالن سینما کشاندند.

در طول 5 روز اقامتم از 11 روز برگزاری جشنواره‌ی کارلووی‌واری علاوه بر گشت و سیری در کاخ جشنواره و سینماهای نمایش دهنده فیلم‌ها به اتاق خبرنگاران و کنفرانس‌های خبری هم سری زدم اما نکته جالب فرش قرمز جشنواره‌ی کارلووی واری بود که برخلاف جشنواره‌ی کن علاقه مندان،مجبور نبودند حتما کفش پاشنه‌دار بپوشند یا کروات یا پاپیون بزنند.

البته اغلب علاقه‌مندان و مخاطبینی که قصد ورود به فرش قرمز را داشتند با لباس مناسب یک مراسم رسمی شرکت می‌کردند اما اگر هم احیانا کفش پاشنه‌دار نداشتند یا کروات، باز هم می‌توانستند وارد مراسم شوند.

جشنواره‌ی کارلووی واری را که می‌توان به عنوان یکی از جشنواره‌های سینمایی مردمی معرفی کرد،در طول یازده روز برگزاری‌اش باعث رونق هرچه بیشتر شهر کارلووی‌واری می‌شود.

شهری که کوه‌های سرسبزی اطرافش را احاطه کردند و بسیاری از توریست‌هایی که علاقه‌ای به سینما هم داشته باشند،تاریخ سفرشان را به این شهر با تاریخ برگزاری جشنواره هماهنگ می‌کنند تا علاوه بر لذت بردن از طبیعت این شهر و استفاده از آب‌های معدنی‌اش، از سینما هم لذت ببرند.

حکایت‌ آب‌های معدنی و به قولی شفابخش این شهر،حکایت عجیبی است.

در این شهر سوغات اصلی آب‌ها و لیوان‌های آن است. لیوانی که وقتی اولین‌بار با آن مواجه می‌شوید، فکر می‌کنید که یک لیوان دست دار معمولی است اما نه، آن دسته‌ها بصورت نی است که به لیوان چسبیده و باید از آب‌های مختلف معدنی بواسطه این لیوان‌ها و نی‌هایش آب بخوری تا به تعبیر محلی‌ها، یک سال،سالم باشی.

و آن طور که مسعود مهرابی نوشته است:«کارلووی واری که نزدیک مرز چک و آلمان قرار گرفته، در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم با نام آلمانی «کارلسباد» به خاطر همین چشمه‌های آب معدنی مورد توجه درباریان و اشراف اقصی نقاط اروپا و حتی آفریقا و آسیا بوده از جمله مظفرالدین شاه قاجار که در 1279 (ه ش) سری به آن جا زده است،شهرت این شهر صرفا به خاطر سفر امپراتورها و سلاطین نیست بزرگانی چون یوهان ولفگانگ،گوته، فردریک شیلر و لودویک فن بتهوون از این شهر دیدار کرده اند.»

کریستال‌های کارلووی‌واری
اما کریستال که سوغات اصلی چک است در کارلووی‌واری هم صاحب کارخانه‌ای است که گفته می‌شود یکی از مرغوب ترین کریستال های دنیا است و در یکی از بخش‌های اصلی شهر، توریست‌ها می توانند چگونگی ساخت کریستال را ببینند.

و حالا کمی از هیجانات این شهر سینمایی فاصله بگیریم و برگردیم به خود جشنواره؛ پرونده پنجاهمین دوره‌ی جشنواره‌ی کارلووی واری با برگزیده شدن فیلم آمریکایی «باب و درختان» در رقابت با فیلم‌هایی از کشورهای ایتالیا، آلمان، آمریکا، رومانی، دانمارک، لهستان، کانادا، اوکراین، اتریش و کشور میزبان بسته شد، جشنواره‌ای که از تاریخ سوم جولای با حضور بیش از 547 فیلمساز، 1017 فعال حرفه ای عرصه سینما و 670 خبرنگار سینمایی از سراسر جهان آغاز شده بود.

و ساعاتی پس از اختتامیه جشنواره‌ی کارلووی واری تقریبا فرش‌های قرمز جمع شد و طبق روال جشنواره اتومبیل‌های مخصوص جشنواره، خبرنگاران و هنرمندان را به فرودگاه پراگ منتقل کرد اما گویی در این شهر و کشور سحرآمیزی و رویایی،چیزی را جا گذاشته بودم در بدو ورود به فرودگاه پراگ با این نوشته مواجه شدم: "خوش آمدید به پراگ".

درزیر بخشی از عکس‌های مجید عرفانیان از پنجاهمین دوره‌ی جشنواره کارلووی واری و مراسم اختتامیه آن که در اختیار ایسنا قرار گرفته را مشاهده می‌کنید.

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود

کافیست یک‌بار پایتان به این شهر باز شود