bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۴۳۵۸۲
چالش بزرگ در خلال اشغال ژاپن در جنگ جهانی

این زنان با دشمن ازدواج کردند!

هفتاد سال پیش، پس از جنگ جهانی دوم، مردم ژاپن در توکیوی تحت اشغال به نیروهای آمریکایی به چشم دشمن نگاه می‌کردند. اما با این وجود، دهها هزار زن جوان ژاپنی با سربازان آمریکایی ازدواج کردند و سپس با چالش بزرگ زندگی در ایالات متحده روبه‌رو شدند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۳ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۴
فرادید| هفتاد سال پیش، پس از جنگ جهانی دوم، مردم ژاپن در توکیوی تحت اشغال به نیروهای آمریکایی به چشم دشمن نگاه می‌کردند. اما با این وجود، دهها هزار زن جوان ژاپنی با سربازان آمریکایی ازدواج کردند و سپس با چالش بزرگ زندگی در ایالات متحده روبه‌رو شدند.
 
به گزارش فرادید به نقل از بی‌بی‌سی‌ انگلیسی؛ برای هیروکو تولبرتِ 21 ساله، اولین ملاقات با والدین شوهرش که پس از سفرش به آمریکا در سال 1951 روی می‌داد، فرصتی بود تا تصویری خوب از خودش به آنها نشان دهد.

 
او که شنیده بود در مردم در بالای ایالت نیویورک لباسهای زیبا و خانه‌های زیبا دارند، بهترین کیمونویش را همراه با خود برد.
 
اما خانوادۀ شوهر نه تنها از این موضوع خوشحال نبودند، بلکه وحشت زده شدند.
 
او می‌گوید: "والدین شوهرم میخواستند که من تغییر کنم. آنها من را با لباسهای غربی می‌خواستند. شوهرم هم همینطور. در نتیجه به طبقۀ بالا رفتم و یک چیز دیگر تن کردم، و کیمونو را سالها در گنجه رها کردم."
 
این اولین درس از تجربیات فراوانی بود که نشان می‌داد، زندگی آمریکایی آن چیزی نیست که او تصور می‌کرده است.
 
او می‌گوید: "متوجه شدم که قرار است در یک مزرعۀ مرغداری زندگی کنم و همه جا پر از قفس و فضلۀ مرغ بود. هیچکس در خانه کفشهایش را درنمی‌آورد. در خانه‌های ژاپنی، ما کفش به پا نمی‌کردیم، و همه چیز خیلی تمیز بود. من از اینکه باید در چنین شرایطی زندگی میکردم، به هم ریخته بودم."

 
"آنها یک اسم جدید هم به من دادند: سوزی."
 
همچون بسیاری از عروسان جنگ ژاپنی، هیروکو از یک خانوادۀ نسبتاً ثروتمند می‌آمد، اما به هر حال در توکیویی که با خاک یکسان شده بود، آینده‌ای برای خود متصور نبود.
 
او می‌گوید: "همه چیز در نتیجۀ بمباران آمریکایی‌ها ویران شده بود. نمی‌توانستید خیابان یا مغازه پیدا کنید. یک کابوس واقعی بود. ما برای یافتن غذا و محل سکونت دچار مشکل بودیم."
 
"من چیز زیادی راجع به بیل نمی‌دانستم، از گذشته و خانواده‌اش اطلاعی نداشتم، اما وقتی که از من خواست که با او ازدواج کنم، به شانسم اعتماد کردم. نمی‌توانستم آنجا زندگی کنم، برای زنده ماندن باید خارج می‌شدم."
 
خویشاوندان هیروکو نسبت به تصمیم او برای ازدواج با ساموئل بیل تولبرت، سرباز آمریکایی، چندان روی خوش نشان ندادند.
 
او می‌گوید: "مادر و بردارم از اینکه با یک آمریکایی ازدواج می‌کردم، به هم ریخته بودند. مادر من تنها کسی بود که وقتی از ژاپن می‌رفتم، به دیدنم آمد. با خودم فکر کردم، "تمام شد، دیگر ژاپن را نخواهم دید."
 
خانوادۀ شوهرش نیز به او هشدار دادند که مردم آمریکا به این خاطر که ژاپن سابقاً دشمنشان بوده است، ممکن است برخوردی متفاوت با او داشته باشند.
 
در پی حملۀ ژاپن به پرل هاربر که به کشته شدن بیش از 2400 آمریکایی در یک روز انجامید، بیش از 110000 ژاپنی-آمریکایی در ساحل غربی آمریکا در کمپهای نگهداری اسکان داده شدند.
 
این بزرگترین جابه‌جایی اجباری مردم به دستور رسمی دولت در تاریخ آمریکا بود که در پی هراس از اینکه اعضای جامعۀ ژاپنی-آمریکایی ممکن است به عنوان جاسوس و همدست برای ژاپن عمل کنند، به اجرا درآمد.

 
این کمپها در سال 1945 تعطیل شدند اما در دهه‌های پس از آن، احساسات ضدژاپنی همچنان موج می‌زد.
 
پروفسور پل اسپیکارد، متخصص مطالعان آسیایی-آمریکایی‌ها در دانشگاه کالیفرنیا، می‌گوید: "آن جنگ، جنگی بدون ترحم بود، و در هر دو جبهه شاهد نفرت و هراس فراوان بودیم. گفتمانی که جریان داشت شدیداً نژادی بود و در آن زمان نژادپرستی شدیداً در آمریکا رواج داشت و دید بسیاری بدی نسبت به روابط میان نژادی وجود داشت."
 
خوشبختانه، هیروکو دریافت که جامعۀ روستایی‌ای که مزرعۀ خانوادۀ جدیدش در آن قرار داشت، یعنی ناحیۀ المیرا در ایالت نیویورک، جامعه‌ای ملایم و مهربان است.
 
او می‌گوید: "یکی از خاله‌های شوهرم به من گفت که یافتن کسی که حاضر باشد بچۀ مرا به دنیا بیاورد، کار سختی خواهد بود، اما او در اشتباه بود. دکتر به من گفت که باعث افتخارش است که از من مراقبت کند. من و همسر او دوستان خوبی برای هم شدیم. او مرا به خانه‌شان برد تا برای اولین بار درخت کریسمس را ببینم."
 
اما وفق پیدا کردن با جامعۀ جداسازی شدۀ آمریکا برای سایر عروسان ژاپنی اینقدر آسان نبود.
 
آتسوکو کرافت، که در سال 1952 در سن 22 سالگی به آمریکا آمد، می‌گوید: "به خاطر دارم که در لوییزیانا که سوار اتوبوس می‌شدم، اتوبوس به دو قسمت تقسیم شده بود: قسمت سیاهان و قسمت سفیدها. نمی‌دانستم کجا باید بنشینم، در نتیجه وسط می‌نشستم."

 
همچون هیروکو، آتسوکو نیز تحصیلات خوبی داشت، اما تصور می‌کرد که ازدواج با یک آمریکایی می‌توانست زندگی بهتری را از ماندن در توکیوی ویران پس از جنگ برایش رقم بزند."
 
او می‌گوید که شوهر "سخاوتمندش"، که از طریق برنامۀ آموزش زبان با او آشنا شده بود، قبول کرد که هزینۀ ادامۀ تحصیلش در آمریکا را بپردازد.
 
اما آتسوکو می‌گوید که با وجود فارغ التحصیل شدن در رشتۀ میکروبیولوژی و یافتن یک شغل خوب در بیمارستان، همچنان با تبعیض رو به رو بوده است.
 
او می‌گوید: "می‌رفتم که خانه یا آپارتمانی ببینم و وقتی مرا می‌دیدند، می‌گفتند که آپارتمان فروش رفته. آنها فکر می‌کردند که سکونت من در آن خانه باعث پایین آمدن ارزش ملک خواهد شد. مثلاً اجازه نمی‌دادند که سیاه پوستها در محله‌ای ساکن شوند، و این واقعاً آزاردهنده بود."
 
پروفسور اسپیکارد می‌گوید که عروسان جنگ ژاپنی اغلب از سوی جامعۀ ژاپنی-آمریکایی‌ها پس زده می‌شدند."
 
او می‌گوید: "آنها فکر می‌کردند که این زنان هرزه بوده‌اند که البته به نظر درست نمی‌رسد، بسیاری از این زنان در توکیو صندوقدار، جوراب فروش و یا در کارهای مرتبط با اشغال آمریکایی‌ها اشتغال داشتند."
 
به گفتۀ اسپیکارد حدود 30000 تا 35000 زن ژاپنی در خلال سالهای دهۀ پنجاه میلادی به آمریکا مهاجرت کرده‌اند.
 
در ابتدا، ارتش آمریکا به سربازان دستور داده بود که با زنان محلی صمیمی نشوند و درخواستهای ازدواج را رد می‌کرد.
 
تصویب قانون عروسان جنگ در سال 1945 به سربازان وظیفۀ آمریکایی که در خارج ازدواج می‌کردند، اجازه می‌داد که زنانشان را با خود به آمریکا ببرند، اما تصویب قانون مهاجرت در سال 1952 بود که به آسیایی‌های بسیار بیشتری این امکان را داد تا به آمریکا بروند.

 
وقتی که زنان به ایالات متحده می‌آمدند، برخی در کلاسهای عروس ژاپنی که در پایگاه‌های نظامی برگزار می‌شد شرکت می‌کردند تا انجام کارها نظیر پخت و پز به روش آمریکایی را بیاموزند یا اینکه راه رفتن با کفش پاشنه بلند را یاد بگیرند.
 
اما بسیاری دیگر بدون هیچ آمادگی‌ای وارد معرکه می‌شدند.
 
اسپیکارد می‌گوید که عموماً زنان ژاپنی‌ای که با سیاه‌پوستان آمریکایی ازدواج می‌کردند، راحتتر با شرایط وفق پیدا می‌کردند.

 
"خانواده‌های سیاه پوست قرار داشتن در جایگاه ضعف را درک می‌کردند. آنها در جمعهای زنان سیاهپوست پذیرفته می‌شدند. اما در جوامع سفیدپوست کوچک در محلهایی چون اوهایو و فلوریدا، این زنان شدیداً ایزوله می‌شدند."
 
آتسوکو که اکنون 85 سال دارد، می‌گوید که تفاوت زیادی میان زندگی در لوییزیانا با زندگی در مریلند، در نزدیکی واشنگتن، احساس کرده است. او دو فرزندش را در مریلند بزرگ کرد و همچنان با شوهرش در آنجا زندگی می‌گوید.
 
او همچنین می‌گوید که زمانه عوض شده است و اکنون دیگر هیچ نوع تبعیضی و نگاه بدی را نسبت به خود احساس نمی‌کند.
 
او می‌گوید: "آمریکا جهانیتر و پیچیده‌تر است. من احساس ژاپنی-آمریکایی بودن دارم و از این موضوع خوشحال هستم."
 
هیروکو قبول دارد که اوضاع تغییر کرده است. اما این زن 84 ساله که در سال 1989 از ساموئل طلاق گرفت و از آن زمان دوباره ازدواج کرده، فکر می‌کند که خودش هم به اندازۀ آمریکا تغییر کرده است.
 
او می‌گوید: "من یاد گرفتم که در مورد چهار بچه‌ام کمتر سخت‌گیری کنم. ژاپنی‌ها بسیار منضبط هست و درس و مدرسه بسیار برایشان مهم است، در ژاپن همه چی در درس خواندن خلاصه می‌شود. من پس‌انداز کردم و یک مغازه‌دار موفق شدم. بالاخره یک زندگی زیبا ساختم و یک خانۀ زیبا دارم. من مسیر درست را برای زندگیم انتخاب کردم. من خیلی آمریکایی هستم."
 
اما دیگر خبری از سوزی نیست، فقط هیروکو مانده است و او خودش است.

منبع: بی بی سی انگلیسی
ترجمه: وبسایت فرادید

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۶
این ازدواجها بهتر روشن میکند که در جنگ افرادی که همدیگر را نمیشناسند دارند برای سیاستمدارانی میجنگند که همدیگر را خوب می شناسند ولی با هم نمیجنگند
ناشناس
United States of America
۰۱:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۶
آیا اخبار تجاوز سربازان و افسران آمریکایی که در بعضی موارد صدای سیاستمدارن ژاپنی را هم در می آورد دروغه؟!!!
مهدی
Hong Kong
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
همین که حاضر شدن با یه ژاپنی وحشی در ان زمان ازدواج کنه خیلیه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
ای بی بی سی دلواپس این چیزا چیه می گی؟
آمریکایی ها به هیچ وجه همچین رفتاری نمی کنند
ناشناس
United Arab Emirates
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
وقتی کشوری درک درستی از جایگاه خودش نداره و فکر می کند با یک حمله غافلگیرانه می تواند امریکا را شکست دهد نتیجه اش می شود حراج ناموسش.
انتشار یافته: ۱۲
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
جالب است بدانید که ژاپن درجنگ دوم جهانی بمب های چتری رااختراع کردند که این بمب ها شبیه چتربازان پس از رها شدن ازبمب افکن چتری صلیبی پشتشان باز می شد وآرام به نقطه موردنظر می رسیدند وازاین بمب ها درآتش زدن جنگل های آمریکا استفاده می کردند ومشهوراست که دختری که درکارخانه ساخت این چترها درژاپن کارمی کردومسول بخشی ازاین کارخانه پس از جنگ با افسری آمریکایی که تنها بازمانده یک ناو جنگی آمریکایی دربمباران پرل هاربر توسط ژاپنی ها بود ازدواج کردواین دو بعنوان سمبل دوستی ژاپن وآمریکا مشهور شدند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
هدفت از این مطالب چیه فرارو؟
ناشناس
United States of America
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
زن آمریکایی هم با مرد ژاپنی ازدواج کرد؟!!
الان ژاپن در سیاست خارجی و بین المللی تابع آمریکا نیست؟! استقلال سیاسی دارد؟!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۶
دوره مردسالاری و تمکین زن از مرد سپری شده . رابطه زناشویی یک رابطه عاطفی و انسانیه نه اونی که در ذهن بیمار تو می گذره .
حمید
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
فاشیسم از هرکه آید ناپسند است از جمله آمریکاییها، البته ژاپنی ها هم در فاشیسم شهره خاص و عام هستن و فقط نژاد خودشون رو قبول دارن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
منم منتظر تا توافق اجرا بشه تا برم با یه آمریکایی ازدواج کنم!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
"دهها هزار زن جوان ژاپنی با سربازان آمریکایی ازدواج کردند"
واقعا دهها هزار؟؟ یا اشتباه شده؟