bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۵۶۰۷۲

خلاء‌های فوتبال ایران از نگاه هاشمیان

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۵ - ۲۷ آذر ۱۳۹۴
مهاجم پیشین تیم‌های ملی فوتبال ایران و پرسپولیس با اشاره به خلاء‌هایی که در فوتبال کشورمان وجود دارد گفت: در این فوتبال هرکسی کار خودش را می‌کند و سبک خاص خودش را دنبال می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، وحید هاشمیان که سابقه بازی در تیم های باشگاهی هانوفر، بوخوم، بایرن مونیخ، پرسپولیس و تیم ملی ایران را دارد از شرایط حاکم بر فوتبال ایران انتقاد کرد و گفت: فوتبال کشورمان برای اینکه بتواند به موفقیتی دست پیدا کند ابتدا باید برای خود هدف و فلسفه ای را تعریف کند.

وی که به تازگی مدرک درجه یک خود را از فیفا دریافت کرده با حضور در برنامه تلویزیونی ورزش و مردم به سئوالات مجری این برنامه پاسخ داد.

پیشنهاد تیم های رده ۴ آلمان را نپذیرفتم
من در سال ۲۰۰۸ مدرک B خود را در آلمان گرفتم اما هدف من گرفتن مدرک پرولایسنس بود برای همین باید در امتحان ورودی این آزمون شرکت می کردم. در ابتدا ۶۱ نفر برای حضور در این دوره مربیگری انتخاب شدند و در نهایت ۲۴ نفر برای مدت ۱۰ ماه از یکشنبه تا چهارشنبه باید در این کلاس‌ها شرکت می کردند. ما باید در کنار این کلاس‌ها دو دوره می گذراندیم: یک دوره ۵ هفته ای در کنار یک تیم حرفه ای و نیز یک هفته هم باید در کلاس یک استاد می نشستیم و با نحوه تدریس وی آشنا می شدیم.

در این مدت از دو تیم رده ۴ آلمانی پیشنهاد داشتم که آنها را نپذیرفتم و دوره ای ۱۲ روزه را در تیم کویینز پارک رنجرز سپری کردم.

پرسپولیس مطالبات مالی من را نداد
من در خصوص مطالعات مالی پرسپولیس به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رفتم اما نتیجه ای نگرفتم. حرفم این است اگر کمیته انضباطی تشکیل می شود باید دستوراتش اجرا شود. اگر قرار است به دستورات آن ترتیب اثر داده نشود برای چه تشکیل می شود. و یا چرا فقط در خصوص بعضی افراد کارایی دارد.  باشگاه پرسپولیس ۵ درصد از قرارداد من را به عنوان مالیات کم کرد اما در نهایت برای اینکه ممنوع الخروج نشوم خودم آن ۵ درصد را پرداخت کردم.

باشگاه‌ها باید پشتوانه مالی داشته باشند
در آلمان اگر یک تیم بخواهد تشکیل شود باید پشتوانه مالی داشته باشد. به عنوان مثال تیم دویسبورگ چون نتوانست این تضمین را بدهد از لیگ ۲ به لیگ ۳ رفت اما مشکل فوتبال ما این است که اسم آن را گذاشته ایم لیگ برتر در حالی که آماتور هستیم. ما مشکل زیر ساخت داریم و همچنین تعریفی برای فوتبالمان نداریم. شما بروید در سایت فدراسیون فوتبال آلمان و یا باشگاههای بایرن مونیخ و کویینزپارک رنجرز و ببینید که آنها فلسفه فوتبال خود را تعریف کرده اند. ما شعار می دهیم اخلاق گرا هستیم. انگلیسی ها می خواهند بهترین لیگ را داشته باشند و آلمانی ها می  خواهند در اقتصاد فوتبال موفق باشند در حالی که ما تعریفی برای فوتبال خود نداریم.

در ایران هر کسی سبک خودش را پیاده می کند
در فوتبال ما هر باشگاهی یک مربی از یک کشور استخدام می کند بی اینکه هدف مشخصی داشته باشد. در رده های ملی و رده های پایه هر کسی کار خودش را می کند. در فدراسیون فوتبال آلمان یک مربی که رابطه خوبی با یواخیم لو دارد به عنوان هماهنگ کننده با سرمربی آلمان، گفته های وی و فلسفه فوتبال آلمان را بین مربیان لیگ این کشور پخش می کند. وقتی کارلوس کی روش دو هفته بازی‌ها را تعطیل می کند همه به او انتقاد می کنند اما او می خواهد بازیکنان ما را با سبک فوتبال خود تطبیق دهد و این مشکل فوتبال ما است البته من نمیخواهم از وی دفاع کنم چرا که مربیان ما هم حق دارند اما ساختار فوتبال ما ایراد دارد.

اختلاف فوتبال ایران و آلمان
قبلا وقتی که من به ایران می آمدم همه می گفتند فرق فوتبال ایران با آلمان چیست و من در پاسخ می گفتم آلمان سه بار قهرمان جهان شده و ما سه بار به جام جهانی صعود کرده ایم اما الان باید بگویم آلمان چهار بار قهرمان جهان شده و ما چهار بار به جام جهانی رفته ایم. در ایران خیلی از چیزها دل به خواهی است اما در آلمان هم دل به خواهی است و هم اجباری. من در همین راستا بر سر تمرینات تیم فوتبال بایرن مونیخ حاضر شدم تا نحوه تمرینات پپ گواردیولا نظاره کنم. برای گرفتن مدرک پرولایسنس باید ۵ هفته در کنار یک تیم حرفه ای حضور داشته باشید، تمرینات را یادداشت کنید و بنویسیم هدف از انجام این تمرین چه بود و در نهایت آیا به هدف خود در پایان تمرین دست پیدا کرده یا نه.

من با برانکو صحبتی نکرده بودم
یکی از خوشبختی های من این است که با مربیان بااخلاقی کار کرده ام از جمله آقایان پورحیدری، برانکو، حسین فرکی و همایون شاهرخی. آقای برانکو یکی از مربیان خوب بنده است اما ایشان به من پیشنهادی ندادند بلکه من به ایشان پیشنهاد شده بودم. به نظر من مربی باید خودش دستیارانش را انتخاب کند و نه اینکه کسی به پیشنهاد شود.

بهترین گلم، اولین گلم بود
اولین گل من در بازهای آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک به ثمر رسید. من در آن زمان تجربه ملی نداشتم ضمن اینکه در کنار بازیکنانی بازی می کردم که از جام جهانی ۱۹۹۸ برگشته بودند اما خوشبختانه موفق شدم گل اولم را به ثمر برسانم که این همیشه در خاطرم می ماند. بازی با قطر هم حساس ترین گل من به ثمر رسید و توانستیم در نهایت به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان صعود کنیم اما متاسفانه ما در فوتبال به دنبال اسطوره سازی هستیم. در به ثمر رسیدن آن گل، خداداد عزیزی و مهدی مهدوی کیا نقش داشتند و در نهایت با یک کار تیمی آن گل به ثمر رسید. همه در آن گل نقش داشتند.

رقابت برای موفقیت لازم است
فوتبال یک ورزش پررقابت است. من در بازیهای تیم ملی همواره رقیبان بسیاری در خط حمله داشتم و شاید در مقاطعی، رقابت زیاد بود و سخت اما این باعث شد که یاد بگیریم اگر در بوندسلیگا هم نیمکت نشین می شوم ناراحت نشوم و تلاش کنم تا جایگاه خود را به دست بیاورم.

از بازیکنان حمایت نمی شود
بازیکنان تا زمانی که با فوتبال بازی می کنند مورد توجه مطبوعات هستند اما وقتی که فوتبال را کنار می گذارند به ناگهان دچار خلاء می شوند. ما باید بازیکنان نخبه را در بخش های مختلف فدراسیون فوتبال اعم از اداری، بازاریابی، تیم های پایه و کمیته فنی مشغول به کار کنیم. من شنیده ام که در کمیته توسعه فنی فدراسیون فوتبال افراد ۵۸ تا ۷۲ ساله هستند پس تفکر جدید کجاست و یا آیا در هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال یک بازیکن ملی پوش هست؟ به خاطر همین است که چرخه فوتبال در کشور ما نابود می شود. از بازیکنان ما حمایت نمی شود شاید تعمدی در کار باشد.

یک رفتگر بیشتر از من زحمت کشیده است
ببینید من برای تیم ملی بازی کرده ام اما وظیفه ام بوده است. اعتقاد من بر این است که یک رفتگر که به پاکیزگی شهر کمک می کند و یا کسانی که در مرز برای جلوگیری از ورود مواد مخدر می جنگند بیشتر از من زحمت کشیده اند اما من هم به عنوان یک فوتبالیست حقی دارم. زمانی که فوتبال را کنار گذاشتم کسی حال من را نپذیرسید. در حالی که کسانی که برای این فوتبال کاری نکردند پست گرفتند.

گفتم بگذارید نوه دار شوم
چند وقت پیش کسی با من تماس گرفت و گفت می خواهیم برای تو، مهدی مهدوی کیا و علی کریمی بازی خداحافظی برگزار کنیم. من به ایشان گفتم من در سال ۲۰۱۰ از فوتبال ملی خداحافظی کردم. من در آن زمان نه زن داشتم و نه فرزند. به ایشان گفتم بگذارید که نوه دار شوم و آنگاه برایم بازی خداحافظی برگزار کنید. من از فدراسیون خواستم که برای جام جهانی ۲۰۱۴ برایم بلیت بگیرند و آنها به من گفتند باید نامه نگاری کنم. زمانی که داشتم این کار را انجام می دادم دیدم مردم عادی هم همین کار را انجام می دهند پس فرق من با دیگران در چیست؟