bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۶۰۸۰۶

عشق‌ نامتعارف در «نیمه‌شب اتفاق افتاد»

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۴
تینا پاکروان کارگردان فیلم سینمایی «نیمه‌شب اتفاق افتاد» گفت: ازدواج‌های نامتعارف مردان مسن با دختران جوان و بالعکس و ارتباطات عاطفی آنها با یکدیگر در فیلم «نیمه‌شب اتفاق افتاد» وجود دارد و در حدی که به فیلم مرتبط است، به آن پرداخته‌ایم.

به گزارش فارس، فیلم سینمایی «نیمه شب اتفاق افتاد» دومین تجربه تینا پاکروان پس از فیلم «خانوم» در مقام کارگردانی است. پاکروان پیش از شروع کارگردانی علاوه بر حضور در مقام بازیگر، تجاربی نیز در زمینه‌های دستیار کارگردانی، مدیر تولید و انتخاب بازیگری داشته است. وی سال گذشته نیز با تهیه کنندگی فیلم «یحیی سکوت نکرد» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

با پاکروان در خصوص روند تولید دومین فیلمش، نگاهش به سینمای اجتماعی، تلاشی که برای حفظ وجه هنری فیلم در عین اهمیت مخاطب به خرج داد و داستان متفاوت فیلمش به گفت‌وگو نشستیم.

بعد از «خانوم» می‌توان گفت که «نیمه شب اتفاق افتاد» دومین فیلم اجتماعی شما محسوب می‌شود، در مورد نحوه شکل‌گیری فیلمنامه و ساخت آن توضیح دهید؟
در زمان ساخت «یحیی سکوت نکرد» که من تهیه‌کننده کار بودم، فیلمنامه‌نویس کار که خانم طلا معتذی بود قصه یک خطی «نیمه شب اتفاق افتاد» را برایم تعریف کرد و گفت اگر دوست داری فیلمنامه کامل را بنویسم. من از ایده اولیه خیلی خوشم آمد و از همان یک خط تبدیل به طرح اولیه شد و طرح اولیه هم تبدیل به فیلمنامه شد که چندین بار بازنویسی شد و بعد در نهایت نسخه نهایی آماده شد.

در واقع «نیمه شب اتفاق افتاد» از یک خط شروع و تبدیل به یک قصه شد که هر دوی ما آن را بسیار دوست داشتیم و در مراحل مختلف پروسه نگارش فیلمنامه تکمیل شد.

 چه چیزی در قصه یک خطی و بعد فیلمنامه «نیمه شب اتفاق افتاد» وجود داشت که شما به عنوان کارگردان مجذوب آن شدید؟
چیزی که هم در فیلم «خانوم» و هم «نیمه شب اتفاق افتاد» وجود دارد و مد نظر من قرار دارد، توان و قدرت زنانی است که در شرایط سخت و بحرانی جامعه یا خانواده محکم می‌ایستند و سعی می‌کنند با تکیه قدرت خودشان و اخلاق اجتماعی از آن بحران عبور کنند. در این فیلم هم من این تم را حس کردم و دیدم که باز هم درباره زنی صحبت می‌کنیم که در شرایطی که در جامعه ما اخلاق کمرنگ شده پای یکسری از اصول اخلاقی خودش می‌ایستد و جذابیت این قصه باعث شد تا برای ساخت «نیمه شب اتفاق افتاد» ترغیب شوم.
 
 یک خلاصه یک خطی از فیلم شما منتشر شد که اشاره به عشق‌های نامتعارف در جامعه امروزی دارد، این موضوع در فیلم چه نقشی دارد؟
ازدواج‌های نامتعارف مردان مسن با دختران جوان و بالعکس و ارتباط‌های عاطفی که این‌ها با همدیگر دارند در «نیمه شب اتفاق افتاد» وجود دارد و به آن در حدی که به فیلم مرتبط است پرداخته‌ایم. در فیلم «خانوم» من به معضل طلاق پرداختم که اینقدر در جامعه زیاد شده که آمار‌های نگران کننده‌ای مطرح می‌شوم و می‌خواستم با تحمل می‌توان از بحران‌ها عبور کرد.

در «نیمه شب اتفاق افتاد» هم به موضوع عشق‌های نامتعارفی که در شرایط اجتماعی تهران امروز بوجود آمده پرداخته‌ایم که تا چه حد واقعی و کدام یک غیرواقعی و آزار دهنده است.

در «خانوم» محور قصه با زنان بود، آیا محوریت قصه «نیمه شب اتفاق افتاد» هم زنان هستند؟
داستان این فیلم خیلی متفاوت از «خانوم» و با توجه به تعدد شخصیت‌ها واقعا نمی‌توانم بگویم که محور فیلم زنان هستند چرا که وقتی به شخصیت‌های مختلف فیلمنامه نگاه می‌کنی هرکدام رنگ و حرف خودشان را دارند. اما نمی‌توانم این را کتمان کنم که نگاهی که به این قضیه وجود دارد نگاه من است و من هم یک زن هستم.

با توجه به خط قصه فیلم، باید برای انتخاب بازیگران حساسیت زیادی به خرج داده باشد. پروسه انتخاب بازیگران چگونه بود؟
نقش‌های این فیلم بسیار سخت بودند و من خیلی خوش شانش بودم که این ترکیب بازیگران برای فیلم انتخاب شدند. ابتدا قرار بود خانم معتمد‌آریا و حامد بهداد نقش‌های اصلی فیلم را بازی کنند که هر دو نیز از نقش‌هایشان استقبال کردند. اما در روند بازنویسی فیلمنامه بنده و خانم معتمد‌آریا دو دیدگاه متفاوت پیدا کردیم و هر کدام شخصیت اصلی را متفاوت می‌دیدیم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم در این پروژه همکاری نکنیم.

پس از آن من از خانم رویا نونهالی دعوت به همکاری کردم که نکته جالب برای من تشابه زاویه دید خانم نونهالی و من به شخصیت اصلی فیلم بود و به بهترین شکل این نقش را بازی کردند. در خصوص حضور حامد بهداد هم ترجیح من این است که بازیگران در نقش‌هایی استفاده کنم که یا آنرا بازی نکرده‌اند و یا کمتر در این قالب دیده شده‌اند. مشکل امروز سینمای ما این است که اکثر بازیگران دارند تبدیل به تیپ می‌شوند و یک بازیگر در فیلم‌های مختلف تکرار می‌شود. من سعی کردم این کار را نه در فیلم «خانوم» انجام دهم و نه در فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد». حامد بهداد برخلاف شخصیت برون‌گرایش در این فیلم کاملا فرد درونگرایی است و  فردی است که حتی به روز حرف می‌زد و بازی بسیار متفاوتی را از او شاهد هستیم.

خانم نونهالی هم بالطبع نقش فرد قدرتمندی را دارد که در جاهایی در زندگی شخصی واپس‌گرا می‌شود اما حضور بسیار قدرتمندی در زندگی اجتماعی دارد.ستاره اسکندری هم در فیلم بازی بسیار فوق‌العاده‌ای را ارائه داده است. از سوی دیگر آقای پسیانی هم حضور متفاوت دارد. در واقع می توانم وجه مشخص فیلم را بازیهای متفاوت ان عنوان کنم.

با توجه به اینکه شما هم تهیه‌کننده هستید و هم کارگردان می‌توانیم شمار را یک فیلمساز مولف بدانیم؟ چقدر این وجه مولف بودن بر روی انتخاب بازیگران و عوامل توسط شما تاثیر می‌گذارد؟
شما وقتی فقط به عنوان کارگردان حضور دارید ناچار هستید به یکسری شرایط تن بدهید چرا که تهیه‌کننده هم به عنوان کسی که سرمایه‌گذاری می‌کند نگرانی‌هایی دارد که باید برطرف شود اما ممکن این خواسته با آنچه شما از انتخاب بازیگر در ذهنتان دارید متفاوت باشد. حتی اگر تهیه‌کننده صرف هم باشید کارگردان‌تان نگاهی که دارد شاید برای شما نگاه خیلی هنری و غیرقابل اکرانی باشد و به همین دلیل شاید به سمت ساخت آن فیلم نروید.

اما وقتی که شما به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده همزمان فعالیت می‌کنید و حتی در پروسه فیلمنامه هم مشارکت دارید، شخصیت‌ها را از ابتدا تا انتها همانطور که خودت دوست داری روی کاغذ می‌آوری و شاید اگر تهیه‌کننده دیگر بود حتی روند قصه را هم جور دیگری می‌پسندید. ولی چون خودم تهیه‌کننده و کارگردان بودم این شانس را داشتم که بدانم حتی اگر بازیگری را که دارم انتخاب می‌کنم جزو سوپراستارها نیست اما کمک می‌کند تا حضور فیلم من را بهتر کند، به این موضوع فکر کردم. من فکر می‌کنم که یک تیم است که نتیجه نهایی را می‌سازد،بنابراین اگر مهره‌های خوبی در یک پروژه چیده نشود، نتیجه کار مطلوب نخواهد بود.

 در سال‌های اخیر مضامین اجتماعی دوباره پررنگ شده است اما چه چیزی «نیمه شب اتفاق افتاد» را می‌تواند از سایر فیلم‌ها متفاوت کند و در گیشه موفق باشد. این موضوع که فیلم برای گیشه و مخاطب باشد را که اصلا نکته بدی نمی‌دانید؟
نه اصلا اتفاقا من سعی کردم دقیقا در همین باشم. البته من همه فیلم ها را ندیده‌ام و نمی‌توانم قاضی خوبی باشم اما شاید نکته متمایز کننده «نیمه شب اتفاق افتاد» از بقیه فیلم‌ها این است که من تمام مدت سعی کردم بر روی لبه تیغی راه بروم که یک لبه آن وجه هنری آن کار بود و لبه دیگری وجه تجاری و مردمی کار. اینکه یک فیلم را شما بتوانید با المان‌هایی که برای مردم جذاب است و آنها را به سینما می‌کشاند بسازید و از طرف دیگر از نکات مهمی که به عنوان فیلمساز در ذهن دارید هم نگذرید. در تمام مدت ساخت فیلم من سعی کردم بر روی این لبه سخت تیز حرکت کنم که فیلم نه سمت هنری بودن غش کند و نه تجاری شود. در عین اینکه سعی کردم اثر مخاطب پسندی بسازم و نزدیک به سینمای بدنه باشد، تمام تلاشم این بود که از لحاظ هنری هم اثری نزدیک به ذهن خودم را بسازم.

در سال‌های اخیر پیدا کردن سرمایه‌گذار برای فیلم‌ها خیلی سخت شده است. با توجه به اینکه شما فیلم را در بخش خصوصی ساختید چقدر این معضل سرمایه‌گذار با شما هم همراه بود؟
مشکلاتی که بخش خصوصی در حال با سرمایه‌گذار دارد غیرقابل انکار است.تمام فیلمسازانی که در بخش خصوصی فیلم تولید می‌کنند درگیر معضل سرمایه‌گذار هستند. این موضوع،موضوع بسیار جدی است که اگر مردم را نتوانیم به سینما بکشانیم رسما سینمای بخش خصوصی از بین می‌ورد و از بین رفتن سینمای بخش خصوصی و جایگزینی سینمای دولتی به جای آن به معنی مرگ سینما است. برای ما که سینما را دوست داریم امدن مردم به سینما مهمترین اتفاق است چرا که برای مردم فیلم تولید می‌کنیم.

جذب سرمایه برای ساخت فیلم در بخش خصوصی با ریسک‌های زیادی همراه است به این دلیل که فیلمساز باید این موضوع را توجیه کند که سرمایه در چه مدتی بر‌می‌گردد و یا سرمایه اصلا باز خواهد گشت با خیر. واقع سرمایه‌گذارها بر روی یک سرابی سرمایه‌گذاری می‌کنند که آن سراب شاید در خشکسالی و کویر سینمای ما خیلی زیبا باشد اما اینکه وقتی به آن میرسی آب است یا کویر چیز نامعلومی است. به همین دلیل اینکه شما بتوانی به عنوان تهیه‌کننده سرمایه‌گذار را مجاب کنی که این سراب در نهایت به آب ختم می‌شود و نه کویر کار خیلی سختی است و کسی که این کار را می‌کند یا به شما اعتماد دارد و یا اینکه سرمایه‌گذاری در فرهنگ برایش مهم است که در هر دو صورت آدم بسیار محترمی است.

برای من هم پیدا کردن سرمایه‌گذار زمان برد و حتی یکی دو بار هم پروژه نیمه کاره رها شد تا اینکه من و آقای امیرحسین عبدالهی مقدم شریک شدیم و فیلم ساخته شد.

در دوره مدیریت آقای ایوبی واژه «سینمای امید» را مطرح کردند. اما امسال اظهار نظر اقای جیرانی که گفت 80 درصد فیلم‌های جشنواره مضامینی تلخی دارند باعث ایجاد حاشیه‌هایی شد. «نیمه شب اتفاق افتاد» چقدر در راستای سینمای امید است؟
من فکر می‌کنم خیلی خوب است که امید در جامعه وجود داشته باشد، اما امید هم مثل خیلی چیزهای دیگر تلقینی نیست. با توجه به شرایط اقتصادی که در کشور داریم من بیشتر درگیر عبور از این معضل هستند و معضلات اجتماعی و اقتصادی برای مردم پررنگ‌تر است و معضلات سیاسی در پس ذهن مردم دورتر شده است. به همین دلیل ما به عنوان کسانی که داعیه فرهنگ داریم وقتی می‌خواهیم کاری را انجام دهیم قطعا نه به سفارش کاری را انجام می‌دهیم و نه چشم‌مان را روی واقعیت می‌بندیم بلکه قصه‌هایی که کار می‌کنیم برگرفته از جامعه است.

من همیشه با سیاه‌نمایی مخالف بوده‌ام و هرگز نخواسته‌ام در این مسیر کاری را  انجام دهم چون خودم همیشه سرشار از امید به آینده هستم. هر انسانی نگاه خودش را به زندگی دارد و هر فیلمسازی هم روایت‌گر نگاه خودش به زندگی است. فیلم من تلخی و شیرینی را مثل خود زندگی دارد. در خلاصه داستان فیلم گفته‌ام:«داستان‌ عشق‌های نامتعارف از عروسی تا عزا». عروسی و عزا دو سر سفیدی و سیاهی است بنابراین لحظه‌های در فیلمم هست که آدم‌ها مثل خود زندگی گریه می‌کنند و یا میخندند.

در روند ساخت فیلم توصیه‌ای از سوی سازمان سینمایی به شما شد؟
نه هیچ توصیه‌ای نشد. فیلمنامه را که خواندند بدون هیچ مخالفتی پروانه ساخت دادند و حتی گفتند یکی از فیلم‌های اخلاق‌مدار جشنواره امسال است.