سبزوار رضایی میرقائد، شهریور امسال 62 ساله می شود. در سال 1360 و اوج
دوران دفاع مقدس، حکم فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی امام
(ره) به نام "آقا محسن" که تنها 27 سال سن داشت، زده شد. رضایی با شهدای
بزرگی همرزم بوده و هنوز هم عکس رفقایش را در دفتر کار خود روی دیوارهای
اتاقش نگه داشته است. سربازی که سردار شد، از سال 1376 با درآوردن یونیفورم
سبز پاسداری به کسوت سیاستمداران درآمد، سه بار شانس خود را برای رسیدن به
ریاستجمهوری امتحان کرد و هر سه بار ناکام ماند. او حالا دوباره به لباس
پاسداری درآمده و در دانشگاه امام حسین (ع) سپاه تدریس می کند.
محسن رضایی، در گفتگو با ایسنا، از
دلایل رفتنش از سپاه و بازگشتش به این نهاد پاسدار انقلاب اسلامی می گوید.
او اقتصاد را اولویت اصلی ایران میداند و از شکست انقلاب در ایستگاه
اقتصاد ابراز نگرانی میکند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که
نتیجه انتخابات هفتم اسفند طبیعی بود و ذات جمهوریت چنین میطلبد که قدرت،
هر از چندگاهی دست به دست شود تا به استبداد نیانجامد.
اهم اظهارات محسن رضایی در گفتگو با ایسنا را در ادامه بخوانید؛
*{در پاسخ به این سوال که آیا نگرانی باعث شده که رضایی به سپاه بازگردد؟}:
یک بخشی از دلیل بازگشتم به سپاه همین است. من اگر در اقتصاد احساس خطر
نمیکردم و نگران شکست انقلاب در ایستگاه اقتصاد نبودم و اگر نگران نبودم
که زحماتی که برای انقلاب کشیده شده ممکن است در اقتصاد از بین برود، هیچ
وقت از سپاه بیرون نمیآمدم و وارد سیاست نمیشدم. من اقتصاد را مهمترین
ایستگاهی میدیدم که انقلاب در این ایستگاه آزمون سختی خواهد دید و
دستاوردهای شهدای ما ممکن است در این ایستگاه زمین بخورد و با آنها
خداحافظی شود.
*وقتی دیدم رسیدن به این هدف طولانی شده و در دو انتخاباتی که من شرکت کردم
نتوانستم ریاست جمهوری را به دست بیاورم با شرایط جدیدی در کشور مواجه شدم
که اساس همان دستاوردهای گذشته را مورد تهدید قرار میداد؛ یعنی از بین
رفتن اقتدار نظام و امنیت ملی. این اتفاق تقریبا با جریان داعش در سوریه
مصادف شد که البته آن زمان هنوز داعش به عراق نرسیده بود. پیش بینیهایی
داشتم که احتمال دارد به جای رودررویی اسراییل با ما، اعراب که اکثر
مسلمانهای جهان هستند را علیه ما بسیج کنند و این باعث شد که به این نتیجه
برسم الان باید به لباس سپاه باز گردم و وقت و تلاشم را برای حفظ و اقتدار
نظام بگذارم. بنابراین بازگشت من به سپاه همان دغدغهای را پیگیری میکند
که بیرون آمدن از سپاه داشت.
*من به لباس پاسداری برگشتهام. ورود به سپاه با ورود به لباس پاسداری فرق
میکند. من در سپاه به دوستانمان چه در داخل و چه در خارج از کشور مشورت
میدهم و از طرفی مشغول تربیت فرماندهان آینده در دانشگاه امام حسین (ع)
هستم. چون نسل جدید سپاه دیگر آن دوران گذشته و جنگ و انقلاب را ندیدهاند و
انتقال تجربه نسلهای گذشته، به فرماندهان آینده برایمان خیلی مهم است تا
افرادی با تجربه و توانمند تربیت شوند.
*حضور افسران ارتش به دلیل اعزام گروهی از مستشاران از تیپهای تکاور ارتش
بوده که در ماههای اخیر هم برای تجربه اندوزی و هم برای کمکهای مستشاری
وارد سوریه شدهاند. در عملیاتی که در یکی دو هفته اخیر صورت گرفته و در
جریان است چند نفر از این تکاوران به شهادت رسیدند. طبیعی است همزمان با
پیشرویهایی که صورت میگیرد تعدادی از نیروها هم مجروح یا شهید شوند. به
هر حال هر پیشرفتی هزینهای دارد و در هر عملیاتی هم موفقیتهایی به دست
میآید و هم تعدادی مجروح یا شهید میشوند.
*{در پاسخ به این سوال که برخی رسانهها حضور ارتش جمهوری اسلامی در سوریه
را به صحبتهای وزیر خارجه آمریکا ارتباط میدهند}: نه چنین چیزی نیست چون
سپاه هم پیش از این در سوریه حضور داشته است.
*من همچنان اقتصاد را اولویت مهمی میدانم و همین سیاستهای اقتصاد مقاومتی
را که میبینید، بنا بر دستور رهبر معظم انقلاب در دبیرخانه مجمع تشخیص
تنظیم کردیم و به تصویب ایشان رساندیم. امسال هم از طریق دبیرخانه و خود
مجمع این سیاستها را در هر سه قوه از سوی رهبر معظم انقلاب نظارت و پیگیری
میکنیم. قبول دارم هنوز اقتصاد مثل سیاست در ایران به نقطه مطلوب نرسیده و
اقتصاد ما عقب ماندگیهای زیادی دارد که باید به توازن بین اقتصاد و سیاست
برسیم. چون اگر اقتصاد درست نشود ممکن است مثل شوروی، کوبا یا کره شمالی
آسیبهایی به انقلاب و کشور وارد کند.
*یارانههایی که برای کاهش فقر است باید به دهکهای پایین جامعه اختصاص
داده شود اما یارانههایی که برای ایجاد اشتغال است از بعد کارآفرینی و و
بهره وری باید مورد توجه قرار گیرد . به نظر من، دولت میتواند با مصوبه
مجلس، سال آینده به دهکهای مصوب تا 100 هزار تومان پرداخت کند.
*{در پاسخ به سوالی درباره انتخابات هفتم اسفند}: قرار نیست که یک جناح مادامالعمر در قدرت باشد. هیچ کجای دموکراسیهای دنیا هم این چنین نیست. هیچ دلیلی وجود ندارد که همیشه اصولگراها یا اصلاح طلبان در قدرت باشند و حسن این نوسان در این است که جناحها از حداکثر ظرفیت خود استفاده میکنند و از طرفی وقتی شکست میخورند نقاط ضعف خود را پیدا کرده و خودشان را اصلاح میکنند.
*لابد چهار سال دیگر کلا ورق بر میگردد و اصلاح طلبان کنار میروند و
اصولگرایان میآیند. این قاعده طبیعی در همه دنیا است و اگر چنین چرخشی
نباشد دموکراسی تمام شده است چون بقای یک جناح برای همیشه در قدرت به
استبداد ختم میشود.
*مشکل اینجاست که در ایران هر کس به اکثریت می رسد با یک رفتار غیر مدنی شروع به برخورد با اقلیت می کند، چون جنبه حقانیت به خود میدهد و مساله را به صورت حق و باطل تعریف میکند. چون ما هنوز به قواعد دموکراسی عادت نکردهایم تا کسی پیروز میشود خود را حق مطلق میداند و شکست خورده را باطل مطلق. اگر این قواعد در جمهوریت ایران رعایت شود بسیاری از چالشها کاهش پیدا میکند.
*اتفاقی که در این انتخابات افتاد این است که دو جناح بسیار به هم نزدیک هستند و این اتفاق در شورای شهر گذشته و همچنین ریاست جمهوری بین آقای روحانی و مجموع سایر کاندیداها نیز افتاد. البته انتخابات تهران تحلیل خاص خودش را دارد.