bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۷۳۳۶

ذكر شيخ «محمدرضا شجريان» حفظه الله!

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۳۰ خرداد ۱۳۸۸


اعتماد ملی نوشت: آن معتقد به روز رستاخير و فنا، آن خواننده شهير ربنا، آن عاشق قرار گرفتن در معرض باد، آن يگانه استاد، آن وارد شده از درهاي باز، آن بي‌بديل در آواز، آن خواننده اشعار به آساني، آن بزرگمرد خراساني، آن متنفر از كوچك‌شدن و تحقير، آن استاد مسلم زدن تحرير، آن در حال حاضر مخالف آنان!، آن صاحب آلبوم آستان جانان، آن در زمان عصبانيت گوينده اه ...!، آن متولد سال 1319، آن مخالف رفتن به شهر هرت، آن برگزاركننده چندين كنسرت، آن دو تا خانواده‌اش را حامي، آن نويسنده نامه به ضرغامي، آن دم‌كننده چاي با آب جوش، آن خواننده تصنيف «چشمه نوش»، آن عاشق لباس نو و پوشاك، آن خواننده محبوب خس و خاشاك، آن موسيقي سنتي و ياور، آن رفيق همايون پايور، آن عاشق اردك و قو، آن مخالف سبك محسن نامجو، آن اهل سازش با كاستي و كمي، آن خواننده شعر «آه كه من دوش چه سان بودمي»!، آن نبخشنده گناه خاطيان، آن مخالف پرويز مشكاتيان، آن داراي دو سه تا حساب در بانك، آن داراي صداي شش دانگ، آن زننده كراوات و پاپيون، آن تنها باباي همايون، آن عاشق موسيقي و موسيقي‌دان، آن رفيق حاج قربان، آن متنفر از به دست گرفتن كيف، آن در موسيقي آشنا به رديف، آن مخالف گناه كردن و بدي، آن استاد آواز مشهدي، آن عاشق زبان فارسي و نژاد فارس، آن ساكن و محله تهران‌پارس، آن مخالف آدم‌هاي چاق، آن صاحب يكي دو تا باغ، آن مخالف پوشيدن لباس‌هاي تر، آن برگزار كننده كنسرت در تالار وزارت كشور، آن در مواقع ضروري گوينده جمله «لطفا همه بيان!» شيخ «محمدرضا شجريان» حفظه الله-! استاد مسلم آواز بود و عاشق گوشت غاز بود و در مواقع ضروري اهل ناز بود- الهي فداش-!
و هم اوست كه در وصف خودش گفته است: انا خواننده‌اي باشمي كه انت قطعا اذعان همي كني كه علاوه بر اينكه استاد خواندن آواز همي باشم استاد خواندن دست مقامات صداوسيما نيز باشمي!
شيخ را گفتند: يا محمدرضا! پس جواد يساري را چگونه‌خواننده‌اي همي يافتي؟ پس شيخ بگفتي: جواد را اعتقاد اين باشدي كه ورزشكار و مردمي‌ست؛ پس چون مني در ورزش تخصص نداشته باشمي! 

شيخ عباس قادري كه از اوتاد خوانندگان كوچه و بازار همي بودي، بگفتي: «پارسال بهار دسته جمعي رفته بوديم زيارت... پس چون شيخ شجريان- اعلي الله مقامه-! چونين چيزي را بشنيدي، بگفتي: بهتر باشدي كه خوانندگان كمي تقوا و عرفان پيشه همي كرده و زيارت رفتنشان را با سازوتنبك هوا نزنندي و به طور كل ريا همي نكنندي! 

نقل است كه روزي در جمع مريدان، مريدي وي را بگفتي: يا شجريان! پس چرا به ضرغامي نامه همي نوشتي و بگفتي آثارت را پخش همي نكنند؟ پس شيخ محمد-الهي قربون صداش-!بگفتي: از براي تبيين مفهوم شعر هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد- حفظه‌الله-! 

نقل است كه روزي گذر شيخ محمدرضا- حفظه‌الله-! را به بلاد خارجه از براي اجراي كنسرت همي اوفتاد. پس قرار بر اين شد كه هر چه را شيخ – الهي فداش-! بخواندي از براي خارجيان بر صفحه تلويزيون ترجمه همي شود. پس شيخ بر سبيل تحرير 10 دقيقه آهاي هاي هاي هاي هوي همي بخواندي و از براي خارجيان چيزي بر صفحه تلويزيون ترجمه نگشتي! 

پس كنسرت كه تمام بگشتي فردي خارجي به نمايندگي از جمع به خدمت شيخ بيامدي و بر سبيل تعجب وي را بگفتي: يا شيخ محمدرضا! پس اين آهاي هاي هاي هاي هوي به چه معني باشدي كه تلويزيون ما از ترجمه آن عاجز همي شدي؟! شيخ محمدرضا شجريان- اعلي‌الله مقامه-! پاسخ بدادي: اولا كه شايد تلويزيون محل كنسرت به همانند تلويزيون ضرغامي ما باشدي كه هرچيزي را ترجمه همي نكند؛ دوما اين آهاي هاي هاي هوي از لوازم تحرير باشدي. مرد خارجي في‌الفور بگفتي: پس تفاوت آن با لوازم‌التحرير در چيستي؟! پس شيخ لبخندي بزدي و بگفتي: تفاوت در «الف» و «لام» باشدي! 

روزي در مصاحبت با يك جريده، صاحب جريده شيخ را بپرسيدي: يا شيخ محمد! پس حافظ بهتر باشدي يا مولوي؟ شيخ بر سبيل تعجيل بگفتي: پس ضرغامي كه از گنده مديران صداوسيماست از هر دوي اينها بهتر باشدي؛ چراكه اگر او سهيل محمودي را مقابل دوربين ننشاندي و اجازه ندهدي كه اشعار اين دو را بخواندي پس كي اينها معروف بشوندي؟! 

شيخ محمدرضا شجريان – حفظه‌الله-! را بگفتند: يا محمد! پس تو بيشتر طرفدار همي داري يا نعمت‌الله آغاسي؟! پس شيخ بر سبيل تواضع بودي يا چيز ديگري بگفتي: پس آغاسي- رحمه‌الله عليه-! بيشتر طرفدار داردي! پس شيخ را گفتند: چرا؟! شيخ پاسخ همي دادي: از آن روي كه من از ترانه «چشم تو جام شراب منه» كه او همي خوانده‌اي، خوشم آمده‌اي و او چيزي در مورد من نگفته‌اي پس با احتساب ارادت چون مني به او، او يك طرفدار بيشتر از من داشته باشدي! 

نقل است كه چون از دنيا برفت پس بر سنگ وي چونين نگاشتند: در اين جا مردي آرميده كه سال‌ها سلطان موسيقي كشورش بود و با اين همه در زمان حياتش عمر سلطنت به پايان رسيده بود- رحمه‌الله عليه-!

bato-adv
bato-adv
bato-adv