رضا میرکریمی در مقام مدیرعامل خانه سینما و دبیر جشنوارهی جهانی فجر به پرسشهای مختلفی پاسخ داد.
به گزارش ایسنا، رضا میرکریمی که از بیش از یک سال قبل به عنوان مدیرعامل خانه سینما از سوی هیات مدیرهی این تشکل صنفی انتخاب شد،در طی یک سال فعالیتاش کمتر خودش را در تیتر خبر به عنوان مدیرعامل خانه سینما قرار داد و به قول خودش شیوهاش اینگونه نیست و ترجیحاش این است که جنجال نکند و آرام آرام کارهایش را جلو ببرد.
او در کنار مدیرعاملیاش در خانه سینما از سوی حجتالله ایوبی به عنوان دبیر جشنواره جهانی فجر حکم گرفت و این جشنواره را طبق اذعان کارشناسان و صاحبنظران قابل دفاع و خوب برگزار کرد و حالا دوباره هم برای سال بعد حکم دبیری این رویداد را گرفته است.
پس از بیش از یک ماه از برگزاری جشنوارهی جهانی فجر و یک سال از مدیریت در خانه سینما؛ رضا میرکریمی دعوت ایسنا را پذیرفت و با حضور در این خبرگزاری به برخی پرسشها و انتقاداتی که در این مدت مطرح شده است،پاسخ داد.
در ادامه، مشروح گفتوگو با رضا میرکریمی را میخوانید؛ گفتوگوی که بخش اول آن دربارهی خانه سینما و جشنوارهی جهانی فجر است و بخش دوم آن دربارهی فیلم «دختر» است که در روزهای آتی منتشر خواهد شد.
به عنوان اولین پرسش که این روزها پس از برگزاری جشنوارهی جهانی فجر مطرح شده است،میخواهیم بپرسیم که استعفای شما از مدیرعاملی خانه سینما چقدر جدی است؟
از ابتدای حضور دوبارهام در خانه سینما دو شرط با هیأت مدیره داشتم؛ اولا اینکه مدتی میمانم اما بعد فرد دیگری را پیدا و جایگزین کنند و دیگر اینکه فیلمم را بسازم.به هرحال فیلمم را ساختم و به محض شروع کار جشنوارهی جهانی فجر، استعفای شفاهی دادم و بعد از برگزاری جشنواره،چون حس کردم کارهای خانه سینما روی غلتک خوبی افتاده و بازوی خوبی هم به نام ناصر عنصری (قائم مقام) داشتم که تهیهکننده خوشنام و با سابقهای است و تعامل خوبی با صنوف دارد و میتواند مسائل را در غیاب من به خوبی انجام دهد، در نهایت به صورت مکتوب استعفا دادم و به هیأت مدیره گفتم که نمیتوانم بمانم چون حجم کار در خانه سینما خیلی زیاد است و زندگیام را مختل کرده است. اما متأسفانه هیات مدیره هنوز دربارهی انتخاب مدیرعامل بعدی با وجود بحثهای مفصلی که شده است به نتیجه نرسیده است.
من هم کسی نیستم که کیفم را بردارم، بروم و بگذارم خودشان تصمیمی بگیرند. چون نسبت به سرنوشت خانه احساس مسئولیت میکنم و تلاش دارم کسی که بعد از من میآید، موفق شود. هیچ دلم نمیخواهد اتفاق بدی بیفتد یا حتی یکی از پروژههایمان بینتیجه بماند چون هر اتفاقی که به عنوان سوء مدیریت برای مدیر بعد از من رخ بدهد، به اسم من هم نوشته خواهد شد.به همین دلیل تمام مدتی هم که آقای عسگرپور آن جا بود، در سایه و هر زمان که نیازمند مشاوره بود، در خدمتش بودم. دوست داشتم موفق شود چون این موفقیتها به نظرم به اسم فرد نوشته نمیشود به اسم جمعیت صنفی همه سینماگران گذاشته میشود پس فعلا هستم تا هیات مدیره تصمیم بگیرد.
از دلیلتان برای پذیرش مسوولیت دبیری جشنوارهی جهانی فجر همزمان با مدیریت یک تشکل صنفی (که برخی به آن انتقاد دارند)، بگویید؟
معتقدم دبیری من در جشنواره جهانی فیلم فجر فرصت خوبی است که این جشنواره به تدریج توسط سینماگران مدیریت شود.کما اینکه امسال هم شاهد کمترین میزان دخالت از طرف بخش دولتی بودیم و اعتمادی که دکتر ایوبی داشت، نتیجه خوبی داد و اگر جشنواره بخواهد در این مسیر ادامه پیدا کند، حتما باید با خانهسینما در ارتباط باشد، چه من مدیر آن جا باشم و چه نباشم؛ خانه سینما باید پشتوانه جدی این جشنواره باشد. حتی پارسال طرحی داشتم که بخش مردمی جشنواره ملی فجر هم توسط خانه سینما اداره شود که خیلی استقبال نشد.
چرا با این شرایط دوباره در خانه سینما مسوولیت پذیرفتید؟
واقعیت این است که اصلا علاقهای به برگشتن به خانه سینما نداشتم نه به این دلیل که احساس میکنم آن جا مفید نیستم بلکه حس میکنم باید یک چرخش در مدیریت وجود داشته باشد و هر کس سهم خود را در خانه سینما بپردازد چون با پذیرفتن چنین پستی باید منافع عمومی را به منافع شخصیات ترجیح بدهی و این از توان چند اسم محدود خارج است که مدام این مسئولیت را بپذیرند. البته افراد کار بلد خوش فکر، کم نداریم که این مسئولیت را بپذیرند.به هر حال شرایطی پیش آمد و پذیرفتم ولی همان زمان هم به هیأت مدیره گفتم برای راهاندازی میآیم و بعد از مدتی به فکر یک مدیرعامل باشید.
اسفند ماه سال 93 به دکتر ایوبی پیشنهاد دادم مدیریت جشنوارهی جهانی فجر را به من بدهد
اما در مورد جشنوارهی فجر باید بگویم قبل از رفتنم به خانه سینما یعنی اسفند سال 93 به دکتر ایوبی پیشنهاد دادم که این جشنواره را به من بدهد و برایش خیلی جالب بود چون به من پیشنهاد هر مسئولیتی میداد، نمیپذیرفتم و این اولین بار بود که خودم چنین پیشنهادی می دادم! واقعیت هم این بود که حس میکردم وقتش رسیده این جشنواره کمی مستقلتر، غیردولتیتر با اهداف حرفهای سینمایی اداره شود و به نقطه خوبی برای تعامل با جهان بویژه منطقه تبدیل شود. به عنوان کسی که مسایل بینالمللی سینمای ایران را رصد میکردم، برایم آشکار بود وقتش رسیده که پایگاه فرهنگی مهم و خوبی در منطقه داشته باشیم. آن زمان ایشان صلاح ندانست این مسئولیت را به من بسپارد و جشنواره اول برگزار شد و حتی برای کمک رفتم و به عنوان داور حضور داشتم ولی بعد از آن جشنواره، تصمیم دیگری گرفتند.
پیشنهاد جداسازی بخش بینالملل از بخش ملی جشنواره از سوی شما بود؟
خیر. ایده من نبود ولی از آن استقبال کردم و به نظرم کار درستی بود. بنابراین اتفاقا دبیری جشنواره کاری بود که فکر میکردم میتوانم در آن مفید باشم و کوشیدم حال که بخش بینالملل جدا شده هویت تازهای به آن بدهم.
به عنوان فیلمساز میگویم نه مدیرعامل خانه سینما. اصولا وجهه مردمی جشنواره ملی فجر، وجهه با ارزشتری است و آیینی ملی شده است، بنابراین جای خالی یک جشنواره حرفهای و تخصصی سینمایی که سینمای ایران را به دنیا و برعکس معرفی کند،کاملا خالی بود.
به هرحال آقای ایوبی زمانی پیشنهاد دبیری جشنوارهی جهانی فیلم فجر را دادند که من مدیرعامل خانه سینما بودم اما چون خودم پیش از این پیشنهاد دبیری را داده بودم،پذیرفتم.
یکی از افتخارات ما در خانه سینما این است که ...
از حجم کار در خانه سینما سخن گفتید، این حجم کار به چه دلیل است؟
یکی از افتخارات ما این است که در قیاس با هر موسسه و سازمان دولتی، نسبت به تعداد پرسنلمان،بازده و عملکرد متفاوتی داریم، چراکه با کمی بیش از 20 پرسنل خدماتی و قراردادی، کل خدمات خانه سینما را انجام میدهیم و در بعضی موارد ناگزیر از اعضای محترم هیات مدیره هم در امور اجرایی کمک میگیریم.در سال گذشته علیرغم افزایش سیصد درصدی فعالیتهای خانه نسبت به سال قبلتر، استخدامی صورت نپذیرفته و تلاش کردیم با بالا بردن بهرهوری و کم کردن بروکراسی جای خالی نیروهای کمکی را پُر کنیم.
فقط مرحله بیمه تکمیلی یعنی ثبت نام بین 5500 تا 6000 نفر در یک ماه یا مثلا خدمات مالیات، جشنها، رویدادها و... همه با زیر 25 نفر اداره میشود بنابراین حتما به همه نیروها فشار وارد میآید بویژه به مدیرعامل چون هر کسی که مشکل دارد حتما میخواهد ده دقیقه هم مدیرعامل را ببیند تا بتواند مشکلش را با او هم مطرح کند، همین دقیقهها برای شش هزار نفر حساب کنید که چقدر میشود؟!البته حتما میدانید ما مثل دوایر دولتی محدودیتی برای استخدام نداریم و این سخت گیری امری خودخواسته است.
خطاب به برخی منتقدان؛ نمیتوان بودجه عمرانی را صرف کار دیگری کرد
در صحبتهایتان اشاره کردید که خانه سینما روی غلتک افتاده است و برخی امور بسامان شده است، حالا میخواهیم بدانیم در این راستا چه اتفاقاتی افتاده است؟
بودجهمان با حمایتهای آقای ایوبی افزایش پیدا کرد، همه بدهیهای قبلیمان که بالغ بر سیصد میلیون تومان بود را تسویه کردیم، همه شاخصهایی که خانه سینما به اعضا و اصناف کمک میکند، کمک به فعالیتهای صنوف، وامهای اضطراری به اعضا نیازمند، بودجههای عمرانی و... همه از 150درصد تا 500 درصد افزایش پیدا کرد و حدود یک میلیارد هزینه عمرانی برای بازسازی خانه سینما داشتیم که شامل بازسازی ، تجهیز اداری و طراحی و نصب سیستم مدرن سرمایش و گرمایش میشود،هرچند باز هم بعضی با شیطنت و عوام فریبی انتقاد میکردند که چرا این پولها را صرف معیشت افراد نمیکنید؟! در حالی که نمیتوان بودجه عمرانی را صرف کار دیگری کرد چون تحت عنوان مرمت از شهرداری گرفته شده بود و نمیتوانیم آن را جای دیگری خرج کنیم. ضمن اینکه وقتی صنوف ما اتاق و فضای مناسبی ندارند، نمیتوانند از حقوق صنفیشان دفاع کنند. در پاسخ اینها باید بگویم خانه سینما در طول سال گذشته بیش از هر زمان دیگری در کنار اعضا خود بود .اختصاص وامهای قرض الحسنه و کمک بلاعوض به سینماگران نیازمند که تا این لحظه از اعلام رقمش در رسانهها اجتناب داشتم، بالغ بر500 میلیون تومان بود که نسبت به سال قبل بیش از پنج برابر افزایش داشته است.
فقط 400 میلیون تومان به فعالیتهای رفاهی و علمی صنوف کمک کردیم
نزدیک 200 میلیون تومان وام دادیم کاری که صندوق حمایت از هنرمندان باید انجام میداد اما این صندوق آن قدر در برخورد با مراجعان بد برخورد کرده بود و آنقدر آنان در پیچ و خم اداری این صندوق گیر کردند و به آنان بیاحترامی شد که بسیاری از آنان که در گرفتن وام اضطرار داشتند، نتوانستند از آنها وام بگیرند بنابراین در آن مقطع،ما در ارایه وام قرض الحسنه به آنان کمک کردیم. نزدیک 400 میلیون تومان فقط به فعالیتهای رفاهی و علمی فرهنگی صنوف کمک کردیم که این رقم، سال قبلتر، 50 میلیون تومان بود ، یعنی هشت برابر افزایش داشت
چرا این حمایتها و ارقام را رسانهای نکردید شاید پاسخ مناسبی بود به برخی منتقدان به عملکرد خانه سینما!
میدانم هر یک از اینها را میتوانستیم با بوق و کرنا خبرسازی کنیم اما شیوهی من این نیست!ما از هر طرح علمی، آموزشی و رفاهی که توسط صنوف به مدیریت خانه سینما رسیده به تناسبی که آن طرح داشت، حمایت کردهایم. اگر کسی حمایتی نگرفته، به این دلیل است که ایدهای نداشته است. به هر حال کسی دست خالی از خانه سینما بازنگشته است و سعی کردهایم مشکلات بچهها حل شود. فراموش نکنیم سال پیش، در کشور سال رکود بود و این وظیفه خانه سینما را خیلی سنگینتر میکرد. واقعا باید از همکارانم در خانه سینما تشکر کنم چون نه تنها کمک میکردند بلکه توصیه مرا که در مورد مراجعهکننده، احترام و ادب را رعایت کنند، انجام دادند.
امسال یک کار کاملا ویژه انجام دادیم که از جهتی شاید انتحاری است ولی پشتمان به سازمان سینمایی گرم است، آن قدر اعتراضات نسبت به صندوق اعتباری هنر زیاد شد که بیمه تکمیلی را از آن سیستم خارج کردیم، در حالی که آنها یک سرانه نفری 500 هزار تومان اعتبار دارند که باید خرج میکردند اما آن را در اختیار ما نگذاشتند و ما از بودجه جاری خانه سینما بیمه تکمیلی SOS برای بیش از شش هزار نفر فراهم کردیم. این یعنی خانه سینما سه و نیم میلیارد تومان سوبسید بیمه تکمیلی اعضا خود را متکفل میشود،صرفا به خاطر اینکه شان سینماگران مورد بیاحترامی قرار نگیرد.
آیا تعریف امنیت شغلی در میان اعضاء خانه سینما یکسان است؟
یکی از انتقادات اصلی که از سوی برخی افراد نسبت به عملکرد خانه سینما اتفاق میافتد،بحث امنیت شغلی است، خانه سینما در این زمینه چه کار اجرایی انجام داده است؟
ابتدا باید این پرسش را مطرح کنیم که آیا تعریفی که از امنیت شغلی در اعضا خانه سینما هست،تعریف یکسانی است؟ وقتی یک تهیهکننده میگوید امنیت شغلی منظورش چیست؟ وقتی یک فیلمبردار این واژه را به کار میبرد منظورش چیست؟ یا وقتی اعضای که اتفاقا مشغول به کار هستند، این واژه را به کار میبرند منظورشان چیست؟ و زمانی که گروه بزرگی از اعضا که شاغل نیستند و دوران بازنشستگی را سپری میکنند، از واژه امنیت شغلی استفاده میکنند، منظورشان چیست؟
واقعیت این است که خانه سینما، یک تشکل چند وجهی است که نه صراحتا میتواند بگوید من یک تشکیلات صنفی هستم نه میتواند به تنهایی ادعا کند که یک تشکیلات فرهنگی است و نه در پیگیری مطالبات از کارگزار و کارفرما میتواند تفکیکی بین اعضایش قائل شود.
در عین حال خدمات رفاهی که ارایه میدهد، خدمات مربوط به دوران ازکارافتادگی هم هست یعنی ما مجموعهای از اعضا داریم که توقعات کاملا متنوعی دارند، خود اعضای ما میدانند، خانه سینما چقدر اختیارات دارد یعنی این صحبتهایی که بیرون میشود و برخیها میخواهند علیه خانه سینما فضا بسازند، مثلا امضاهایی جمع میکنند که ما نمیدانیم اینها کی هستند و وقتی اسامیشان را نگاه میکنیم، متوجه میشویم که عضو هیچکدام از صنفهای ما نیستند، میشویم یک حرکت روانی و فضاسازی است برای اینکه انگ ناتوانی را به خانه سینما بزنند و فضای بیاعتمادی را بین اعضا و خانه سینما فراهم کنند.
در بهترین حالت خانه سینما میتواند چانهزنی کند
واقعیت این است که اعضاء میدانند که خانه سینما در بهترین حالت میتواند دربارهی مطالبات آنها چانهزنی بکند و پیگیری و تلاش بکند که محقق شود اما خودش نه بازوی اجرای جدی برای حل این مطالبات است و نه اختیارات قانونی و حقوقی و بودجه کافی برای این کار در اختیار دارد.
طبیعی است که وقتی مملکت در یک شکلی از رکورد است که در همه بخشها در موردش صحبت میشود و در جاهای مختلف شاهد مطالبات صنفی کارگران و طبقات دیگر اقتصادی هستیم،حتما بخشی از این رکود گریبان سینما را هم گرفته است.
هر چند که من به عنوان مدیرعامل خانه سینما که مسایل را بیشتر از بقیه رصد میکنم،صراحتا میگویم که اگر بخواهیم نسبتی که بین رکودی که در جامعه وجود دارد را با سینما بسنجیم، متوجه میشویم، سینما درصد خیلی پایینی از این رکود را دارد تجربه میکند چون حتی در بدترین شرایط سینمای ما تولیدات سالانهی خودش را داشته است و مخصوصا الان به نظر میرسد رونق اقتصادی سینما از خیلی بخشهای دیگر رونق بهتری است.
یکی از مسایل که ما داریم این است که خیلی از اعضا ما که آمار تقریبیشان 2 هزار نفر است،دیگر شرایط کار کردن ندارند. این موضوع میتواند به دلیل سن باشد و به خاطر عوض شدن فضای کار از آنالوگ به دیجیتال باشد و اینکه دیگرحوصله بروز شدن را ندارند و البته طبیعی است و حقشان هم هست که بعد از سالها کار حالا دوران آسودهای را سپری کنند. حالا اگر سینمای ایران افزایش تولید سالیانهاش دو برابر هم شود که جمعیت ما از بیکاری دربیاید،شامل این دو هزار نفر نمیشود.
اگر ما در طول سال به جای 100 تا فیلم، 200 فیلم تولید کنیم با فرض کنیم اینکه ناوگان نمایشمان فراهم است و میتوانیم فیلمها را اکران کنیم، بازهم این دو هزار نفر سر کار نمیروند.بنابراین باید در بحث امنیت شغلی که مطرح میشود، یک مقدار تفکیک قائل باشیم و توجه کنیم از سوی چه کسانی این موضوع مطرح میشود. مثلا اگر این جمعیت 2 هزار نفره این مطالبه را داشته باشند،آنها درخواستشان رفاه بیشتر است و یک دورهی امن بازنشستگی را میخواهند، چیزی که قبلا برایشان فراهم نشده است.
چون بیمهای که برای سینماگران در ادوار گذشته فراهم شده است،بیمه مناسبی نبوده است و حالا که پا به سن گذاشتن و وارد دوران بازنشستگی شدهاند، از حداقل مزایا دارند استفاده میکنند و بسیاری از این آدمها، آدمهایی هستند که جور دیگری زندگی کردهاند و سطح رفاه اجتماعی نسبتا خوبی داشتهاند و حالا وقتی مواجه میشوند با بسیاری از مشکلات مربوط به سالخوردهگی یا از کار افتادگی،طبیعی است که انتظار حمایت بیشتری از صنف خودشان دارند. این توقع با توقع امنیت شغلی که ما مثلا اعضای خانه سینما را به یک میزان از اطمینان و آرامش برسانیم که عدالت کاری برایشان فراهم باشد و دوران بیکاری طولانی را طی نکنند، دو چیز متقاوت است.
مطالبهی آن بخش شاغل هم،یک مطالبه دو سویه است؛ بخشی از آن باید درون گروهی و داخل خانه سینما حل شود،باید بتوانیم پیمانهای جمعی بین صنوف را داشته باشیم. به هرحال کارفرما و تهیهکنندگان هم عضو ما هستند، وقتی ما نتوانستیم معادلاتی بین خودمان یعنی صنوف تعریف کنیم که بتوانند به توافقی برسند و از نیروهای شناخته شده و حرفهای همدیگر استفاده کنند.اصرار به دولت که آنها بیایند این نظم را به ما بدهند و این سختگیری را بکنند که نیروهای دیگری نتوانند وارد سینما بشوند و کسی که تجربه نداره وارد نشود و فرصت کاری برای آدمهای حرفهای تنگتر و تنگتر نشود،غیر منطقی است.
تفاهم نامهای در راستای امنیت شغلی
قرار بود این موضوع از گذرگاه پروانه ساخت و نمایش رسیدگی شود که اگر لیست عواملی که به ارشاد ارایه میشود،کد نظامنامه صنفی نداشته باشند به آن فیلم پروانه ساخت و نمایش داده نشود!
سال گذشته تفاهمنامهای را با کمک آقای تابش مدیرعامل محترم بنیاد فارابی، بین خانه سینما و فارابی امضاء کردیم برای 7 حرفهی تخصصی سینما که فارابی حمایتهای خودش را از فیلمهای در حال تولید منوط بکند به اینکه تهیهکنندگان تعهد کنند که حداقل 5 نفر از این 7 نفر، عضو خانه سینما باشند و این تفاهمنامه سرانجام بعد از مدتی مذاکره امضاء شد و امسال ما شاهد اجرای آن از سوی فارابی خواهیم بود.
این اقدام برای این بود که بخشی از مشکلات پیش از وقوع و قبل از شکل گرفتن جلویش گرفته شود و به یک میزان از امنیت شغلی دست پیدا کنیم و اگر تهیهکنندهای تخلف کرد برایش آییننامهای نوشته شود که بعدا در مرحلهی پروانه نمایش سیاستهای تنبیهای وجود داشته باشد از جمله جریمههایی که باید بپردازند و جریمهها برود در صندوقی رفاهی که پیش بینی شده است.
سرانجام تشکیل آن صندوق بیمه بیکاری که از سوی مدیرعامل پیشین خانه سینما پیش بینی شده بود،چه شد؟ با توجه به اینکه مسوولان سینمایی گفتند بودجهی اولیاش فراهم نیست!
یک مذاکراتی انجام شده بود و قرار بود صندوق بیمه بیکاری در دوره مدیریت قبلی خانه سینما تأسیس شود. طرح اولیه جذاب و خوب بود و با توجه به اینکه جزو تعهدات دولت بود، اگر اجرا میشد، اتفاق خوشایندی بود ولی اشکالش این است که وقتی از بیمه صحبت میکنیم، از کار تخصصی بسیار پیچیدهای میگوییم که دانش بسیار پیچیدهای هم میطلبد. ضمن اینکه در مورد حرفههایی که فعالیت موسمی دارند و قیمتها و دستمزدها در آن به شدت متفاوت است، محاسبه گردش مالی بیمه بسیار دشوار و پیچیده است. در نتیجه علیرغم برداشتن قدمهای اولیه، نامش به «صندوق کمک هزینه بیکاری» تغییر پیدا کرد تا ادعای بیمه را نداشته باشد.
در جریانم که قول داده شده بود برای راهاندازی این صندوق، بودجهای در نظر گرفته شود که ظاهرا سازوکارش فراهم نشد و هرگز چنین بودجهای در اختیار خانه سینما هم قرار نگرفت.
سعی کردم در یک سال اخیر وارد حاشیهها نشوم
شما طی یک سال حضورتان در خانه سینما خیلی به حاشیهها و انتقادات پاسخ ندادید چرا؟
تلاش کردم در یک سال اخیری که به خانه سینما آمدهام، وارد حاشیهها نشوم و سعی کنم دوباره خانه سینما را به فضای امن و آرام تبدیل کنم تا همه اصناف و اعضا وارد آن شوند و تنشها افزایش پیدا نکند. متأسفانه در تمام این یک سال، جمع بسیار اندکی که یکی دو رسانه کم مخاطب در اختیار دارند، شروع به حاشیهسازی کردند. همیشه برای هر اقدامی یک پاتک منفی در مشتشان داشتهاند و البته ما پاسخشان را هم ندادهایم. ولی شک ندارم انگیزههایشان خیرخواهانه نیست چون اصل قضایا براساس دروغ و شایعه شکل میگیرد و اگر بخواهیم وارد فضاسازیهایی بشویم باید از این جمعیت اندک بپرسیم در دورانی که همه امکانات دستتان بود، چه کردید؟ چرا اول درباره خودتان گزارش کار نمیدهید که چه پیشینه درخشانی دارید که الان همه چیز را زیر سوال میبرید؟! الان هم بنا ندارم درباره این موضوع صحبت کنم چون بیاعتنایی به آنان تضعیفشان میکند.
اساسا خیلی پرخاشگر نیستم
این بخش سکوت دربارهی برخی منتقدان را قبول داریم اما خانه سینما دربارهی برخی از مسائل روز سینما به نظر میآید یا دیر واکنش میدهد یا سکوت کرده است،چرا؟ (از جمله توقف اخیر اکران یک فیلم یا مباحثی چون توقیف فیلمها)
حتما بخشی از این موضوع که به آن اشاره میکنید به خصوصیات من مربوط میشود چون اساسا خیلی پرخاشگر نیستم.
ولی شما مدیر یک تشکل صنفی هستید و انتظاراتی از شما وجود دارد...
میدانم اما هر کس روش خود را دارد، وقتی تهیهکنندهای تماس میگیرد و میگوید فیلم مرا دارند از پرده پایین میکشند، تلاش میکنم فیلم او را پایین نکشند. از دو روش میتوانم این کار را انجام دهم؛ یکی اینکه خیلی علنی و پرسروصدا دعوا راه بیاندازیم که شاید گاهی هم لازم باشد و اصلا این موضوع را انکار نمیکنم ولی ممکن است برای آن تهیهکننده اتفاق خوبی نیفتد و نتوانم برای احقاق حقوق او کاری انجام دهم و او برای هدف بزرگتری که حفاظت از سینمای ایران است، فدا شود.
البته تاکید میکنم، اگر جایی لازم شود باید چنین کنم تا جلوی حرکتهایی را که غیرمنطقی به نظر میآید و اصل سینما را زیر سوال میبرد، گرفته شود. مانند برخورد بناحقی که در کاشان با خانم معتمدآریا انجام شد و حس کردم جریانی که به تعطیل کردن کنسرتهای موسیقی وارد شده است، میخواهد وارد حوزه سینما شود بنابراین لازم بود دفاع علنی و جدی رخ دهد.
ولی در مورد اخیر(توقف یک هفتهای فیلم "آآادت نمیکنیم" به دلیل پخش تیزر ماهوارهای)،صنفهای ما خیلی خوب و به موقع موضعگیری کردند و آنها اصلا جدای از ما نیستند. وقتی کانون کارگردانان یا شورای عالی تهیهکنندگان موضعگیری میکنند، سیاست درون سازمانی است که صنفهای ما با هماهنگی بیاینه میدهند و خانه سینما هم با کمک همین صنفها، لابی و تلاش میکند و مشکل حل شود که نتیجهاش را هم دیدیم.در این مورد اخیر هیات مدیره خانه سینما جلسه اضطراری تشکیل داد و متن بیانیهای را هم آماده کرد ولی با رایزنیهایی که با مسئولین سازمان سینمایی و برخی از تهیهکنندگان انجام شد به این نتیجه رسیدیم که واکنش علنی بیش از این مقدار ممکن است در تعامل مثبت ما با مسئولان قوه قضاییه تاثیر منفی بگذارد. لذا برای ادامه کار مسیر گفتگو و رایزنی غیر علنی را پیش گرفتیم که خوشبختانه نتیجه داد.
چراغ خاموش و بی سر وصدا بیشتر نتیجه میگیریم
ما در شکل خیلی خوبش میکوشیم از حقوق همه سینماگران در همه عرصهها دفاع شود ولی اگر کمی چراغ خاموش و بیسروصداست،به این دلیل است که این گونه نتیجه بهتری میگیریم اما دوباره تاکید میکنم اگر واقعا روزی از رایزنیهای غیرعلنیمان احساس ناامیدی کنیم، حتما آن را علنی میکنیم.
فراموش نکنید دوره قبلی که مدیر عامل خانه سینما بودم، تنها تجمع صنفی، فرهنگی اعتراضی که بعد از انقلاب انجام شد، در دوره من بود که علیه قاچاق فیلمهای سینمایی در موزه سینما شکل گرفت و فوقالعاده موثر افتاد چون از آن تاریخ به مدت چند سال، قاچاق ریشهکن شد و قیمت رایت خانگی فیلمها خیلی بالا رفت اما متأسفانه بعد از چند سال با بسته شدن خانه سینما و بیمتولی شدن مبارزه با قاچاق دوباره قاچاقچیها آمدند، فضا خراب شد و رسیدیم به نقطه فعلی.
نمیپسندم برای هر چیزی پرخاشگرانه وارد شویم
البته در برخی اتفاقات موضعگیریها علنی موثرتر است؟
میخواهم بگویم اگر لازم شود، هیچ ابایی از این گونه برخوردهای علنی ندارم اما نمیپسندم برای هر چیزی پرخاشگرانه وارد شویم چون اصولا جبهه واضحی را مقابل خودمان نمیبینم که بخواهم جلویش صف کشی کنم. اگر جلوی ما دولت است، پر از نیروهایی است که اتفاقا با ما ابراز همدردی میکنند و دوست دارند مشکلات ما را حل کنند.
من که نمیخواهم به آنها آسیبی بزنم چون از همان پیکره کمک میگیریم. حتی اگر قوه قضاییه جلوی ماست، در همین نهاد کلی گوش شنوا هست که میتوانیم با آنان حرف بزنیم و برایشان عریان کنیم که با پایین کشیدن یک فیلم، فقط حقوق تهیهکننده ضایع نمیشود بلکه حقوق معنوی عوامل آن فیلم هم ضایع میشود پس معتقدم که وقتی هنوز فرصت این بحثهای کارشناسی وجود دارد، بهتر است مذاکره کنیم.
بسیاری از مشکلات ما از نبود درک متقابل و فهم مشترک ناشی میشود بنابراین تا جایی که فرصت دیالوگ هست، باید جلو برویم. هر جا احساس کردیم عنادی وجود دارد و غیرمنطقی است و دوست ندارند حرفهای ما را گوش کنند، ما هم راهکارهای خوبی داریم چون به هر حال سینما همچنان جزو صاحب نفوذترین مراجع در افکار عمومی است و اگر بخواهیم حرکت جمعی اعتراضی سامان دهیم، توی مشتمان است ولی این آخرین راه است نه اولین.
واقعیت ملموسی داریم به این معنا که علیرغم همه حرفهایی که زده و شعارهایی که به در و دیوار کشورمان نوشته و ادعاهایی که میشود، مدل افراد با یکدیگر متفاوت است. اما من مدل داد و بیداد را دوست ندارم و معتقدم با این مدل به احقاق حقوقمان نمیرسیم حتی گاه حرفهایی میشنویم که از اساس دروغ است اما سکوت کردیم.
مثلا چه حرفهایی؟
مثلا اینکه پسرم را با پول خانه سینما به کن بردهام! پسرم اصلا کن نیامده بود! چه برسد به اینکه با پول کسی ببرمش!
بعضی وقتها از این همه قدرناشناسی و بیوفایی دلشکسته میشوم
شاید تحلیل اینکه اسم شما در واکنش به برخی اتفاقات مطرح شود تا اسم مسوولان دیگری در خانه سینما، دلیل اصلی این توقعات باشد که سینما را مصون میکند!
وقتی رضا میرکریمی به خانه سینما آمده یعنی پیه همه اینها را به تنش مالیده و اتفاقا در تمام این موضوعات مهم رایزنی میکند. اگر لازم باشد بعد از توقیف یک فیلم به کمیسیون فرهنگی مجلس میروم،حتا اگر در شرایط عادی برای فیلم خودم اکراه داشته باشم، ولی برای همکارانم پیگیری میکنم اما علاقهای به مطبوعاتی کردن آن ندارم ولی چانههایم را میزنم. حداقل فیلمسازانی که مشکل فیلمشان را حل کردهام، از این موضوع با خبر هستند.
یا در همین مورد اخیر من و دکتر ایوبی چند جلسه رفتیم ،با خیلی جاها تماس گرفتیم و تلاش کردیم این مشکل به شکل مسالمتآمیزی حل شود.ولی متاسفانه و شاید از سر نا آگاهی بعضی از دوستان در کانون کارگردانان و شورای عالی تهیه کنندگان دوست دارند بگویند این مسئله را تنهایی حل کردهاند و خانه سینما منفعل بوده،میدانم چه اهدافی پشت این جور موضعگیریها هست ولی حق ندارم براساس نیت خوانی به پیشداوری بنشینم. البته بعضی وقتها از این همه بیوفایی و قدر ناشناسی دلشکسته میشوم ولی به دل نمیگیرم اگر دنبال عافیت طلبی بودم هرگز به خانه سینما نمیآمدم،به هر حال به آن دسته از به ظاهر دوستان که بدنبال ایجاد تنش و برگزاری انتخابات زودرس در خانه سینما هستند عرض میکنم این راه به مصلحت سینما نیست. هر زمان ضرورت بدانم با افکار عمومی صحبت کنم، حتما از این ظرفیت استفاده خواهم کرد اما الان در این مورد خاص نیازی به اطلاعرسانی ندارم و تلاش میکنم تا پایان دوره ماموریتم هم از آن اجتناب کنم شاید الگویی بشود برای دیگران.
یک جریان فکری دوست ندارد سینما از حد بیشتری رشد کند
قبول دارید که این روزها کلیت سینما تحت فشار است؟
کلیت سینما همیشه تحت فشار بوده است. یک جریان فکری دوست ندارد سینما از حدی بیشتر رشد کند و هر زمان اتفاق خوبی برای آن میافتد، سعی میکند تکلیفی را که برای خودشان قایل هستند به عنوان کسانی که باید چیزهای اضافی را هرس کنند، وارد شوند و شاخ و برگها را بزنند و اجازه ندهند قد این سینما از حدی بالاتر برود.
البته مسایلشان هم بیشتر داخلی است یعنی اگر درباره سیاهنمایی حرف میزنند؛ اصلا نگران بازتابهای خارجی فیلم نیستند چون بارها به شکل کارشناسی به آنان گفته شده اصلا آن تصوری که شما دارید، در فرنگ نیست اما اصولا دوست ندارند حرف منطقی بشنوند چون اگر بخواهند سینما را بزنند فقط چندتا در ورودی دارند مثلا یکی اینکه بگویند سینما در خارج از کشور خیانت میکند.
اتفاقا کسانی که مخاطبان اینها هستند، اطلاعات خیلی دقیقی از اتفاقات خارج از کشور ندارند و اینها فقط برای آنها کلیدواژههایی است که به سینما حمله کنند. نمیگویم میخواهند سینما را حذف کنند چون میدانند سینما با ارزش است و علاقهمندند خودشان هم حضور داشته باشند ولی علاقهمندند ابعاد و اندازهاش را در کنترل خود درآورند.
به هرحال فروش نوروزی امسال باعث شد خیلی مجتمعهای تجاری حتی آنها که ساخته شدهاند، علاقهمند شوند در نقشههایشان سالنهای سینما را هم اضافه کنند. آمارهای خوبی از توسعه سالنهای سینما میآید که بخش خصوصی بر آن همت گذاشته است. اینها یعنی چرخه خصوصی در سینما در حال رونق است. ساخت سالن سینما به معنای ساخت فیلم است و اینکه سینما رونق میگیرد و بنابراین ممکن است بخشهایی از این صنعت به زعم بعضی از کنترلشان خارج شود بنابراین الان وقتی است که بخواهند به سینما ضربه بزنند و در مباحثی چون بودجه و ... تاثیر بگذارند.
معتقدم افرادی که مثلا در بحث بودجهی فرهنگی و هنری تاثیرگذار هستند، اتفاقا افراد آزادهای هستند که ما میتوانیم با آنها حرف بزنیم و کاری کنیم تأثیرات منفی که بر رفتار آنان گذاشته شده، موثر نشود و ذهن آنان را نسبت به ابعاد موثر و خوب فرهنگی سینما روشن کنیم؛ مثلا اینکه داشتن سینما نعمتی است که بسیاری کشورها علیرغم اینکه خیلی تلاش کردند، آن را به دست نیاوردند و بعد از کلی سرمایهگذاری از داشتن این صنعت محروم شدند. بنابراین تا جایی که میتوانیم میکوشیم مکالمه داشته باشیم.
من به عنوان مدیرعامل خانه سینما الان نمیتوانم تندتر از این حرف بزنم. کاش رضا میرکریمی فیلمساز الان میتوانست براحتی با شما حرف بزند از اینکه در حوزه سینما توقعش از رسانه ملی کشور چیست؟! وقتی در داخل کشور این میزان محرومیت برای تبلیغ یک فیلم سینمایی که محصول ایرانی است، وجود دارد و راههای تبلیغ را میبندید توقعی غیرمنطقی است که تبلیغاتش از جای دیگری سردرنیاورد!
بنابراین کسانی که میخواهند با این موضوع برخورد سلبی کنند یا به موقعیت رسانه در دنیا آگاه نیستند یا اصلا آشنا نیستند که در چه قرن و دورهای زندگی میکنیم. آنچه که سه دهه پیش مطلوبشان بوده و آن را کنترل میکردند، الان دیگر آن ابزارها در اختیارشان نیست و باید بدانند فضای مجازی به میزان بسیار زیادی غیرقابل کنترل شده است.
بنابراین بهترین راه این است که با سینما وارد مذاکره شوند. سینما متعلق به جمهوری اسلامی است. بیشترین خدمات را به جمهوری اسلامی داده است چون تنها کالای فرهنگی به روز کشور است.
کمی از زبان دشمنانمان دربارهی سینما بشنوند
لااقل کمی از دشمنانمان بشنوند. همانها که به هر حال مصالح خودشان را پیگیری میکنند و مصالح ما را دوست ندارند. از زبان آنها درباره سینما بشنوند. به حرفی که آنها از سینمای ایران میزنند، توجه کنند. چرا باید چنین ذخیرهای را نابود و ضعیف کنند، اعتماد به نفساش را بگیرند؟! الان بسیاری فیلمسازانی که با آنها صحبت میکنم، میگویند که دیگر نمیدانیم چه چیزی درست است و چه غلط، دست چپ و راستمان را گم کردهایم! چون آن قدر درباره هر موضوعی با هزار امر و نهی روبهرو شدهایم. در حالیکه شما حتی در تربیت کودکتان هم حق ندارید این گونه برخورد کنید. همه نبایدها را که نمیتوان یک شبه گفت، ضمن اینکه اجازه بدهید بخشهایی را تجربه کند چون معلوم نیست همه نبایدهای مورد نظر شما به صلاحش باشد زیرا شما براساس تجربیات خودتان به آن نبایدها رسیدهاید.
متاسفانه سینما دارد بیخاصیت میشود / سردرگمی به نفع سینما نیست
بنابراین این سردرگمی اصلا به نفع سینما نیست. متأسفانه سینما دارد بیخاصیت میشود و بسیاری از فیلمهای انتقادی دهه 70 و 60 الان از سینمای ما رخت بربسته، به جرات میگویم فساد اقتصادی، نابودی محیط زیست ، گسترش اعتیاد ، فاصله طبقاتی وبسیاری از نابسامانیهای مشابه که در دهه اخیر گریبان جامعه را گرفته است در فقدان رسانههای پرسشگر، آزاد و منتقدی چون مطبوعات و به خصوص سینما،شکل گرفته است.فیلمهایی که الان تلویزیون جمهوری اسلامی آنها را با افتخار پخش میکند در حالی که زمان ساخت و پخششان همه مخالف بودند و فکر میکردند با اکران این فیلمها چه بحرانی گریبانگیر کشور میشود! اما دیدیم که هیچ بحرانی در کشور ایجاد نشد، ظرفیت جامعه و ظرفیت نقد افزایش پیدا کرد و همه اینها به رشد و تعالی جامعه کمک میکند.
برگردیم به بحث قبلی؛ بودجه امسال خانه سینما پرداخت شده است؟
متأسفانه سه ماهه اول امسال بودجه هیچ یک از موسسات فرهنگی هنری پرداخت نشده است.
بودجه جشن خانه سینما چطور؟
سال گذشته جشن خانه سینما را با 30 میلیون تومان برگزار کردیم اما 530 میلیون تومان هزینه شد که 500 میلیون را اسپانسر جشن متقبل شد، در واقع جشن هزینهای را سربار هزینه جاری خانه سینما نمیکند اما باز هم کسانیکه برای عوام فریبی میگویند جلوی بریز و بپاشها را بگیرید! در جریان باشند اسپانسر برای آن جشن است که جلو میآید و کمک میکند نه برنامه دیگری! بنابراین وقتی جشن میتواند بودجه خود را تأمین و در عین حال میتواند، شور و نشاط صنفی ایجاد کند و هزینهای هم برای خانه سینما نداشته باشد، باید برگزار شود و امسال هم امیدوارم کمتر از رقم مورد نظر هزینه شود. سال گذشته شرکت صنایع لبنی «پگاه» اسپانسر ما بود امسال هم یکی دو تا پیشنهاد داریم.
چرا صنف باید از دولت پول بگیرد؟
ما ردیف بودجه نداریم. بندهایی در بودجههای دولتی برای حمایت از NGO وجود دارد. اکثر NGOهای مردم نهاد از آن تبصره میتوانند استفاده کنند. اصولا دولت این بودجه را به همین منظور اختصاص داده و هر سال تفاهمنامه سالیانه نوشته میشود، چرا صنف نباید از این امکان استفاده کند؟!
هم بودجه را گرفتهایم و همه استقلالمان حفظ شده است
به هر حال دریافت این بودجه ممکن است استقلال صنف را به هم بریزد.
مطمئن نیستم اینطور باشد و حداقل تاریخ خانه سینما نشان میدهد هم بودجه را گرفتهایم و هم استقلالمان حفظ کردهایم. و هر جا لازم بوده جلوی دولت هم ایستادهایم ولی تکلیف ما در حالت عادی کمک به دولت برای تقویت سینماست.
برسیم به جشنوارهی جهانی فجر و موفقیت شما در برگزاری این جشنواره!
خوشبختانه من و گروهم در برگزاری جشنواره به خیلی از اهدافمان رسیدیم و خیلی از مهمانان داخلی و خارجی به این موضوع اذعان داشتند اما نقطه ضعفهایی هم داشتیم به همین دلیل برای دوره جدید از همان فردای اختتامیه کارمان را شروع کردیم و خود من به شدت نگرانم که با کمبود زمان روبهرو شویم. مثلا در این دوره نرمافزار ویژهای برای شناسایی مهمانان اعم از خارجی و داخلی، دانشجویان،خبرنگاران و فیلمسازان و خلاصه همه آنهایی که از جشنواره برای آنها کارت صادر میکند طراحی خواهیم کرد وحضور و فعالیت مفید افراد در جشنواره در پروفایل شخصیشان ثبت و رصد خواهد شد. 90 درصد کارهای اجرایی را کارشناسی کردهایم که تا دیماه قابل اجراست. حتی کارتها و... همه میتواند صادر شود، سه ماه آخر فقط باید روی افرادی که با فیلمهایشان میآیند.
تأکید دارید زمان جشنواره همان اردیبهشت ماه باشد؟
بله چون هیچ زمان جایگزین بهترین نداریم.
نزدیک بودنش به زمان برگزاری «کن» مشکلساز نیست؟
اولا که «کن» خوشبختانه سال بعد زمانش را عقب کشید و با ما سه هفته فاصله دارد. دیگر اینکه برای این جشنواره مخاطب داخلی مهم است و این زمان برای این مخاطب، بهترین زمان است. اگر قبل از بهمن یا بعد از اسفند بگذاریم که همه درگیر جشنواره ملی هستند اما اول اردیبهشت زمان دانشگاهی خیلی خوبی است که هنوز فشار دروس دانشگاهی هم زیاد نشده است و تعطیلات عید هم تمام شده است. امسال هم دیدیم جشنوارهای که هیچکس انتظار استقبال از آن را نداشت، به خوبی مورد استقبال قرار گرفت و بخش زیادی از مخاطبانش دانشجویان بودند. کارهای نرمافزاریاش در حال انجام است و دبیرخانه دایمیاش به زودی راه میافتد. دارالفنون مدل جهانیتری پیدا میکند. تلاش میکنیم با کمک مدیریت «چارسو» یک سالن دیگر هم به این مجموعه اضافه کنیم. در حال طراحی یک سالن 300 نفره هستیم، ضمن اینکه فکر میکنم که دو سه شب در خیابان 30 تیر هم مراسم داشته باشیم.
اتفاقی که در جشنواره جهانی فجر افتاد و خیلی رسانهای نشد
اجرای برنامههای شما بسته به تداوم حضورتان دارد، فکر میکنید چند دوره دیگر دبیر جشنواره باشید؟
برای خودم مهلت تعیین نکردهام. تا هر زمان بتوانم، کارها را پیگیری میکنم. اتفاقی که امسال در جشنواره افتاد و خیلی رسانهای نشد، این بود که خیلی از فیلمهای ما مسیر جشنوارهای شان را پیدا کردند، فیلمهایی که اصلا امید جشنوارهای برایشان نبود. تعداد زیادی همان جا فروش رفت. فیلم خود مرا همان جا، کرهایها و سوئیسیها خریدند. خود جشنواره اگر درست و حرفهای با آن برخورد شود به تدریج جای خود را باز میکند. من کار دیگری هم انجام دادم، در کن مدام از مهمانانی که به ایران آمده بودند، میپرسیدم در جشنواره خودشان برای سینمای ایران چه خواهند کرد؟ پیشنهاد مرور آثار سینمایی ایران میدادم و میگفتنم که بخشی از بودجهاش را هم تأمین میکنم چون بخش مهمتر، همین رایزنیهای بین جشنوارهای است، اگر جشنواره را به همان شش روز محدود کنیم که به درد نمیخورد. باید کاری کنیم که تأثیرگذار باشد و در طول سال هم جدی گرفته و پیگیری شود. به هر حال من این کار را دوست دارم و فکر میکنم کاری خلاقه و تأثیرگذار است و تا حد ممکن هم پایش میایستم. البته اگر خانه سینما بگذارد چون خیلی وقتم را گرفته و دلم هم نمیآید به آن بیتوجهی کنم.
سخن آخر !
بعضی از دوستان به ظاهر با تجربه که معمولا کسر شان شان است که وارد گود بشوند وقتی به آدم میرسند با تبسمی میگویند چه خوب که تو هنوز امیدواری! خوب میدانم پشت این کلمه چه طعنهای در ذهن دارند،راستش را بخواهید دلم برای کوچکی دنیایشان حسابی میسوزد،به نظرم در زندگی اگر فقط یک کلمه معنی داشته باشد چیزی نیست جز " امیدواری "