bato-adv
bato-adv

امیر بی‌گزندی تو

تاریخ انتشار: ۱۴:۴۸ - ۰۹ تير ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- دوشنبهٔ هفته منتهی به ماه مبارک رمضان، هشت‌مین آلبوم موسیقی محسن چاوشی منتشر شد. به نام «امیر بی‌گزند»! نامی برگرفته از عنوان سرآلبومی آن با شعری از حضرت مولانا. معجونی از عناصری که قبل از آن شاید به سختی می‌شد ممزوج شدنشان را با هم تصور کرد.

بهروز صفاریان خبره و کارکشته در موسیقی پاپ در کنار فرشاد حسامی جویای نام در سبک راک و بهروز نقوی نا‌شناس در حوزهٔ موسیقی. مولانا با شعرهای سحرانگیزش در کنار ترانه‌های یاغی علی‌اکبر یاغی‌تبار، ترانه‌های صعب الوصول حسین صفا و واژگان پدرام پاریزی تازه‌کار! اما هرچه بود این ترکیب شکل گرفت و تا به اینجای کار طبق شنیده‌ها و دیده‌ها در فضای واقعی و مجازی هم مورد توجه قرار گرفته‌است.

با این اوصاف باز هم به سختی می‌توان برای این البوم با سایر آلبوم‌های دیگر این حوزه تفاوتی قائل شد اگر و تنها اگر نام هر خواننده دیگری به جای محسن چاوشی روی کاور آن درج می‌شد.

این آلبوم اگر نام محسن چاوشی را با خود یدک نمی‌کشید می‌شد شبیه آلبوم‌های سایر خواننده‌گان؛ آلبومی که هدف آن نه اضافه کردن چیزی به مارکت موسیقی که تلاش برای پر کردن سالن‌های کنسرت پس از آلبوم با ترانه‌های سطحی و تین‌ایجری! که هدف آن افزایش تعداد فالوئرهای اینستاگرام و افزایش ممبرهای تلگرام است! که هدف آن افزایش صف امضا گرفتن و سلفی‌های ده هزارتومنی در هتل شهر محل کنسرت است. که... اما اساسا این اهداف برای کسی که نه کنسرت گذاشته و نه ارتباط وسیعی با هوادارانش دارد و هر چند ماه یک‌بار به زحمت یک پست را می‌شود از صفحه‌اش استخراج کرد و... محلی از اعراب ندارد!

اما به راستی هدف چاوشی از انتشار آلبوم چیست؟

در اینجا مایلم برای جلوگیری از زیاده‌گویی فقط به سر آلبومی این آلبوم (امیر بی‌گزند) بپردازم. برخلاف رویهٔ اکثر خواننده‌گان که نام به زعم خود محبوب‌ترین قطعه احتمالی خود را که معمولا بیس‌دار و تیج‌ایجری و به اصطلاح ماشین‌خور است را روی آلبوم خود می‌گذارند، محسن چاوشی نام خودش را روی آلبوم می‌گذارد!

قطعه‌ای بر آمده از خودش که با تارو پودش تنیده شده و خودش را توصیف می‌کند. توصیفی بهتر از هزار کلمه مصاحبه و شو مجازی! به غیر از اولین آلبومش که یک جورهایی به واسطهٔ مجاز شدن در آن ترس موج می‌زد و یک ترانه تلخ ساده است باقی ترک‌هایی که هم نام آلبوم هستند موید همین ادعایند. از ژاکت و ترس از فقر و نداری‌های دوران کودکی گرفته تا پرچم سفید و خاطرات تلخ و وحشتناک بمب‌باران‌های زمان جنگ و حتی پاروی بی‌قایق که از نامردی‌ها و نامرادی‌هایی که در طول مسیرش با آن رو به رو شده گله می‌کند.

اما قصهٔ امیر بی‌گزند با همه قبلی‌ها فرق دارد و این فرق را زمانی که نامش از چنگیز به امیر بی‌گزند تغییر کرد نمود پیدا کرد. تغییر نام آلبوم از چنگیز به امیر بی‌گزند یعنی تغییر خود و راهِ چاوشی؛ از راه چنگیز به راه امیر! از راهی خسته و شاکی از ناملایمات زندگی و وارونگی چرخ گردون تا راهی به سمت کسی که او را از آسیب‌های خودی و غیرخودی محفوظ نگه می‌دارد! از راه چنگیزی که حتی بمب‌های خنثی شده از حمله دشمنانش هم روی او اثر می‌کند و او را به تعبیری آش و لاش می‌کند تا راهی به سمت امیری که حتی از آسیب جان می‌دهد! از راه چنگیزی افسرده و وحشی که دید سیاهی دارد و هر مقابلی را دشمن می‌پندارد تا راه امیری که او را از هرچه قیل و قال است می‌بُرد و او را با طرب و سماع سوی امیر بی‌گزندش می‌بَرد!

انتخاب نام چنگیز برای این آلبوم یک حرکت درجا بود. به این معنا که او از آلبوم پاروی بی‌قایق تا به حال تغییری نداشته و مدام در حال شِکوه و گلایه از سختی‌هاست که البته این نام‌گذاری صورت نگرفت و در مقابل انتخاب نام امیر بی‌گزند یک حرکت رو به جلو و کمال بود. به معنای توجه کامل به محبوب و بریدن از اغیار! یک عشق‌بازی خالص و خصوصی با حضرت معشوق! بدون هیچ رنگی از جذبه‌های زمینی! و این تغییر اصلا یک‌باره اتفاق نیفتاده است. کافی است مقایسه کنید آن چاوشی را که با یک گفتهٔ ابراهیم حاتمی کیا طغیان می‌کند با این چاوشی که در مقابل آماج حملات این چند وقت اخیر از جانب داریوش مهرجویی، مجتبی کبیری، حسام الدین سراج، اسماعیل امینی و... سکوت کرده تا با امیر یکی‌شدگی چاوشی را درک کنید!

چهل ساله‌گی سن مبعوث شدن است. سن تکامل! سنی که آن‌جا تازه تکلیفت با جهانت مشخص می‌شود و انسان تازه می‌فهمد که از دنیا چه می‌خواهد. می‌فهمد که آیا حقش را از دنیا گرفته یا دنیا حقش را از او گرفته! سنی که یکی مثل شهاب حسینی را می‌سازد. کسی که در یکی از بالا‌ترین جشنواره‌های جهانی سینما بدون خوف و اضطراب از هجمه‌های بعدش جایزه‌اش را تقدیم امام عصر (عج) کند و این‌‌ همان عشق‌بازی دونفرهٔ خالصانه و خصوصی است...

و حالا محسن چاوشی در حوالی قله چهل ساله‌گی قرار گرفته. قله تکامل. قله‌ای که می‌شود با فتح‌ش پرچم خودش را آنجا بکارد و نام‌ش را جاودانه کند. برای محسن چاوشی مسیر زیادی باقی نمانده. فقط کافی است بدون توجه به سنگ‌ریزه‌های مسیر به حرکت خود ادامه دهد و مسیرش را گم نکند. همین!
نرگس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
چه تحلیل جالبی.
موافقم.
خیلی تلخ میخوند قبلا. من گوش دادنش رو برای خودم قدغن کرده بودم از بس گریه میکردم. شاید از بس سختی کشیده بودم و دنیا برام سیاه بود.
امیدوارم منم به چنین کمالی برسم.
ناشناس 222
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
حالا پيچيده يا ايزي دوست من چاووشي چاووشي است و كارش درست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
آخه این تحلیل های پیچیده رو چجوری از خودتون در میارید ... ! هر خواننده ای سبک داره و سبکشو ادامه میده ! پیچیده فکر کردن شده آفت ! چرا آخه.. بابا ایزی .. ایزی ... :)
انتشار یافته: ۳
bato-adv
bato-adv
bato-adv