bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۸۲۷۵۳

«خاکستر بلوط»

تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۵
از آسمان بلوط می‌بارد، مردها بالای درخت‌اند و زن‌ها بلوط‌های افتاده را جمع می‌کنند. بلوط‌ها آرد می‌شوند، بلوط‌ها نان می‌شوند، بلوط‌ها غذای دام می‌شوند. ‌سال ١٣٤٨ است در فیلم «بلوط» نادر افشارنادری. فیلمی از زندگی ایل بهمئی در کهگیلویه‌وبویراحمد. نزدیک ٥٠‌سال گذشته است، در‌سال ١٣٩٥ آتش می‌بارد بر سر بلوط‌های بهمئی کوه ماغر و فرماندار می‌گوید ٧هکتار از جنگل‌ها آسیب دیده. ٧ هکتار در یک آتش‌سوزی، تنها در یک گوشه از جنگل‌های زاگرس. زاگرسی که دارد منابع آب‌شیرین کشور را حفظ می‌کند. می‌گویند ٩٠‌درصد از آتش‌سوزی‌ها را عوامل انسانی به وجود آورده‌.

دو نسل بعد، از مردمی که در فیلم مردم‌شناسانه افشارنادری، برای بلوط‌ها‌ آواز می‌خوانند، خبری نیست. ابتدای امسال درختان لرستان سوختند و هفته گذشته بخش‌هایی از استان‌های کرمانشاه، کهگیلویه‌وبویراحمد صدای سوختن جنگل‌های زاگرس را شنیده‌اند.

فقر معیشتی مردم و  جنگل‌
صدای آواز مردم بر پس زمینه‌ کوبیدن بلوط‌ها می‌نشیند، ترجیع‌بندشان شابلوط است. ولی حالا مردم دیگر حتی سایه‌ بلوط‌های نزدیک خانه‌شان را هم نمی‌خواهند. به جایش باغچه می‌خواهند و نگران پی خانه‌ هستند و ریشه‌های بلوط. بلوط‌ها مزاحم شده‌اند. مهدی مجتهدی که موضوع پایان‌نامه کارشناسی‌ارشدش مشارکتی مردمی در حفاظت از سبزکوه چهارمحال‌وبختیاری است، می‌گوید: «در آن منطقه زاگرس انگار جنگل‌های بلوط خیلی ارزشمند نیست. نه در دید عوام و نه در دید سیاستگذارها. مردم می‌گویند ما از این بلوط عاجزیم، یک بار در پروژه هر مدرسه یک نهالستان با پیرمردی صحبت می‌کردیم که گفت بلوط پدر ما را درآورده، می‌خواهیم یک جا مرغداری بزنیم، می‌گویند جنگل است، می‌خواهیم دامداری کنیم، نمی‌گذارند.

آنها بلوط را مانع توسعه می‌دانند. جنگل برایشان کم‌ارزش است و جلوی این‌که بتوانند صنعتی شوند و شغل ایجاد کنند را می‌گیرد.» درخت‌های٤٠٠ -٣٠٠ساله در دنا ارزش یک باغچه سبزی خانگی را هم ندارند، حتی برای مردمی که خود را بلوط‌خور می‌دانند و می‌گویند هر کسی بلوط جوان را ببرد در زندگی روی خوش نمی‌بیند. هنوز هم این را در فرهنگ‌شان دارند ولی خط قرمزشان نیست. به محض این‌که کسی بخواهد جلوی خانه‌اش باغچه بسازد، خیلی راحت درخت چند صدساله را می‌برد و تنها تهدیدش جریمه منابع طبیعی است. خیلی‌ها در عملیات بهسازی خانه این کار را انجام می‌دهند. در مدیریت استان‌ها و فرمانداری‌ها هم بلوط خط‌قرمز نیست. نمونه‌اش این‌که سال‌هاست بودجه بالگرد برای خاموش‌کردن آتش‌سوزی جنگل نیامده و اولویت استاندار نبوده است.»

 فصل بلوط‌تکانی که برسد، بلوط‌ها کیلویی صد تا دویست تومان خوراک دام‌ها می‌شوند. اما درخت که باشند، چوب که باشند برای مردم محلی ارزش بیشتری دارند. می‌توانند هزینه یک خانواده را تأمین کنند، بلوط‌ها می‌میرند و زغال می‌شوند. زغال‌های درجه یک برای منقل و کباب و زغال درجه دو برای قلیان‌های قهوه‌خانه‌ها: «عامل اصلی تخریب طبیعت پروژه‌های سدسازی، راه‌سازی و عمرانی کلان دولت است اما ما در پروژه‌هایمان در منطقه به مواردی پرداختیم که مردم بیشتر عامل تخریب هستند. نخست به دلیل علف‌چینی برای گیاهان کوهی که باعث انقراض محلی شده است و دوم زغال‌گیری. شغل اصلی اهالی چهارمحال‌وبختیاری زغال‌گیری است. زغال‌گیری برای تأمین سوخت نیست، بلکه منبع درآمد است و جنبه معیشتی دارد.»

فروردین‌ماه امسال، مدیرکل منابع طبیعی استان لرستان اعلام کرد ٩٨‌درصد آتش‌سوزی‌ها در جنگل‌های زاگرس این استان عمدی است. ٣١تیرماه نیز عزت‌الله بهشتی‌فر، مدیرکل منابع طبیعی استان کهگیلویه‌وبویراحمد از آتش‌سوزی در ٧نقطه از جنگل‌های استان خبر داد. یک مورد آن به دلیل سهل‌انگاری چند جوان ماهیگیر بوده است. ١٥هکتار از جنگل‌ها به این ترتیب از بین رفت.

مجتهدی می‌گوید: «در زاگرس طبق آنچه دیدم بی‌احتیاطی‌های برخی جوان‌ها می‌تواند باعث بروز آتش‌سوزی شود. آنها که برای کشیدن قلیان و استعمال موادمخدر می‌روند آتشی روشن می‌کنند و اگر درحال طبیعی نباشند آتش به‌راحتی سرایت می‌کند. در این میان به مواردی از آتش‌سوزی‌های عمدی برخوردیم. برخی از افرادی که شغل‌شان زغال‌گیری است به عمد بخشی از جنگل‌ را آتش می‌زدند تا نیروهای منابع طبیعی سراغ خاموش‌کردن آن بروند و مشغول شوند و آنها بتوانند در جایی دیگر به‌راحتی درخت‌ها را ببرند و زغال کنند. حتی گاهی از روی لجبازی با ادارات دولتی هم آتش می‌زدند.»

می‌گوید بلوط برایشان کمرنگ شده است. آنچه مهم است معیشت است. مثل قدیم همه دامدار نیستند که بلوط را بخواهند برای خوراک دام‌شان و نان بلوط «کلگ» هم سر سفره‌هایشان جایی ندارد. ساختن یک مرغداری، استخر پرورش ماهی و باغچه‌ای کنار خانه می‌تواند جای بلوط‌ها را بگیرد، مثل زغال‌کردن درخت‌ها.

 محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست هم به این مسأله اشاره می‌کند و می‌گوید فقر معیشتی مردم است که عامل این تخریب‌هاست، نه بی‌توجهی آنها به بلوط‌ها: «فقر معیشتی در منطقه زاگرس مشهود و وابستگی مردم به زمین زیاد است. پایه‌های بلوط‌ها در غرب کشور است و نسل جدید به مراتب آگاهی بیشتری نسبت به این موضوع دارد. اما از سویی با یک نسل میانه روبه‌رو هستیم که تحت‌تأثیر فشار اقتصادی و عدم‌آگاهی ناخودآگاه دست به نابودی درخت‌ها می‌زنند. اگر دولت بتواند طرح‌های معیشت جایگزین مثل گل‌سفید، کانی‌گرازان، گندمان و حسین‌آباد و سربیشه ایجاد کند آن وقت مردم محلی به جای این‌که تخریب‌کننده محیط‌زیست باشند آن را حفظ می‌کنند.»

هرچه پرباران‌تر، آتش‌سوزی‌های بیشتر
زاگرس صعب‌العبور است و آتش که راه بیفتد دیگر خودرو‌ها کمک نمی‌کنند، گاه باید بیل و شن‌کش به دست با پای پیاده یا اسب به دل کوه زد. جنگل این‌طور نجات پیدا می‌کند. خبری از بالگرد برای خاموش‌کردن آتش نیست. در سال‌هایی که تغییرات آب‌وهوا خود را نشان می‌دهد و با گرمای زیاد و رطوبت کم جنگل خشک به جرقه‌ای آتش می‌گیرد. حتی کمتر از آن، با یک شبنم. سال‌های پرباران برای زاگرس نشانه خوبی نیست. علف‌های یک‌ساله رشد می‌کنند و در خرداد خشک شده و یک انبار کاه قابل اشتعال می‌شوند. محمد درویش می‌گوید: «به‌طور متوسط هر‌سال ٨هزارهکتار از جنگل‌ها آتش می‌گیرد. در برخی سال‌ها که بارندگی بیشتر از نرمال داشته باشیم تعداد و وسعت آتش‌سوزی‌ها بیشتر می‌شود. به‌طور معمول نباید انگشت اتهام آتش‌سوزی‌ها را به سمت مردم ببریم. شرایط طبیعی منطقه است که آن را مستعد آتش‌سوزی می‌کند.

در‌ سال ٨٩  که ترسالی داشتیم بین ٤٥ تا ٥٠‌هزار هکتار از جنگل‌ها آتش گرفتند. اگر عوامل انسانی دلایل اصلی باشند نباید از یک‌سال تا ‌سال دیگر تغییر فاحش ببینیم. با این حال می‌توانیم با آموزش‌هایی به جامعه محلی و مردم یاد بدهیم که در زمان طلایی آتش را خاموش کنیم.» به‌گفته او گاهی به صورت طبیعی یک قطره شبنم یا شیشه‌خرده‌هایی که در مناطق رها شده‌اند، در یک رویشگاه علفی ذره‌بین می‌شود و آتش‌سوزی جنگل‌ها اتفاق می‌افتد: ‌‌‌‌»اگر مردم با دیدن آتش‌سوزی با ١١٠ تماس بگیرند، آنها محیط‌زیست را خبر می‌کنند که در کمترین زمان به منطقه برسند. در این فاصله اگر آتش کم باشد با مقداری خاک و بیلچه و ضربه‌زدن شاخه‌های خشک می‌توانند آن را خاموش کنند.» 

درویش می‌گوید هنوز هیچ پژوهش مستندی نیست که بگوید وجه غالب آتش‌سوزی‌ها عمدی هستند یا به دلیل ناآگاهی یا حوادث طبیعی است: «در برخی موارد برای گسترش اراضی کشاورزی، جنگل‌ها را آتش می‌زنند که دولت باید قوانین سخت‌گیرانه‌تری برای آتش‌سوزی‌های عمدی داشته باشد. کار مهمی که سازمان جنگل‌ها و مراتع سعی می‌کند با همکاری تشکل‌های مردم‌نهاد محیط‌زیستی انجام دهد، آگاهی‌بخشی به مردم محلی و ایجاد شرایط امن‌تر برای حفاظت گونه‌هایی مثل بلوط است. اما با توجه به مشکلات بودجه‌ای که در چند‌سال اخیر سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان محیط‌زیست با آن‌ مواجه بودند، این حمایت‌ها و آموزش‌ها در روستاهای مجاور زاگرس کمرنگ شده و همین مسأله و فقر مردم باعث بی‌توجهی شده است.» درویش از طرح‌هایی مانند هر مدرسه یک نهالستان می‌گوید که سعی‌ می‌کنند با تشویق کودکان به کاشت بلوط اهمیت این رویشگاه را از کودکی برای اهالی منطقه جا بیندازند. بلوط‌هایی که ٥٠‌سال طول می‌کشد تا بزرگ شوند و حاصل‌شان بلوط‌های دیگری شود.

آب، جنگل‌های زاگرس را می‌برد
در ارتفاعات سبزکوه چهارمحال‌وبختیاری جایی که ارتفاعات اجازه عبورومرور راحت را می‌گیرد، هنوز «نظرگاه» پابرجاست. تپه‌ای که اهالی دست به بلوط‌هایش نمی‌زنند. مجتهدی می‌گوید در باورشان پیری و شیخی از این محل عبور و درختان را نظر کرده. هیچ درخت بلوطی بریده نمی‌شود و کسی بلوطی را آتش نمی‌زند و به دنبال زغال‌کردن آن نیست. شاید این نقطه در آینده از معدود باقی‌مانده‌های جنگل‌های بلوط زاگرس باشد. جنگل‌هایی که از جنوب استان آذربایجان‌غربی تا خوزستان کشیده شده‌اند. جنگل‌هایی که بوی سوختن‌شان هر روز می‌آید اما انگار کسی نمی‌داند چطور آبی بر آتش‌شان بریزد.

آتش‌سوزی جنگل در اغلب کشورهایی که آب‌وهوایی چون ایران دارند، اتفاق می‌افتد. استرالیا و کالیفرنیا توانسته‌اند آتش‌سوزی‌ها را کنترل کنند. کاری علمی که در ایران هم تحقیقات مشابه آن انجام شد. آزاده زرع‌کار که پایان‌نامه خود را بر تهیه نقشه پراکندگی خطر آتش‌سوزی جنگل‌ها انجام داده، می‌گوید این روش تا ٨٠‌درصد با آمار آتش‌سوزی‌ها انطباق داشته است: «آتش‌سوزی طبیعی برای محیط‌زیست بد نیست و می‌تواند باعث شود دانه‌های یک‌سری از گونه‌های گیاهی از پوسته بیرون بیایند. وقتی مشکل‌ساز می‌شود که عامل انسانی دخالت کند یا کنترل‌نشده و پخش شوند. در استرالیا وکالیفرنیا که شرایط ما را دارند روی این مسأله به خوبی کار کرده‌اند و توانسته‌اند‌ هات‌اسپات‌های آتش‌سوزی را تشخیص دهند، یعنی جاهایی که در آنها احتمال وقوع آتش بیشتر از بقیه است.»

عوامل اقتصادی، اجتماعی، توپوگرافی و وضع سرزمین، اقلیم و پوشش گیاهی در تعیین این نقاط موثرند: «در بحث پوشش گیاهی بعضی گیاهان زودتر و بعضی دیرتر آتش می‌گیرند. جایی که تراکم بیشتر باشد، احتمال انتقال آتش‌سوزی بیشتر است. در اقلیم؛ دما و بارش و در توپوگرافی ارتفاع و جهت شیب  مهم است. شیب رو به خورشید و تند باعث انتقال شدیدتر آتش می‌شود. در عوامل اجتماعی و اقتصادی فاصله از جاده و نقاط مسکونی تعیین‌کننده است. جایی که به جاده نزدیک و دسترسی بیشتر است، احتمال آتش‌سوزی بالاست.»

او با این روش نقشه نقاطی را که احتمال وقوع آتش‌سوزی در آنها بیشتر است، تهیه و برای اطمینان آن را با نقاط وقوع آتش‌سوزی مقایسه کرد و به تطابق بیش از ٨٠‌درصد رسید. این مدلسازی برای اقدامات پیشگیرانه مناسب است: «خیلی راحت از طریق مدلسازی‌ها قابل‌شناسایی است. وقتی‌ هات‌اسپات را تشخیص دادیم، می‌توانیم در آن نقاط برج نگهبانی بزنیم و سریع‌تر از دیدن دود متوجه آتش می‌شویم. می‌توانیم گشت‌های منظمی برای آن منطقه و امکانات نزدیک داشته باشیم. همچنین با سنجش از دور می‌توان دمای محیط را تشخیص داد و از طریق انتشار گازهایی متوجه شد که احتمال آتش سوزی در کدام نقاط بیشتر است. عوامل انسانی قابل‌پیش‌بینی است و استفاده از ظرفیت‌های دانشگاهی خسارت را کمتر می‌کند.»

اما فقط آتش نیست که به جان درختان بلوط و جنگل‌های زاگرس افتاده است. گاهی آب است که بلای جان درخت‌ها می‌شود. گاهی پروژه‌های عمرانی مثل آزادراهی که مردم را  از استانی به استان دیگر می‌رساند. در استان چهارمحال‌وبختیاری سدهایی چون سد خرسان هم جنگل‌ها را زیر آب بردند. به‌گفته مجتهدی آزادراه یاسوج به اصفهان نیز در مسیر خود بخشی از جنگل‌های زاگرس را تخریب می‌کند.

بلوط‌ها گاهی از دل یک گردنبند و گاهی از دهان یک عروسک زوال‌شان را به گوش همه می‌رسانند. انجمن پاما، پایشگران حامی محیط‌زیست در روستای گل سفید لرستان سراغ عروسک‌هایی به اسم لیلی صنایع‌دستی مردم منطقه، برای معیشت جایگزین رفتند. آنها از مردم خواستند به جای قطع درختان با تولید این عروسک‌ها درآمدزایی کنند. گروه دیگری از حامیان محیط‌زیست نیز با ساختن گردنبندهای بلوط به‌عنوان نمادی از جنگل‌های زاگرس در پی ثبت جهانی آن در یونسکو هستند. بلوط‌ها صدای آواز خود را از سالیان قبل، از ترانه‌ها و آوازهای زنان بهمئی در فیلم بلوط سرداده‌اند، چه کسی می‌شنود؟