bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۸۷۱۴۲

سکانس‌های رنج

تاریخ انتشار: ۰۰:۳۳ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۵
 می‌دود و جیغ می‌زند، می‌سوزد و در یک لحظه تمام زندگی‌اش از بین می‌رود. تمام آرزوها و رویاهایش با یک شیشه اسید دود می‌شود و می‌رود هوا. سوختنی که آتشش یک عمر بر زندگی‌اش شعله می‌کشد و فردایش را خاکستر می‌کند. خاکستری که می‌نشیند روی خواسته‌‌هایش، همه آنچه می‌خواسته در زندگی انجام دهد از خواندن بگیر تا کارکردن و نوشتن. این یک سکانس از زندگی مریم «لانتوری» است. آخرین ساخته رضا درمیشیان.

فیلمی که  با محدودیت سنی بالای ١٦ ‌سال به نمایش درآمده و این محدودیت در پوستر و تبلیغات این فیلم با عنوان «توصیه» به تماشاگران تذکر داده شده است که دیدن آن برای افراد زیر سن توصیه‌شده مناسب نیست. «لانتوری» داستانی عاشقانه دارد که در آن باران کوثری، نوید محمدزاده، مهدی کوشکی و بهرام افشاری نقش اعضای گروه «لانتوری» را ایفا کرده‌اند؛ گروهی خلافکار که درنهایت یکی از آنها اسیدپاشی انجام می‌دهد و روایتی شبیه به یکی از اسیدپاشی‌های معروف کشور رقم می‌خورد. «اسیدپاشی» یکی از تلخ‌ترین آسیب‌هایی است که این سال‌ها زهرش را به صورت جامعه پاشیده. سوختنی که نه‌تنها زندگی فرد را از بین می‌برد، بلکه آتشش به جان زندگی نزدیکان قربانی هم می‌افتد و درازای این رنج بی‌پایان دو راه در مقابل‌شان می‌گذارد؛ یکی بخشش و دیگری قصاص.

نمایش عریان خشونت
«لانتوری» نخستین فیلم ساخته شده درخصوص آسیب‌های اجتماعی نیست و آخرین آن هم نخواهد بود اما شاید بزرگترین وجه تمایز این فیلم با آنچه تا پیش از این در سینما برای بیان و روایت چنین موضوعاتی مطرح بوده، فرم بیانی و شکل نمایش «لانتوری» از موضوع مورد بحثش است. فرمی که به صورت خیلی شفاف در مورد «اسیدپاشی» صحبت کرده و حتی صحنه‌هایی را نشان می‌دهد که شاید دیدن آن برای بسیاری از بینندگان خوشایند نباشد و آنها را این مدل نشان دادن موضوع غافلگیر کند. همین تفاوت نگاه سازندگان «لانتوری» درخصوص نشان دادن صحنه‌های دلخراش اسیدپاشی سبب شد عده‌ای به این فرم روایی فیلم اعتراض کنند که تا این اندازه بی‌پرده نشان دادن صحنه‌های رقت‌انگیز و خشن اثر مخربی روی مخاطبانش دارد و روحیه اجتماعی را مورد خدشه قرار می‌دهد، حتی ممکن است به ترویج خشونت در جامعه دامن بزند. آنها عقیده دارند برای بیان آسیب یا معضلی در قالب نمایشی باید چارچوب‌هایی درنظر گرفت یا این‌که برای صحبت از آنچه بر سر قربانی رفته می‌توان از نشانه‌هایی استفاده کرد که هم مفهوم را به بیننده منتقل کند و هم این‌که با نشان دادن صحنه‌های عریان خشونت خیلی روحیه او را مورد هدف قرار ندهد. مشابه آنچه در فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» اتفاق می‌افتد.

داستان فيلم «هيس دخترها فرياد نمي‌زنند» برگرفته از آسيب اجتماعي كودك‌آزاري جنسي است. به نوعي كه كارگردان در فيلم نشان مي‌دهد كودكان چه در خانواده پولدار يا فقير و چه از خانواده بافرهنگ يا سطح پايين فرهنگي در معرض آسيب اجتماعي كودك‌آزاري قرار دارند كه در نگاه واقعي مي توان به پرونده‌هايي مانند «عقرب سياه» و «بيجه» اشاره كرد. در طول فيلم شاهد هستيم فردي به نام «مراد» ٣٢ساله شاگرد مغازه لباس عروس‌ فروشي است و صاحب مغازه كه زني علاقه‌مند به كسب‌وكارش است بدون توجه به خواسته‌هاي دخترك ٨ساله‌اش (شيرين) او را همبازي «مراد» مي‌كند تا جایي كه در يك سكانش به مراد مي‌گويد: شيرين را خانه ببر تا من بيايم! حضور مراد تنها با دخترك ٨ساله در خانه آغاز تولد افكار بيمارگونه مراد است تا به آزار و اذيت دخترك پرداخته و از وي سوءاستفاده جنسي كند. اين سكانس‌هاي فيلم بخشي از خاطرات بازگو نشده دخترك بعد از ٢٠‌سال در جريان بازپرسي است.

شيرين كه در كودكي مورد سوءاستفاده جنسي قرارگرفته در شب عروسي متوجه آزار و اذيت جنسي يك سرايدار با دختربچه همسايه مي‌شود و همين صحنه عروس را وادار مي‌كند تا دست به جنايت زده و سرايدار را به قتل برساند. هرچند در ابتدا گمان می‌رفت‌ به واسطه حساسیتی که پیرامون مضمون و محتوای آخرین ساخته پوران درخشنده وجود دارد، ممیزی‌های پی‌درپی بر این فیلم وارد شود اما روشی که درخشنده در پردازش غیرمستقیم به بخش‌هایی از روایت فاجعه‌باری که دستمایه ساخت این اثر شده به کار گرفت سبب شد «هیس دختر‌ها فریاد نمی‌زنند» از گزند توقیف یا کشمکش‌ها بر سر کیفیت اکرانش دور شود و بی‌حاشیه رنگ پرده سینما را به خود ببیند. موضوعی که به دلیل صحنه‌های خشن‌تر و بیان صریح‌تر «لانتوری» گمان آن می‌رفت برای فیلم حاشیه‌ساز شود.

نمایش  آزادانه آسیب ها در رسانه ها
نگاه دومی که در مورد ساخت فیلم پیرامون مسائل اجتماعی وجود دارد، زاویه دیدی است که معتقد به آزاد گذاشتن فیلمساز در نحوه بیان محتوای مدنظرش است و محدودکردن او در نحوه نشان دادن صحنه‌های موردنظرش را به مصداق نمودی از سانسور فیلمساز می‌داند. طرفداران این جریان معتقدند اگر آسیبی در جامعه وجود دارد باید دست رسانه‌ها در بیان آنها باز باشد و بیان‌نکردن شدت و حد آسیب‌ها و معضلات، راهکار حذف آنها از بدنه جامعه نیست و تنها به منزله پاک‌کردن صورت مسأله محسوب می‌شود. چندی پیش غلامرضا موسوی (رئیس شورایعالی تهیه‌کنندگان سینما) توضیح داده بود راهکار پیش روی این فیلم‌ها رده‌بندی آثار سینمایی و هشدار به مخاطبان در مورد تماشای آنهاست: سال‌هاست این رده‌بندی اعمال می‌شود و اتفاق جدیدی نیست، فقط یک توصیه است که مخاطبان بدانند از چه رده سنی یک فیلم را تماشا کنند و یک نوع هشدار به تماشاگران  و این‌که اگر خانواده‌ها می‌خواهند به تماشای فیلمی بروند بدانند این فیلم چه صحنه‌هایی دارد.

موسوی درباره تأثیر این مسأله در فروش فیلم‌ها نیز گفته بود: شاید اعمال رده‌بندی  یک کنجکاوی در تماشاگران ایجاد کند و به دنبال آن باشند که چرا یک فیلم دارای رده‌بندی سنی شده اما واقعیت این است که وزارت ارشاد هرگز به دنبال این نیست که از این حربه برای فروش بیشتر فیلم‌ها استفاده کند، بلکه هدف فقط هشدار دادن است و به نوعی از نگرانی وزارت ارشاد برای خانواده‌ها ناشی می‌شود تا زمانی که همراه با کودکان خود به سینما می‌روند، گلایه نکنند که چرا با کودک خود به تماشای این فیلم نشستند.

حتی اگر یک بیننده بدون رعایت رده‌بندی سنی به تماشای فیلمی بنشیند حداقل از قبل این آمادگی ذهنی را دارد که با چه فیلمی روبه‌رو می‌شود، مثلا اگر یک فرد زیر ١٦سال به تماشای فیلمی برود که برای او ممنوع شده؛ قطعا با آمادگی بیشتری به تماشای فیلم می‌نشیند و بعد از تماشای فیلم نیز نمی‌تواند گلایه کند. مثلا امروز فیلم لانتوری به کارگردانی رضا درمیشیان که با شرط زیر ١٦‌سال اکران شده، فروش خوبی دارد اما اکثر مخاطبان آن افراد ١٨‌سال تا ٣٠‌سال هستند، البته احتمال دارد چند نفر از افراد زیر ١٦‌سال هم به تماشای فیلم بنشینند اما بعد نمی‌توانند بگویند که چرا درباره محتوای فیلم به آنها هشدار داده نشده بود. حالا با توجه به اکران این روزهای لانتوری و میزان فروشش، همچنین افرادی که از سالن‌های سینما بیرون می‌آیند، درحالی‌که به شدت تحت‌تأثیر این فیلم و صحنه‌های دلخراشش قرار گرفته‌اند، بار دیگر این سوال مطرح می‌شود که شیوه صحیح بیان مسائل آسیب‌های اجتماعی در مدیومی مانند سینما چیست؟ آیا چنین فیلم‌هایی بنابر نظریه اول اثرات منفی در روحیه جمعی افراد جامعه دارد یا چنین فیلم‌هایی به آگاه‌سازی بیشتر جامعه کمک کرده و بنابراین ساخت آنها لازم است؟ اصلا آیا چنین متر و معیاری را برای رسانه، به‌خصوص سینما می‌توان درنظر گرفت؟
برچسب ها: رنج سکانس جامعه