از آن سال که نام «کلماکره» دهانبهدهان گشت و پچپچههایی از «گنج پنهان» دزدان را وسوسه کرد و عاقبت ششمین گنجینه بزرگ مکشوفه دنیا به یغما رفت، ٢٧سال گذشته اما اسرار تاریخی غار کلماکره همچنان ناگفته است. تا پیش از غارتگری، دهلیزها و مغاکهای رسوبی تودرتوی کلماکره، مخفیگاه گنجینهای ٢٧٠٠ساله بود و اکنون پس از سالها، اشیای نقرهگون، بهجز خزانه موزه ایران باستان، موزه خرمآباد، تبریز و ایلام، به موزههای بزرگ لوور پاریس، سنپترزبورگ، مترو پلیتن، بریتیش میوزیم لندن و میهو ژاپن راه یافتهاند و تعداد نامشخصی از گنجینه هم به دست قاچاقچیان افتاده است.
پاییز سال ١٣٦٨ بود که «عزیز» غار پنهانی کوهدشت را پیدا کرد. او برای شکار به کوهستان صعبالعبور زده بود و دید که بزهای وحشی به غاری عمیق در ارتفاع ٥٥٠ متری میگریزند و ماجرای کشف بزرگ از اینجا آغاز شد. عقاب نقرهای با بالهای گشاده و شکاری که در منقار داشت، ظرف آبخوری نقره مزین به سر یک گاو، شیردال آب افشان، ریتونی نقره با نیمتنه اسب منقوش. بشقابهای بزرگی با نقش گل کوکب، تنگ طلاکوب نقرهای، جامهای نقرهگون و سه نقاب بزرگ طلا. بیشتر ظرفها و جامها، کتیبهای به خط عیلامی نو بازمانده از قرن هفتم پیش از مسیح داشتند. همین شد که مرد شکارچی از آن روز به بعد، هر صبح به بهانه شکار راهی کلماکره میشد و گنجی که با خود میآورد را یا ذوب میکرد یا قطعهقطعه به قاچاقچیان و عتیقهفروشان میفروخت. زمزمه گنج پنهان به گوش همه رسید و کمکم همه وسوسه شدند و خزانه غار استالکتیت کلماکره خالیتر شد.
سالهای جنگ تحمیلی بود و خبر به گوش اداره میراث فرهنگی لرستان رسید اما هر چه به تهران گزارش دادند و یاری خواستند، جوابی نگرفتند. در ٣سال اول پس از کشف غار، هر روز بیش از صد نفر در گوشه و کنار غار مشغول کندوکاو بودند. مسئولان وقت بعدها، چندینبار ورودی غار را برای جلوگیری هجوم غارتگران سیمان کردند، اما سرانجام چنان شد که غار از صدای انفجار و بوی باروت قاچاقچیان پُر شد و در سالهای بعد از یادگار پادشاهان هیچ نماند. بعدها محمولههایی پیش از خروج از کشور، کشف شد که تعدادی از گنجینه کلماکره را در خود داشت. غار اسرارآمیز، ١٦سال پس از کشفش در مرداد ١٣٨٤ و با شماره ١٣١١٩ در ردیف آثار ملی ایران به ثبت رسید.
حالا با گذشت ٢٧سال از ماجرا، هنوز ناگفتههایی از غار اسرارآمیز لرستان هست و سوالها همچنان بیجواب است. همین مسأله باعث شد، اواخر هفته پیش، باستانشناسان با استناد به مطالعات تحقیقاتی در نشستی در خانه اندیشمندان علوم انسانی ناگفتهها را روایت کنند.
قاچاقچیها به ما شلیک میکردند«وقتی خبر به ما رسید که خیلی دیر شده بود.» حسین غضنفری، رئیس اسبق اداره میراث فرهنگی استان لرستان در نشست حضور یافت تا روایتی ناگفته از آنچه در سالهای کشف غار در لرستان گذشته، تعریف کند.«در شرایطی خبر کشف غار کَلماکَره به ما رسید که اوج و اواخر جنگ بود. از طرفی مسأله بزرگ دیگر این بود که میراث فرهنگی بعد از انقلاب، تشکیلاتی نوپا بود و حتی برخی آن را نهادی طاغوتی میدیدند. علاوه بر این موقعیت جغرافیایی غار هم طوری بود که نمیشد خوب حفاظتش کرد. ما خیلی تلاش کردیم اما نتوانستیم مانع دزدیها شویم.»
غضنفری افزود: «بعد از باخبرشدن از دستبرد به غار، سازمان را در جریان گذاشتیم و تقاضا کردیم کارشناس بفرستند. آن موقع لرستان فقیر و تشکیلات نوپا بود و تهیه گزارش علمی و فنی برای ما مقدور نبود. سازمان هم نمیتوانست دستوری قاطع و سریع به ما بدهد. از نظر حفاظتی هم افراد ما نیابت قضائی نداشتند و بعد از انقلاب دیگر اجازه تفتیش و دستگیری قاچاقچیان را از آنها گرفته بودند. بعضی از مردم هم متأسفانه وسوسه شده بودند. واژه گنجینه خیلیها را وسوسه کرده بود.»
به گفته این مدیر بازنشسته اگرچه بعد از مدتها مرحوم سیدمحمود موسوی را بهعنوان کارشناس فرستادند اما دیگر خیلی دیر شده بود، او فضا را اینچنین وصف کرد: «ما درحفاظت از غار مشکل داشتیم و نمیتوانستیم روزی بیشتر از دوبار درون غار برویم. در آن میان نیز پسر آن شکارچی و خواهرزادهاش اختلاف زیاد پیدا کرده و مشاجره میکردند و خبرهایش به ما میرسید. بالاخره بازجوییها شروع شد و ما بعد از دوماه نشانههای فلزی از این غار به دست آوردیم. مثلا گوش حیوان، نقاب طلایی و دستههای فلزی بود و نشان میداد این بخش ناچیزی از یک مجموعه بزرگ است. گزارش اولیه را نوشتم و سعی کردم بر اهمیت موضوع تأکید کنم و نظر مسئولان ارشد سازمان را جلب کنم، اما در آن فضا زیاد نمیشد توجهها را به این موضوعات جلب کرد.»
غضنفری ادامه داد: «قاچاقچیها خیلی وقتها به ما شلیک میکردند و اطراف غار سنگر گرفته بودند و برای نزدیک شدن به غار امنیت جانی نداشتیم. ما فقط میخواستیم یک راهکار قانونی پیدا کنیم تا با آن اشیا را کشف کنیم، اما اشیای کمی کشف میشد. بعد وزارت اطلاعات وارد کار شد و هسته ویژهای تشکیل داد و همه نیروهای استان را فعال کرد. درنهایت با کمک مردم محلی، قاچاقچیان را تعقیب کردند و برحسب یک اتفاق، به خانه یک قاچاقچی معروف درتهران رسیدند و درخانه او علاوه بر اشیای کلماکره اشیای زیادی از اقصینقاط ایران را کشف کردند.»
رئیس اسبق اداره میراث فرهنگی استان لرستان در آخر اشارهای به یک پرونده مختومه کرد: «درسال پایانی کار من، یعنی سال ۱۳۷۲-۱۳۷۱، سه محموله تقریبا بین ۲۰ تا ۲۷ قلم از اشیای کلماکره را به استان فرستادند و ما کارشناسی کردیم و فرستادیم برای مقام قضائی که در آنها اشیای نقرهای و طلاکوبی و نقره طلاکوب وجود داشت. من بعد از آن سال به تهران منتقل شدم، اما بعدا خبردار شدم که گویا این اشیا به نحوی ناپدید شده و به سرقت رفته است و برایش صورتجلسه هم کردهاند.»
آثار کلماکره ٤٠ موزه را غنی کرد«هنوز آثار زیادی از کلماکره به دست نیامده بود، اما نام کلماکره همه جا درتهران پیچیده بود.» روایت «حسن قرهخانی»، کارشناس اموال فرهنگی میراث فرهنگی روایتی دیگر از ماجرای کلماکره گفت، آنچه در تهران اتفاق افتاده بود: «درسال ۱۳۶۸ اتفاقی در تختجمشید افتاد و برخی با جعل امضای یک مقام بالا، قصد کردند تا یک تکه از سنگهای آپادانا را از تختجمشید خارج کنند. آن زمان تمام مجموعه تختجمشید دو نگهبان بیشتر نداشت. از قضا نگهبان به یک دستگاه اطلاعاتی خبر داد و با تعقیب متخلف به خانهای در یوسفآباد تهران رسیدند و تحت نظرش گرفتند. فردای آن روز اثر متعلق به تختجمشید به سمت فرودگاه رفت و آنجا توقیف شد و بعد درخانه ع.الف اشیای تاریخی را کشف کردند و درخانه قاچاقچی بزرگ دیگری که چمدانی از آثار کلماکره بود، پیدا کردند.»
قرهخانی خود به خانه این قاچاقچی رفته بود: «درهمان خانه ر.ع بدلهایی از اشیا کلماکره پیدا کردیم. من درباره برخی آثار منسوب به کلماکره شک دارم و این شکم را بنا بر تجربه و علم میگویم که ممکن است اصل نباشند. من شیئی را اصل میدانم که باستانشناس با دست خودش از خاک بیرون آورده باشد.»
او ادامه داد: «از آن فرد سوال کردیم که این آثار درچمدان را از کجا آوردی که به تدریج نام کلماکره بر سر زبانها افتاد و بعد از نهاوند و کوهدشت به پلدختر و غار رسیدیم. آن موقع یک معاون پژوهشی داشتیم که مخالف هر نوع فعالیت در زمینه میراث بود و در ٥سالی که بود، هیچ کاری صورت نگرفت. من چارهای نداشتم و برای محافظت از کلماکره مقالهای نوشتم که در کیهان در تاریخ مرداد ۱۳۷۰ منتشر شد. هیچکس گوش نمیداد اما آخر آن مقاله کار خودش را کرد.» به گفته او، بعد از دستور ریاستجمهوری وقت در اوایل دهه٧٠ درباره انهدام باندهای قاچاق اشیای غار کلماکره حفاظت از این غار جدیتر شد و جالب اینکه با مجموع اشیای این محوطه ٤٠ موزه درکشور ساخته یا غنی شدند.
روایت کلماکره آمیخته به افسانه استدربخش دیگر؛ «مهرداد ملکزاده» درباره اخلاق در باستانشناسی، مفرغهای لرستان و داستانهای غار کلماکره سخن گفت. او با بیان اینکه قاچاقچیان هم پیشرفت کرده و به دانش مسلح شدهاند، گفت: «همین آقای ر.ع که اسمش درآمد، یک آزمایشگاه حفاظت و مرمت داشت و متأسفانه تنی چند از دانشآموختگان دانشگاهی رشتههای شیمی، فیزیک، متالوژی، خوردگی مواد، مرمت آثار در خدمتش بودند. برایش کار میکردند و شئی تقلبی برایش میساختند. ما با یک مجموعه سازماندهی شده، برنامهریزی شده تجارت اشیای عتیقه مواجهایم.»
او با این مقدمه از پیچیدگیهای مجموعه منسوب به کلماکره سخن گفت: «موزه میبد دارنده تعداد فراوانی از اشیای کلماکره است اما مسئولان موزه از دادن نام کلماکره به این مجموعه اکراه دارند. با این حال کسانی که این مجموعه را دقیقا میشناسند، با خصوصیات آن آشنا هستند و تشخیص میدهند که شیئی به کلماکره تعلق دارد یا نه.»
ملکزاده اضافه کرد: «گهگاه با روایتهای تاریخی غلط در مورد اشیا مواجهایم که همچنان از زبان همه میشنویم. ماجرای این غار در بسیاری موارد به افسانههای غیرواقعی آلوده شده است.»
مدیر کل میراث لرستان مدعی است ۲۳۰۰ اثر از غار کلماکره در جهان پراکنده است. از آن محموله۱۵ هزار تایی مکشوفه از قاچاقچیان؛ ۲۱۰ شیء منسوب به غار کلماکره بود که اوایل سال ۷۱ بین موزه ملی و موزه خرم آباد تقسیم شد و ۲ شیء به موزه تبریز و ۲ قطعه هم به موزه ایلام رفت. از طرفی گفته می شود؛ از محل نگهداری چندین کیلو قطعه حیوان جدا شده کسی خبر ندارد. غار باستانی کلماکره در بخش غربی شهرستان پلدختر و بخش جنوب شهرستان رومشکان از توابع استان لرستان قرار دارد. کارشناسان می گویند این ابزار تاریخی که در غار گرد هم آمده بودند؛ هدایا یا میراث پادشاهانی از همین سرزمین هستند، سردارانی که پیش از سلسله هخامنشانیان بر تخت قدرت بودند.