bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۸۹۱۵۴

ايميل يا ريميل؟!

تاریخ انتشار: ۰۱:۱۰ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۵
محمدمهدي پورمحمدي در روزنامه شهروند نوشت:

آورده‌اند كه شركت مايكروسافت، غول صنعت نرم‌افزاري جهان براي استخدام نظافتچي آگهي داده بود. يكي از متقاضيان تمام مراحل گزينش، حالا فرض كنيد تحقيقات محلي، داشتن تدين، تعهد، ممارست درانجام فرائض، قبولي در آزمون كتبي ايدئولوژيك و دانستن تعداد قطعات كفن زنانه و مردانه و نهايتا و شايد كم‌اهميت‌تر از مراحل پيشين، توانايي در امور جارو پارو، شستن و برق انداختن كاشي، سنگ، سراميك، كاسه‌هاي توالت و دستشويي و تميزكردن و برق انداختن ميز و صندلي را با موفقيت پشت‌سر گذاشت و حتي فرم عقد قرارداد را هم امضا كرد.

نظافتچي بنده خدا، كار را تمام شده و خود را در جرگه ديگر كاركنان شركت مايكروسافت احساس مي‌كرد، اما چشم‌تان روز بد نبيند، نداشتن «ايميل» تمام آمال و آرزوهاي او را به باد فنا داد. يعني وقتي رئيس كارگزيني از او خواست كه آدرس ايميلش را براي تماس‌هاي بعدي اعلام كند، نظافتچي نگون‌بخت كه تا آن زمان كلمه «ايميل» به گوشش نخورده بود، از مصاحبه‌كننده پرسيد: آقا اين «ريميل» يعني چه؟ خيلي طول كشيد تا به ايشان حالي كنند كه اولا «ريميل» نيست و «ايميل» است و ثانيا ايميل يك واژه قبيح، فحش بد و وسيله‌اي منحصرا براي ارتكاب ملاهي و مناهي نيست بلكه يك وسيله ارتباطي است و چندي است كه مردم براي نامه نوشتن، به جاي استفاده از كاغذ و پاكت، چسباندن پاكت و تمبر با آب دهان و ارسال از طريق چاپار و پست، از ايميل استفاده مي‌كنند. نظافتچي كه به اصطلاح از اين قرتي‌بازي‌ها خوشش نمي‌آمد، حاضر به ورود به اين عرصه نشد و به او گفتند كه اينجا مايكروسافت، غول صنعت نرم‌افزاري جهان است و كسي كه ايميل نداشته باشد، حتي به درد نظافتچي بودن در اين جا هم نمي‌خورد و از استخدام او خودداري كردند.

از آن‌جا كه همه راه‌ها به مايكروسافت ختم نمي‌شود، نظافتچي با استعداد، نااميد نشد، حرفه قبلي‌اش را به كلي كنار گذاشت و رفت دنبال يك كار آبرومند ديگر. كار جديد او فروش شكلات بود و از پايين‌ترين رده يعني خرده‌فروشي شكلات در جلو مدارس، آغاز كرد. ممارست، پيگيري، قناعت و كمي هم پارتي‌بازي و استفاده از رانت و وام‌هاي نجومي بانكي كه در آن ديار خيلي مرسوم و معمول است، باعث شد كه كم‌كم كارش بالا بگيرد و به قول معروف پيازش «شكوفه» كند. چند ‌سال بعد نظافتچي سابق كه به «ايميل» مي‌گفت «ريميل» صاحب چند كارخانه بزرگ شكلات‌سازي بود.

روزي از روزها، حسابدار يكي از كارخانه‌هاي او كه جواني مهاجر، باهوش، كاردان و دانش‌آموخته يكي از مطرح‌ترين دانشگاه‌ها بود، نتوانست صورت‌حساب سود و زيان، عملكرد، ترازنامه، صورت مغايرات بانكي، گردش وجوه نقدي و تجزيه و تحليل اوضاع مالي را به موقع تحويل دهد و از رئيس خود، سرمايه‌دار بزرگ صنعت شكلات، يعني همان نظافتچي سابق خودمان اجازه خواست كه تا ديروقت شب كار كند و صورت‌حساب‌هاي مورد نظر را براي وي «ايميل» كند. وقتي حسابدار پاسخ شنيد كه پدرخوانده صنعت شكلات‌سازي ايميل ندارد و هنوز هم به ايميل مي‌گويد ريميل، گفت: قربان شما با اين همه قدرت و ثروت نجومي كه حتي بين خواب و بيداري هم چك كمتر از‌ هزارميليارد توماني امضا نمي‌كنيد، نه‌تنها هنوز ايميل نداريد، بلكه كاربردش را هم نمي‌دانيد و حتي اسمش را هم درست تلفظ نمي‌كنيد، اگر ايميل را مي‌شناختيد، اسمش را بلد بوديد يا ايميل داشتيد چي مي‌شديد؟

پدرخوانده نگاهي تمسخرآميز به او انداخت، پوزخندي زد و گفت: پسرجان! اگر من مي‌دانستم كه ايميل چيست، مي‌توانستم اسم آن را درست تلفظ كنم و اگر ايميل ‌داشتم، به جاي اين همه قدرت و ثروت كه با ته‌مانده يكي از حساب‌هايم مي‌توانم فقر، بيكاري، مشكل اشتغال و ازدواج جوانان و بسياري از مسايل كشور تو را حل كنم، الان نظافتچي شركت مايكروسافت بودم. نتيجه اخلاقي اين داستان اين است كه اگر براي خودتان در ياهو، گوگل يا هرجاي ديگري يك پست الكترونيك درست كرده و به آن نمي‌گوييد ريميل و مي‌گوييد ايميل، لزوما شاخ غول را نمي‌شكنيد.

بنابراين خيلي قيافه نگيريد، مغرور نشويد و به زمين و آسمان فخر نفروشيد. توصيه اكيد مي‌شود كه هرگز كساني را كه ايميل ندارند يا به آن ريميل مي‌گويند، دست‌كم نگيريد و از بالا و به چشم حقارت به آنان نگاه نكنيد. چه بسا كه آنان از شما قدرتمندتر، ثروتمند‌تر در استفاده از امكانات تواناتر، مقرب‌تر و نهايتا روز و روزگارشان از شما بهتر و جزو رستگاران باشند تا حالا كه اين‌طور بوده است!

برچسب ها: ایمیل ریمیل قدرت