bato-adv
bato-adv
گفت‌وگو با ابراهیم رها درباره آخرین اثرش «دری‌وری»

دچار خودبامزه‌پنداری شدیم

رها در این کتاب زندگی خانواده معیری را دستمایه قرار داده و سعی کرده دغدغه‌های طیف‌های مختلف سنی و چالش‌های پیش‌روی آنها را مطرح کند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۱۵ مهر ۱۳۹۵
«دری‌وری»، آخرین کتاب ابراهیم رها، چندی پیش منتشر شد و توجه مخاطبان را به خود جلب کرد.

رها در این کتاب زندگی خانواده معیری را دستمایه قرار داده و سعی کرده دغدغه‌های طیف‌های مختلف سنی و چالش‌های پیش‌روی آنها را مطرح کند.

او که سال گذشته کتاب «چقدر خوبیم ما» را منتشر کرده بود، سعی کرده در تازه‌ترین کتابش مسیر متفاوتی را در لحن و نوع نگارشش انتخاب کند. جز این، ابراهیم رها یک مجموعه سه‌جلدی سینمایی به ‌نام «گیج، بد، زشت» را در نشر نگاه منتشر کرده و کتاب «کتاب پس‌کوچه» را هم زیر چاپ دارد که کارهای انتشار آن در جریان است. چند مجموعه‌ داستان هم دارد با عنوان «قصه‌های‌ هزار‌و‌یک نصف‌‌شب» که هنوز مراحل مجوز‌گرفتن‌شان به‌پایان نرسیده است.

آقای رها، به‌تازگی از شما داستان طنزی به نام «دری‌وری» منتشر شده است. چه شد که تصمیم به انتشار کتابی با این موضوع گرفتید؟
مدت‌ها بود که قصد داشتم داستان بلند طنزی را به رشته تحریر درآورم. طرح اولیه این داستان را هم نوشته بودم؛ اما ترجیحم این بود که ابتدا با ناشری که به شکل تخصصی کار انتشار کتاب‌هایی از این دست را انجام می‌دهد، وارد مذاکره شوم و سپس نگارش متن کلی داستان را شروع کنم.

در سال ٩٤ با دوستانی که در نشر چشمه فعالیت می‌کردند، وارد مذاکره شدیم و بعد از تفاهم، نوشتن «دری‌وری» را آغاز کردم؛ البته ابتدا قصد داشتم که به شکل مطول‌تری داستان را بنویسم؛ اما در ادامه ترجیح دادم این اثر را به سه‌گانه‌ای تبدیل کنم که جلد اولش «دری‌وری» باشد.

و احتمالا بعدی‌اش «پرت‌و‌‌پلا»؟
همین‌طور است، اگر «دری‌وری» انتظارات ما را در فروش برآورده کند، کار نگارش جلد دوم این اثر یعنی «پرت‌و‌پلا» را آغاز خواهم کرد و اگر آن اثر هم با موفقیت در فروش مواجه شود جلد سوم آن «چرت‌و‌پرت» را خواهم نوشت.

سال گذشته کتاب «چقدر خوبیم ما» از شما روانه بازار شد؛ کتابی که سعی داشت نگاه نقادانه و طنزی را نسبت به جامعه ایرانی داشته باشد. نگارش یک داستان طنز جدید ریسک‌ زیادی را به همراه داشت؛ ممکن بود مانند «چقدر خوبیم ما» مخاطب پیدا نکند. چقدر نگران این موضوع بودید؟
راستش را بخواهید نه‌تنها نگرانی نسبت به این موضوع نداشتم؛ بلکه جنس نثری را که در «دری‌وری» به کار برده‌ام، دوست دارم و نثری است که به آن علاقه دارم. در «چقدر خوبیم ما» من سراغ متن سهل و ممتنعی رفتم و نوع نگارشم تا حدی متأثر از فضای سایبری بود؛ اما در «دری‌وری» به سراغ فضای متفاوتی به لحاظ نگارش رفتم و معتقدم این سبک از آثار قابلیت بیشتری برای ماندگاری دارند.

لحن نگارش متن «دری‌وری» مخاطب را تا حدی به‌ یاد داستان «دایی‌جان ناپلئون» می‌انداخت. عامدانه به سراغ این فضا رفتید؟
من به فضای طنز «دایی‌جان ناپلئون» علاقه‌مندم و در «دری‌وری» می‌خواستم لحن طنزی را انتخاب کنم که در لایه تنیده باشد و مخاطب برای کشف آن بخواهد پرده را کنار بزند. نمی‌خواستم مخاطب این کتاب مانند «چقدر خوبیم ما» بعد از خواندنش قهقهه بزند؛ بلکه دوست داشتم خنده عمیق‌تری که حاصل یک کشف است، به ‌سراغش بیاید.

قصد نداشتید «چقدر خوبیم ما» را در «دری‌وری» تکرار کنید؟
بعد از موفقیت «چقدر خوبیم ما» و زمانی که در دو ماه به چاپ پنجم رسید، ناشر از من خواست که جلد دوم و به دنبال آن سوم کتاب را بنویسم؛ اما هر‌چقدر که فکر کردم، نتوانستم با وجود اینکه سوژه‌هایی همچنان برای پرداخت وجود داشت، خودم را متقاعد کنم که این کار را انجام دهم؛ با وجود اینکه احتمالا موفقیت کار در بازار فروش زیاد بود؛ چراکه فکر می‌کردم این کار من، نوعی موج‌سواری است و ترجیح دادم به قول شما ریسک‌های این کار را بپذیرم و کاری در فضایی دیگر ارائه دهم.

قهرمان اصلی این کتاب پیرمردی به اسم معیری است. به نظرتان این پیرمرد، قابلیت برقراری ارتباط با مخاطبان در طیف‌های مختلف سنی را دارد؟
من برای طراحی خانواده معیری زمان زیادی را صرف کردم؛ چراکه در نیمه ابتدایی داستان آقای معیری از دنیا می‌رود و خانواده معیری نقش محوری را پیدا می‌کنند و در این خانواده هم نماینده طیف‌های مختلف از دهه ٢٠ تا ٧٠ حضور دارند و از این طریق مخاطب با طیف‌های مختلف و دغدغه‌های آنها آشنا می‌شود. در این گروه سنی دختری متولد دهه ٧٠ وجود دارد که با پسری متولد دهه ٥٠ که کمی هالو است، وارد رابطه می‌شود و در نهایت از او کلاهبرداری می‌کند. روابطی که بین این افراد در هم تنیده است، رنگ آمیزی جالبی را بین افراد به وجود می‌آورد.

فضای سایبری، شرایطی را فراهم کرده که مردم ما خیلی راحت با همه‌چیز شوخی کنند؛ حتی با تلخ‌ترین اتفاقاتی که رخ می‌دهد. شما به این موضوع در کتاب‌هایتان اشاره کردید؟
من در کتاب «چقدر خوبیم ما» در فصل مجازی‌ام. مجازی‌ به بخش‌هایی از این ماجرا اشاره کردم و چند بار هم در مصاحبه‌هایم گفتم که احساس می‌کنم در فضای سایبری که بخش‌های زیادی از آن را نمی‌پسندم، ما دچار خودبامزه‌پنداری افراطی شده‌ایم که خیلی‌جاها به لودگی کشیده می‌شود.

به‌اجبار حتی با مقوله‌های جدی دوست داریم شوخی‌های بی‌مزه‌ای کنیم و چون اصرار داریم با همه‌چیز شوخی کنیم و از آنجایی که شوخی با همه‌چیز، نتیجه بامزه‌ای ندارد، به یک نوع ابتذال در حوزه طنز می‌رسیم. من یک کتاب جدید حدود ٥٠٠صفحه‌ای دارم که به‌تازگی مجوز انتشار گرفته است به نام «کتاب پس‌کوچه» که فرهنگ لغات طنز فارسی است که زمان زیادی برای نگارش آن صرف کردم و فکر می‌کنم از آن کارهایی است که پرفروش خواهد بود و از آن استقبال می‌شود و به نظرم در آنجا هم در حد سواد و توانایی خودم خنده‌های فراوانی می‌توانم از مخاطب بگیرم.

با اینکه این کتاب برایم خیلی مهم و باارزش است، ولی نمی‌خواهم خودم را محدود کنم به این فضا و به طنز داستانی ورود پیدا نکنم. به نظرم از نقاط مغفول‌مانده حوزه طنز ماست. این بخش برایم بسیار جذاب است و چالش خوبی هم به حساب می‌آید و حاصل کار هم خودم را بیشتر ارضا می‌کند.

به نظرتان در جامعه‌ای که تا این حد موارد طنز به صورت رایگان در بین مردم دست‌به‌دست می‌شود، مردم چقدر حاضر می‌شوند که بابت کتاب طنز پول پرداخت کنند؟
می‌توانم حرف‌های ناامید‌کننده زیادی به شما بزنم، ولی می‌خواهم بگویم به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل/ و ‌گر مراد نیابم به‌قدر وسع بکوشم. من سعی کردم در «دری‌وری»، همه‌چیز در بهترین شکل اتفاق بیفتد.

سعی کردم همه سوادم در این حوزه را (اگر وجود داشته باشد) به کار بگیرم، همه طنازی‌ام را به کار بگیرم، استخدام درست واژگان را انجام بدهم، طراحی درست کاراکتر داشته باشم، روایت خوب و سرراستی داشته باشم، اجتماعم و اتفاقات پیرامونی‌اش را در کتاب لحاظ کنم که کتاب، فرزند زمان خودش باشد، با ناشر خوب و تخصصی این حوزه اتفاق بیفتد و احساس می‌کنم همه اینها به بهترین شکل در کنار هم قرار گرفت و تمام توانم را روی این کتاب گذاشتم.

آن چیزی که وظیفه ما بوده، به بهترین شکل ارائه‌کردن است. به نظرم بقیه موارد از حیطه توان و اختیارات من خارج است. من فقط می‌توانم دل ببندم به لطف خدا و امیدوار باشم که مردم این جنس را بپسندند و به سراغش بیایند. با شما هم‌داستان هستم که بازار کتاب وضعیت چندان جالبی ندارد، ولی شاکرم خدا را که خیلی از کتاب‌های من در ١٥ سال اخیر به چاپ‌های متعدد رسیده است، اما این برایم مهم است کاری را که قلبا دوست دارم، به بهترین شکلی که بلدم و با بهترین ناشرهایی که می‌شناسم وارد بازار کنم.

اشاره کردید که در «دری‌وری» یک خانواده‌ای را طراحی کرده‌اید که هرکدامشان نماینده‌ای از سن و اقشار جامعه هستند و هرکسی می‌تواند با برداشت خودش با آنها همراه شود. چقدر به نگاه انتقادی و نیشتر در طنز اعتقاد دارید و آیا قصد داشتید که نسل‌های مختلف را در موقعیت قیاس با یکدیگر قرار دهید؟
من سال‌ها در نشریه‌ای قلم می‌زدم که محور اصلی‌اش بررسی اختلاف نسل‌ها بود. و در نشریات کشور نزدیک به یک دهه بیشترین طنز سیاسی را نوشتم. سعی کردم تمام این تجربیات را در کاری مثل «دری‌وری» کنار هم بیاورم. این مسئله تقابل نسل‌ها برایم جالب بود.

در خود کتاب هم شخصیت‌هایی را می‌بینیم که از دهه‌های مختلف در مقابل هم قرار می‌گیرند و سعی می‌کنم رفتارهای اجتماعی خودمان را در نسل‌های مختلف نقد کنم، ولی برخلاف بسیاری از دوستان، من خیلی معتقد نیستم که دهه‌هفتادی‌ها چقدر فاجعه هستند. چون احساس می‌کنم الان متولدین دهه‌های ٥٠ و ٦٠ خیلی زیاد گله‌مند هستند از دهه‌هفتادی‌ها، ولی من از این زاویه به این مسئله نگاه نکردم. من در کتاب جعلی‌بودن آدم‌های دهه ٣٠ را هم دارم. طمع نسل‌های مختلف؛ اینکه ما با هم بد شدیم.

شرایط اجتماعی و فردی، ما را به شرایطی برده است که از نسل‌های مختلف کارهای بدی سر می‌زند. مثلا شخصیت معیری که یک پیرمرد استاد دانشگاه و وجیه و باسوادی است که در حالت احتضار به‌سر می‌برد و همه بر سر این میراث خوب به جان یکدیگر افتاده‌اند. من از نسل‌های مختلفی در داستانم آورده‌ام و همه را نقد می‌کنم.

رابطه عاطفی و رابطه خواهر و برادری جعلی شده است، روابط اقتصادی آلوده به دروغ شده است، در روابط سیاسی کم سوادی وجود دارد و... سعی کردم تمام اینها را در «دری وری» تا حدی که بلدم به بهترین شکل مطرح کنم و مجموعه اتفاقاتی در انتها می‌افتد که با یک پایان باز تمام می‌شود که اگر خدا خواست، در جلد دو، یعنی «پرت‌وپلا» به آنها خواهم پرداخت.