bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۲۲۷۳

از کابوس زمین لرزه تا فرونشست زمین و خشکسالی

مسکن مهر لپویی در خطر زمین لرزه قرار دارد و هر لحظه ممکن است بر سر مردم فرو بریزد.

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۲۲ مهر ۱۳۹۵
«خبرجنوب» نوشت: مسکن مهر لپویی در خطر زمین لرزه قرار دارد و هر لحظه ممکن است بر سر مردم فرو بریزد.

طبیعت دیگر با اهالی فارس مهربان نیست. آسمان باران را از فارس دریغ کرده و زمین کشت و زرع را.

از یک سو، هر روز وانتهایی که اندک وسایل خانه روستائیان را با خود بار زده به سمت شیراز و شهرهای استان در حرکت است و از سوی دیگر، آنها که در شهرها ساکن می‌شوند اغلب زیر سقفهایی خانه میکنند که هر لحظه ممکن است روی سرشان آوار شود؛ طبیعت دیگر با فارس مهربان نیست و اکنون که روز ملی مقابله با بلایای طبیعی در پیش است مردم فارس باید بر سر بیش از یک بلای طبیعی نگران باشند؛ برای 3 «بلای» از هم جدا و البته مرتبط.

3 خطر

شاید هیچ خطری نتوانديكجا جان 500 هزار شیرازی را تهدید کند جز یک خطر؛ احتمال زمین لرزه.

آن هم در شرایطی که نیم میلیون نفر از مردم شیراز زیر سقف های لرزانی زندگی میکنند که با یک زمین لرزه 5 ریشتری میتواند روی سرشان خراب شود. در حالی که سقف بالای سر نیم میلیون شیرازی فرسوده است و طاقت زمین لرزهای کوچک را هم ندارد مدام در حال بازتولید خانههای نوسازی هستیم که با وجود هزینه بسیار و قیمت بالایی که به مشتری فروخته میشود، کمتر از معیارهای ایمنی بهره مند هستند.

کیفیت پایین مصالح به کنار، بسیاری از این خانهها روی گسل ساخته می شوند. درست بر خلاف آیین نامه 2800 که هر نوع ساخت و ساز را در فاصله کمتر از 4 کیلومتری گسلهای فعال را ممنوع میکند.

با این وجود میبینیم که در منطقه حسینی الهاشمی درست روی گسل فعال سبزپوشان که سالانه چند میلیمتر حرکت میکند بلندمرتبه سازی گسترده ای در حال انجام است و افزون بر این سدی را هم در آن نقطه در دست ساخت دارند. دکتر عبدالمجید اسدی، استاد زمین شناسی دانشگاه آزاد اسلامی میگوید: «ای کاش نگرانی به همین محله خلاصه می شد. جای دیگری از این استان هم انبوهی آپارتمان روی گسل ساخته شده اند. در واقع دولت که خود باید مجری قانون باشد از قانون تخطی کرده و برای شهروندان بدون خانه در جایی خانه ساخته که هر لحظه ممکن است روی سر آنها خراب شود. درباره لپویی حرف میزنم.»

مسکن مهر روی گسل قرار دارد

گسل اگر فعال نباشد آن قدر خطرناک نیست ولی در مسکن مهر لپویی مطالعهای انجام نشده که بدانیم آیا این گسل یک گسل فعال به شمار می رود یا خیر ولی نشانههایی از فعال بودن آن وجود دارد که با اطمینان 70 درصد میتوان گسل زیرپای آپارتمانهای مسکن مهر لپویی را فعال دانست.»

او ادامه می دهد: «پیش از آن بايد به این نکته اشاره کنم که اگر یک گسل فعال نباشد ممکن است در آینده فعال شود ولی اگر یک گسل فعال باشد، مانند آنچه در گسل سبزپوشان، یعنی موازی با بزرگراه حسینی الهاشمی شاهد آن هستیم، زمین لرزه قطعی است. حال بگذارید به گسلی برگردیم که مسکن مهر لپویی روی آن قرار دارد.

ما گسلی که در این منطقه قرار دارد را گسل کواترنر (عهد حاضر) می نامیم.

گسل هایی از این دست از توی دشت رد می شوند و همین احتمال فعالیت آنها را بسیار بالا می برد. به همین خاطر از نظر علمی باید گفت که کسی در آن مکان نباید ساکن شود و باید در ساخت و سازها از چنین محلی فاصله گرفت. ضمن اینکه نمی دانیم آیا در ساخت و سازها همه اصول فنی آیین نامه ای را رعایت کرده اند یا نه. ضمن اینکه طبق آیین نامه 2800 هر نوع ساخت و ساز در فاصله حداقل 4 کیلومتری گسلهای فعال ممنوع است؛ همان قانونی که در ساخت مسکن مهر لپویی به هیچ روی رعایت نشده است.»

هزینه ای میلیاردی در حالی صرف ساخت و ساز در لپویی شده که بسیاری از شهروندان شیرازی برای نوسازی خانههایشان با نداشتن توان مالی روبرو هستند و چاره ای ندارند جز اینکه با زندگی در خانههای فرسوده خود بسازند. اما «بلای طبیعی» که مردم فارس را تهدید میکند، تنها به زمین لرزه منحصر نمی شود.

زمین فرو می نشیند

جز زمین لرزه، زمین در بسیاری از نقاط فارس زیرپای مردم این استان فرو مینشیند. مانند اتفاقی که در روستای دیندارلوی فسا رخ داده و چارهای پیش روی مردم این روستا نگذاشته جز اینکه در نقطهای دیگر از نو خانه های خود را بنا کنند.

در واقع با از دست رفتن منابع آب تجدیدناپذیر زمین، لایههای زمین خالی شده و روی هم فرونشسته است؛ تفاوت فرونشست زمین با زمین لرزه در این است که به مرور زمان رخ می دهد و البته در جایی که زمین فرونشسته دیگر نه می توان زندگی کرد و نه کشت و زرع. این خطر البته شیراز را هم تهدید میکند.

طهمورث یوسفی، رئیس مرکز مطالعات زمین شناسی و اکتشافات معدنی جنوب کشور میگوید: «یکی از عوامل فرونشست زمین تخلیه سفرههای آب زیرزمینی است که بر اثر کاهش بارندگی و برداشت بی رویه آبهای زیرزمینی و نیز عوامل زمین شناسی رخ میدهد اما نرخ فرونشست بالا با سطح بارندگی کم و برداشت زیاد رابطه دارد که در نهایت باعث افزایش فرونشست زمین میشود.

در واقع تغذیه سفرههای آب زیر زمینی با آبهای جاری صورت میگیرد که با بارندگیها باید جبران شود زمانی که میزان بارندگی کم تر از حد معمول شود سفرههای آب زیر زمین آب گیری کمتری دارند اما این تنها دلیل فرونشست زمین نیست عوامل دیگری نیز سبب فرونشست زمین می شود.»

فرونشست زمین در دشتها روندی است بازگشت ناپذیر. یعنی حتی اگر شاهد سال ها بارندگی بیوقفه باشیم، به خاطر وزن طبقات سنگی به روی یکدیگر، فضای آب روی هم متراکم میشود و این باعث میشود ذخیره آب در آینده از آنچه هست کمتر شود. در واقع آب جریان سیالی است که در میان ذرات سنگ ها و خاک قرار میگیرد و زمانی که شما آب را با شدت زیادی برداشت میکنید، وزن طبقاتی که روی سفره آب قرار گرفته است تراکم سنگها را بالا برده و نفوذپذیری آب در خاک و سنگ را کاهش میدهد.

به این ترتیب حتی اگر بارندگی افزایش یابد، آب نمیتواند به سادگی وارد زمین شود. در این شرایط با پمپاژ گسترده آب هم روبرو هستیم و با توجه به اینکه برداشت آب از لایههای عمیق زمین انجام میشود بنابراین می بینیم که دشتها نشست میکند و با وجود بارندگی به شرایط عادی باز نمیگردد.

دکتر محمد علی رجب زاده، عضو هيات علمی بخش زمین شناسی دانشگاه شیراز هم بر این باور است که چنین خطری می تواند دشت شیراز را هم تهدید کند؛ او میگوید: «حال که در شیراز و اطراف این شهر برداشت بیرویه آب صورت میگیرد بعید نیست شاهد پدیده مشابهی در این شهر هم باشیم. به بیان دیگر، برداشت بیرویه آب و فرونشست زمین در اطراف شیراز یک موضوع تهدید کننده است و چنانچه شاهد آنچه در برخی نقاط استان رخ داده در شیراز باشیم، بناهای سنگین نمیتوانند روی مناطق فرونشسته پایدار بمانند و این موضوعی تهدید کننده خواهد بود.

افزون بر این، فرونشست زمین تعادل آبهای زیرزمینی و همچنین آبهای سطحی زیرزمینی را به هم می زند. در این شرایط حتی نقل و انتقالات میان سفره های آب زیرزمینی به هم می خورد. »

اینک کارشناسان بر این باور هستند که مقابله با این وضع چاره ای ندارد جز اینکه از هم اکنون شیوه مدیریت و مصرف آب در فارس اصلاح شود.

فرمانروایی خشکسالی در دشت های فارس

میرسیم به خشکسالی که به باور بسیاری از کارشناسان بزرگترین بلای طبیعی است که فارس را با خود درگیر کرده است.

در واقع خشکسالی پدیدهای است که هرچند سال یکبار فارس را با خود درگیر میکند ولی آنچه خشکسالی اخیر در فارس را تبدیل به بحران کرد، این بود که این بار جای اینکه مراعات منابع آبی صورت بگیرد، همه و به ویژه کشاورزان به برداشت بی رویه منابع آبی روی آوردند.

رئیس اداره طبیعی محیط زیست فارس میگوید: «تنها دلیل بی آبی و کم آبی در فارس كاهش بارندگي نیست، حفر چاه هاي مجاز و غيرمجاز و استفاده غیرقانونی و غیرمجاز از چاههاي مجاز دلیل دیگری است که بحران خشکسالی را به اینجا رسانده است.» این ها همه در شرایطی است که کشاورزی به شکلی بی رویه در فارس ادامه دارد.

برای نمونه مجموع تقریبا یک میلیارد مترمکعبی سد درودزن در زمان بهره برداری برای 40 هزار هکتار زمین زیرکشت برنامه ریزی شده بود ولی این طور که اکنون رئیس اداره طبیعی محیط زیست فارس میگوید نزدیک به 120 هزار هکتار زمین در زیردست درودزن زیرکشت است؛ حال آنکه درودزن اکنون تنها به اندازه آب مورد نیاز پایداری خود دارای منابع آب است. افزون بر این برخی سدهای استان مانند سد سیوند هم به کلی خشکیدهاند.

اما زیان های ناشی از بحران آب تنها به کشاورزی خلاصه نمیشود؛ برخی کارشناسان میگویند حتی اگر بارشها افزایش چشمگیری پیدا کند دیگر جبران منابع آبی که در عمق زمین قرار دارد و بخش عمده ای از آن در فارس از دست رفته است را نمیکند؛ برای جمع آوری این بخش از منابع آب هزاران سال بارندگی نیاز است و پرفسور عزت ا... رئیسی، استاد زمین شناسی دانشگاه شیراز به گزارشگر «خبرجنوب» می گوید این منابع تنها یک بار در سراسر تاریخ بشر شکل گرفته است: «ما خود خشکسالی را تشدید کرده ایم.

در واقع منابع آب ما دو دسته است؛ یکی منابع آب تجدیدپذیر چون آبخوان ها که با بارندگی های جدید دوباره در آن ها آب ذخیره می شود و دیگر حجم آبی که 15 برابر آب تجدیدپذیر ماست ولی تنها یک بار در تاریخ شکل می گیرد ما در خشکسالی اخیر به استفاده بیش از اندازه این منبع روی آوردهایم.» در این شرایط کشاورزان و باغداران که معیشت خود را در خطر میبینند به برداشت آب از عمق زمین روی آورده اند.

برای نمونه در جهرم عمق چاه ها به گفته برخی مسئولان به حدود 600 متر رسیده است. اینک باید پرسید آیا روزی در پیش است که بحران های طبیعی چنان دست به دست یکدیگر دهد که آن طور که برخی مسئولان بلند پایه دولت پیش بینی میکنند، روزی فرا رسد که از تمدن ایرانی دست کم در استانهای جنوبی و به ویژه فارس، چیزی برجا نماند؟