bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۷۱۲۸

شبح راست افراطی در آسمان فرانسه

جناح راست فرانسه برای اولین بار انتخابات مقدماتی را برای گزینش کاندیدای نهایی «حزب جمهوری‌خواهان» در روز یکشنبه ٢٠ نوامبر برگزار کرد که با حذف «نیکلای سارکوزی»، رئیس‌جمهوری سابق اين کشور، اولین شگفتی انتخابات را رقم زد.

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۵ - ۰۶ آذر ۱۳۹۵
شرق نوشت: جناح راست فرانسه برای اولین بار انتخابات مقدماتی را برای گزینش کاندیدای نهایی «حزب جمهوری‌خواهان» در روز یکشنبه ٢٠ نوامبر برگزار کرد که با حذف «نیکلای سارکوزی»، رئیس‌جمهوری سابق اين کشور، اولین شگفتی انتخابات را رقم زد.

در این انتخابات که برای شرکت عموم فرانسویان به شرط نام‌نویسی و پرداخت دو یورو آزاد بود، سارکوزی با دو نخست‌وزیر اسبق «فرانسوا فیون» و «آلن ژوپه» وارد رقابت شد و طبق معمول این سال‌ها برخلاف نظرسنجی‌ها، فیون با کسب ٤٤,٢ درصد و ژوپه با ٢٨,٤ درصد به دور بعدی که قرار است فردا برگزار شود، راه یافتند. رأی خارج از پیش‌بینی فرانسوا فیون و اختلاف زیاد آن با رأی ژوپه و با توجه به حمایت سارکوزی از فیون به نظر می‌رسد که بتواند تعیین‌کننده انتخاب او برای رقابت نهایی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٢٠١٧ از طرف جناح راست تلقی شود.

هرچند در این انتخابات مقدماتی سارکوزی به عنوان یک نومحافظه‌کار که تا حدودی شعارهای حزب «جبهه ملی» به رهبری «مارین‌لوپن» را به عاریه گرفته بود، شکست خورد اما پیروزی فیون به نوعی نشان‌دهنده تشدید گرایش به نومحافظه‌کاری تجدیدنظرطلب در جناح راست فرانسه بوده است.  چنانچه بسیاری از تحلیلگران نبرد فردا را مبارزه مدل جدید «مارگارت تاچری» فیون در مقابل سنت راست «ژاک شیراکی»، رقیب دیگر ارزیابی می‌کنند.

وضعیت کنونی در جناح راست فرانسه تا حدود زیادی متأثر از اوج‌گیری احزاب راست افراطی در تمامی اروپا از جمله حزب جبهه ملی در این کشور و همچنین افول و پراکندگی جناح چپ میانه به رهبری حزب «سوسیالیست» است که در چند دهه گذشته با ورشکستگی سوسیال‌دموکراسی اروپایی هم‌پای جناح راست، سیاست‌های محافظه‌کارانه را دنبال کرده‌اند، بوده است.

این وضعیت با توجه به پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات هشتم نوامبر آمریکا و شوک بزرگی که به فضای سیاسی جهان سرمایه‌داری وارد کرد، ظاهرا از قبل یک بیمه‌نامه را برای خانم لوپن جهت پیروزی یا حداقل رسیدن به دور دوم تضمین کرده است.

هر دو جناح سنتی راست و چپ میانه هم‌اکنون به نوعی پذیرفته‌اند که انتخابات آینده ریاست‌جمهوری مبارزه بین جبهه ملی و یک کاندیدای برگزیده از بین دیگر جناح‌ها در دور دوم است و به همین دلیل استراتژی انتخاباتی خود را حول رسیدن به دور دوم تدوین کرده‌اند. بدون شک در آینده نزدیک هم سوسیالیست‌ها برای گزینش کاندیدای نهایی خود برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری درگیر همین کشمکش خواهند شد که با توجه به افول شدید اعتبار و همچنین نبود یک رهبر درخوراعتنا در موقعیت سختی قرار می‌گیرند.

به همین دلیل چنانچه جناح چپ فرانسه در قالب دو حزب سوسیالیست و ائتلاف چپ رادیکال به صورت مستقل وارد این کارزار نهایی شوند، هیچ شانسی حتی برای ورود به دور دوم انتخابات هم نخواهند داشت.

پراکندگی و تشتت در جناح‌های چپ فرانسوی در چند سال اخیر به دلیل فاصله‌گرفتن حزب سوسیالیست از حداقل مطالبات عدالت اجتماعی تا حدود زیادی مانع از هم‌پیمانی و نزدیکی با ائتلاف چپ این کشور به رهبری «ملانشون» شده است و با توجه به اصرار سوسیالیست‌ها بر مواضع فعلی خود امکان تشکیل جبهه واحد چپ دور از ذهن خواهد بود.

اتفاقا جامعه فرانسوی یکی از معدود جوامعی است که سنت‌های ماتریال و عدالت‌طلبانه در حوزه سیاسی – اجتماعی آن نسبت به دیگر جوامع اروپایی بسیار قدرتمندتر است و چپ پایگاه اجتماعی قدرتمندی در آن دارد.

این کشو هنوز تحت‌تأثیر جنبش «کمون پاریس» و انقلاب کبیر فرانسه است و در طبقات زیرین اجتماعی و سندیکاهای کارگری میراث این جنبش‌های تاریخی، ماندگاری خود را تا حد زیادی حفظ کرده است اما تجدیدنظرطلبی افراطی حزب سوسیالیست در گردش به راست و تشتت در جناح چپ به میزان زیادی موجب ریزش آرای آنان در چند سال اخیر شده است. 

فرانسه در شرایطی به استقبال انتخابات ریاست‌جمهوری ٢٠١٧ می‌رود که بسیاری از معادلات سنتی در عرصه سیاسی کشور و حتی جهان بر هم خورده است و احزاب سیاسی اگر صدای طبقات ناراضی از وضع موجود را نشنوند، با همان تلنگری مواجه خواهند شد که هشتم نوامبر آمریکا را به لرزه در آورد.

درحالی‌که احزاب سنتی میانه متأسفانه صدای این اعتراض را نمی‌شنوند و تنها دو نیروی سیاسی در جبهه ملی و چپ رادیکال به نسبت متفاوت درک بهتری از شرایط کنونی دارند اما در این بین آن نیرویی که به‌خوبی می‌تواند از این وضعیت استفاده کند، تنها اردوی خانم لوپن است. هم‌اکنون معتبرترین و پذیرفتنی‌ترین مواضع و پرنسیب‌های حزبی را ائتلاف چپ رادیکال نمایندگی می‌کند اما وزن «کمی» این جناح در حدی نیست که بتواند نقش بازدارندگی را در مقابل جبهه ملی ایفا کند.

در چنین شرایطی که نارضایتی از وضع موجود و بی‌اعتباری دو حزب سنتی فرانسه هیچ امکان و ضرورتی را برای چپ رادیکال ایجاد نمی‌کند که با چنین نیروهایی وارد ائتلاف شوند، راه برای عروج جبهه ملی در انتخابات ٢٠١٧ بیش از همیشه باز شده است. هرچند شاید در دور دوم به واسطه سنت‌های دموکراتیک جامعه فرانسه چنانچه انتخابات به دور دوم برسد، رأی‌دهندگان «دستکش‌پوش و بینی‌گرفته» برای رأی‌دادن به گزینه کم‌خطرتر به میدان بیایند ولی این‌بار برعکس مبارزه بین ژان شیراک و «لوپن پدر» در ١٥ سال پیش، دامنه‌های چنین موجی به‌شدت کوتاه‌تر خواهد بود.

از آنجا که هیچ‌کدام از احزاب سنتی و حتی چپ رادیکال تا امروز یک برنامه حداقلی حول «اتحاد عمل» نیروهای معتدل ارئه نکرده‌اند، فعلا گمانه‌زنی دراین‌باره چندان منطقی و عاقلانه نیست. از طرف دیگر با حذف سارکوزی که می‌خواست با سلاح جبهه ملی وارد رقابت نهایی شود ولی شکست خورد و حذف شد، هم‌اکنون این برند افراطی بدون گزند در اختیار مارین لوپن قرار دارد و نسخه اصل را هیچ نسخه بدلی تهدید نمی‌کند.

در فرصت باقی‌مانده تنها ائتلاف چپ رادیکال می‌تواند با ارتقای سطح مطالبات و ایجاد یک جنبش فراگیر اجتماعی برای کسب حقوق طبقات زیرین بسیار فراتر از نرم‌های پیشین در دوقطبی آینده یک عامل بازدارنده (از جمله مبارزه قاطع با برنامه‌های نئولیبرالی و ریاضت اقتصادی) را در مقابل جبهه ملی سازمان دهد. حتی در چنین شرایطی نیز چنانچه حزب سوسیالیست یا بدنه حزبی آن با این موج همراهی نکنند، امکان گزینه «آلترناتیو» محقق نیست و انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه یک رقابت به‌شدت راست‌گرایانه خواهد بود که یک پسرفت بزرگ را برای فرانسه به ارمغان خواهد آورد.